![]() |
داستان عاشقانه خودتونو تعریف کنید! - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: داستان عاشقانه خودتونو تعریف کنید! (/showthread.php?tid=267391) |
داستان عاشقانه خودتونو تعریف کنید! - DarkLight - 31-08-2017 دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ![]() سلام دوستان . . . . اینجا میتونین داستانهای واقعی عاشقی خودتونو یا دوستاتونو تعریف کنید تابا داستان های شما چیزهای زیادی درباره عشق ازهم یاد بگیریم میتونین دراخر یه نصیحت هم بکنید . . . منتظر داستانهای عاشقانتون هستم دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ![]() RE: داستان عاشقانه خودتونو تعریف کنید! - لاله ناز - 31-08-2017 ![]() ![]() ![]() دوری از دوستم خیلی برام سخت بود چون بدون هیچ دلیل منطقی از هم جدا میشیم و من از اون روز دیگه ازش هیچ خبری ندارم چون نخواستم داشته باشم خواستم فراموشش کنم که تقریبا تونستم چون نمیشه خاطره 9سال دوستی رو فراموش کرد میخوام به همه ی عزیزان بگم دوستاتون رو از روی عقل انتخاب کنید که در اخر باعث رنج و عذاب خودتون میشه و در اولبن فرصت ازشون جدا شید تا بهشون وابسته نشید و پا به عشق این جور چیزها ندید خیلی ممنون RE: داستان عاشقانه خودتونو تعریف کنید! - Actinium - 31-08-2017 داستان عشقی من چون خیلی غم انگیزه نمی گم ممکنه حال کسی خراب بشه. داستان کسی که در در یک شب بارانی زاده شد و در غروب یک روز پایانی پاییز به آخر رسید. تمام داستان از زمانی شروع می شود که نگاه های دو نفر به هم دوخته می شود، یک حس در همان لحظه جاری می شود و یک رابطه شکل می گیرد. فرقی نمی کند سطحش کجاست. عمقش چقدر است. بوی باران می تواند هر عشقی را آسمانی جلوه بدهد. تا پایان خط همان جایی که چراغ عابر پیاده داشت چشمک می زد راه رفتیم، او بود، من بودم، خیابان بود و صدای باد. اصلا اهمیتی ندارد چرا عاشق می شوی. اینکه عشقت چقدر می تواند باعث رسواییت شود. چقدر می تواند باعث شود که پدرت دیگر نخواهد تو را ببیند یا مادرت دعا کند عاقبت بخیر شوی؛ چون فکر میکند با عشق آخر و عاقبت خوشی نخواهی داشت. این جادوی عشق است که گاهی باعث می شود چند سال همه چیز را رها کنی. و به نوشتن یک قصه تازه از خودت و تمام اطرافت مشغول شوی. مهم نیست چقدر در آخر داستان می بازی، تا کی باید منتظر مرگ بنشینی تا نیمه گمشده ات را پیدا کنی دوباره، عشق تمام داستانش را در همان لحظه دیدار تعریف میکند. وقتی جاذبه نخستین نگاه پیدا شد دیگر پیدا شده اصلا مهم نیست چگونه و چرا. هر کس تن به نخستین جذبه عشق داد از باقی ماجرا نمی ترسد. مهم نیست. داستان من تراژدی ای است که بار غمناکش از بار عشقیش بیشتر است. هرگز از بادۀ این عشق سیراب نشدم و هرگز از مستی آن خارج نخواهم شد. مهم نیست تا چند سال در میکده ویرانۀ آن سال بگذرانم. این رنگین کمان هراس انگیز تا همیشه روی سینه ام خواهم ماند. هر نفسی که می کشم و هر خاطرۀ تازه ای که در ذهنم نقش می کنم، فقط حکم سایه روشنی ضعیف و کم رنگ را در برابر آن ستون درخشان دارد. تمام ذهنم در سیطره اوست هر چند او هرگز دیگر نیست. اما بی شک ما در نیستی هم مشترکیم. آدم ها وقتی مشترک باشند در نیستی بیش از پیش هم را می فهمند تا هستی! چون بودن و خودبینی همیشه حجاب عشق بود و وقتی تماماً "هیچ" باشی دیگر کاملا به "نخواستن" مبدل می شوی. که فقط تویی و او. در یک جذبه جاودان ... RE: داستان عاشقانه خودتونو تعریف کنید! - n.leito - 31-08-2017 خب داستان من اونجوری شرو شد که نوجوونی شرو شد.یه روز رفتم جلو آیینه و گفتم او مای گاد این خوشگله کیه که من میبینم؟و از اونجا بود که عاشق خودم شدم با همه نقص های قیافم و اخلاقم.عاشق خودم شدم و نزاشتم کسی منو خراب کنه عاشق خودم شدم و همراه عشق دومم که دوستم باشه مثل هر دختر نوجوون دیگه ای عاشق ماجراجویی و تجربه چیزهای جدیدیم.این بهترین اولین و آخرین عشقیه که من تجربه کردم<3<3<3 RE: داستان عاشقانه خودتونو تعریف کنید! - αԃηєѕ - 31-08-2017 خیلی طولانیه .. و پر از چالشه ... اگه وقت شد بعدا حتما می زارم . RE: داستان عاشقانه خودتونو تعریف کنید! - PhilosophiasScientiae - 01-09-2017 خیلی طولانیه و جای بحث داره. ولی یه روزی یه جایی شرح می دم. |