داستان قورباغه - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: داستان قورباغه (/showthread.php?tid=263806) |
داستان قورباغه - m@hsa14 - 05-01-2017 داستان خونه: قورباغه توی کلاس ورجه ورجه میکرد. آقای افتخاری گفت: قاسم! این قورباغه را از کلاس بینداز بیرون قاسم گفت: آقا اجازه؟ ما از قورباغه میترسیم آقای افتخاری گفت: ساسان! تو این قورباغه را بینداز بیرون ساسان گفت: آقا اجازه؟ ما هم میترسیم آقای افتخاری گفت: بچه ها! کی از قورباغه نمیترسد؟ من گفتم: آقا اجازه؟ ما نمیترسیم آقای افتخاری گفت: کیف و کتابت را بردار از کلاس برو بیرون. گمان میکنم که محمود مَرا لو داده باشد؛ و گرنه آقای افتخاری از کجا میدانست که من قورباغه را به کلاس آوردم؟! منوچهر احترامی RE: داستان قورباغه - مهدیه 1381 - 06-01-2017 نظر خودت درباره داستان چیه؟؟ RE: داستان قورباغه - مهران1600 - 06-01-2017 باحال بود داستان معنی داری بود RE: داستان قورباغه - み£∂ɨע£ - 06-01-2017 من که عبرتی چیزی ازش یاد نگرفتم |