انجمن های تخصصی  فلش خور
داستان عبرت انگیز یک پیامک - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67)
+---- موضوع: داستان عبرت انگیز یک پیامک (/showthread.php?tid=263778)



داستان عبرت انگیز یک پیامک - space - 03-01-2017

به گزارش خراسان، چند روز قبل حال يک دختر ۱۷ ساله که در دبيرستان نزديک محل سکونتش تحصيل مي کرد به هم خورد، دقايقي بعد با وخيم شدن حال دختر نوجوان، مسئولان مدرسه که نگران وضعيت او شده بودند با کرايه کردن يک خودرو دختر را به منزل فرستادند، اما او که ارتباط خياباني خود با پسر جواني را از خانواده اش پنهان کرده بود نتوانست باز هم آن ها را در جريان ماجرا قرار دهد بنابراين به خاطر اين که خانواده اش متوجه موضوع نشوند به داخل دستشويي منزل رفت.

از سوي ديگر مادر که نگران وضعيت دخترش بود و هر چه منتظر ماند از «ف» خبري نشد و هر چه او را صدا زد جوابي نشنيد، به داخل دستشويي رفت و با يک صحنه هولناک مواجه شد.

او بلافاصله با اورژانس تماس گرفت و دخترش را به همراه نوزاد تازه به دنيا آمده به بيمارستان امام رضا(ع) منتقل کرد. اما پزشکان با معاينه اوليه از نوزاد دريافتند که او مرده است؛ با توجه به مرگ نوزاد، کادر بيمارستان بر اساس وظيفه قانوني خود با فوريت هاي پليسي ۱۱۰ تماس گرفتند و دقايقي بعد ماموران کلانتري شهيد فياض بخش مشهد براي بررسي موضوع به بيمارستان رفتند. آنان با مشاهده وضعيت دختر نوجوان و نوزاد بلافاصله قاضي ويژه قتل عمد را در جريان ماجرا قرار دادند. دختر ۱۷ ساله که ديگر چاره اي جز آشکار کردن ارتباط خياباني خود نداشت به ماموران گفت: چند ماه قبل وقتي به خيابان رفته بودم يک پيامک عاشقانه برايم ارسال شد، من که کنجکاو شده بودم با شماره ناشناسي که پيامک را برايم ارسال کرده بود تماس گرفتم و اين موضوع منجر به يک ارتباط خياباني شد تا آن که «ع» به من گفت کسي در منزلشان نيست و مي توانيم بهتر با هم صحبت کنيم.

من هم به منزل آن ها رفتم و فريب خوردم. اين دختر نوجوان ادامه داد: من هر بار به بهانه کلاس هاي آموزشي خارج از مدرسه نزد «ع» مي رفتم، اما او هر بار با وعده و وعيد اين که نگران نباش ما با هم ازدواج مي کنيم مرا فريب مي داد.اين گزارش حاکي است، در پي اظهارات تکان دهنده دختر نوجوان و به دستور مقام قضايي جسد نوزاد به پزشکي قانوني حمل و تلاش پليس براي دستگيري جوان مورد ادعاي اين دختر آغاز شد.ماموران انتظامي از دختر ياد شده خواستند تا با تماس با «ع» با او قرار صوري بگذارد.

وقتي پسر جوان در ظاهر براي جويا شدن از حال دختر که ادعا کرده بود بيمار است و در بيمارستان بستري مي باشد، سر قرار آمد ماموران انتظامي که از قبل محل را تحت نظر گرفته بودند در اقدامي غافلگيرانه او را دستگير و به کلانتري منتقل کردند. اين جوان وقتي در برابر واقعيات قرار گرفت در بازجويي هاي انجام شده، هر گونه ارتباط با «ف» را رد کرد، اما با توجه به اسناد و مدارک موجود، وي با تشکيل پرونده مقدماتي به دادسراي عمومي و انقلاب مشهد معرفي شد.

به دستور مقام قضايي، پليس تحقيقات خود را با انجام آزمايش  هاي پزشکي و ادعاهاي دختر و پسر ياد شده ادامه مي دهد.امااين موضوع هشداري است به جوانان که نبايد به هر تماس تلفني پاسخ بدهند و فريب حرف هاي احساسي آميخته به دروغ را نخورند و به همين سادگي حيثيت خود و خانواده را بر باد ندهند در عين حال اين حادثه هولناک مي تواند براي بسياري از خانواده ها زنگ خطري جدي باشد تا همواره رفت و آمدهاي فرزندان جوان و نوجوان خود را کنترل کنند و از سوي ديگر به هنگام خريد تلفن همراه و يا وسايل ارتباط جمعي ديگر مانند رايانه و غيره ابتدا آگاهي هاي لازم را به فرزندان خود بدهند و هميشه به اين فکر نکنيم که حوادثي که پيرامون ما اتفاق مي افتد مختص ديگران است و به اين ترتيب از جوانان خود غافل شويم.



سپاس و نظر یادتون نره...با تشکر Big Grin Big Grin


RE: داستان عبرت انگیز یک پیامک - sama00 - 03-01-2017

خدا اینجور افراد بووووووق رو از رو زمین محو کنه ایشالا


RE: داستان عبرت انگیز یک پیامک - مهدیه 1381 - 06-01-2017

خداروشکر گوشی ندارم :cool:


RE: داستان عبرت انگیز یک پیامک - مهران1600 - 06-01-2017

(06-01-2017، 2:50)مهدیه 1381 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
خداروشکر گوشی ندارم :cool:

واقعنم منم همینطور گوشی ندارم


RE: داستان عبرت انگیز یک پیامک - み£∂ɨע£ - 06-01-2017

چه احمق بوده دختره مگه ما تو اهل بوووووق زندگی میکنیم که این جور چیزارو نمیدونه


RE: داستان عبرت انگیز یک پیامک - ~*¤®§(* CITY STAR*)§®¤*~ˆ° - 09-01-2017

خو اینقدر ما سرمون تو فضازی مجازی واقعا نمیدونست که داره فریبش میده
دختری عقل کول


RE: داستان عبرت انگیز یک پیامک - آیسو خانوم - 09-01-2017

خب تقصیر دختره بوده نباید اعتماد میکرده