شعر میوه هنر - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +--- موضوع: شعر میوه هنر (/showthread.php?tid=267422) |
شعر میوه هنر - l...o...v...e...zizi*** - 31-08-2017 یاحق آن قصه شنیدید که در باغ ، یکی روز ازجورتبر ، زار بنالید سپیدار کزمن نه دگربیخ وبنی ماند ونه شاخی از تیشه ی هیزم شکن و اره نجار گفتش تبر آهسته که جرم تو همین بس کاین موسم حاصل بود ونیست تو را بار تا شام ، نیفتاد صدای تبر از گوش شد توده درآن باغ ، سحر، هیمه بسیار دهقان چو تنور خود ازاین هیمه برافروخت بگریست سپیدار و چنین گفت دگر بار آوَخ که شدم هیزم و، آتشگر گیتی اندام مرا سوخت چنین ز آتش اِدبار خندید برو شعله ، که از دست که نالی؟ ناچیزیِ تو ، کرد بدین گونه تو را خوار آن شاخ که سر برکشد و میوه نیارد فرجام ، به جز سوختنش نیست سزاوار جز دانش و حکمت نبود میوه انسان ای میوه فروش هنر ، این دکّه و بازار از گفته ی ناکرده و بیهوده چه حاصل؟ کردار نکو کن ، که نه سودی ست ز گفتار آسان گذرد گر شب و روز و مه و سالت روز عمل مزد ، بود کار تو دشوار پروین اعتصامی |