![]() |
هنوز در رگهای من کسی هست - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +--- موضوع: هنوز در رگهای من کسی هست (/showthread.php?tid=268127) |
هنوز در رگهای من کسی هست - [ιяяesιsтιвLe] - 12-11-2017 مرگ تنها دری است که تا به تو فکر می کنم باز می شود هر بار بدم می آید از خانه ای که در آن نیستی و بعد به هر دری می زنم عزرائیل پشتش است و بعد طناب یعنی اتفاقی که نمی افتد را به کدام سقف بیاویزم و تیغ یعنی این تویی که هنوز در رگ هایم جریان داری مرگ چیزی شبیه دست های من است که حتی با ده انگشت نمی توانند یک ذره از گرمی دست های تو را نگه دارند و چیزی شبیه صدایم که هربار دوستت دارم تارهای صوتی ام را عنکبوت ها تنیده اند و چه انتظار بزرگی است این که بدانی پشت هر «دوستت دارم» چقدر دوستت دارم. ... "لیلا کردبچه" از کتاب: حرفی بزرگتر از دهان پنجره |