انجمن های تخصصی  فلش خور
جوخه استنتاج(فن فیک شرلوکی) - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67)
+---- موضوع: جوخه استنتاج(فن فیک شرلوکی) (/showthread.php?tid=268819)



جوخه استنتاج(فن فیک شرلوکی) - EURUS - 18-03-2018

ما جوخه ی استنتاج هستیم...!
شرلوک هلمز
آنابل هلمز
جان واتسون
H.S
N.A
Z.A
جوخه استنتاج


RE: جوخه استنتاج(فن فیک شرلوکی) - EURUS - 18-03-2018

(از زبان آنابل)
چند روزی می شد که اون ماموریت سخت نفوذ به منطقه قرنطینه تموم شده بود. تانون هنوز بیهوش بود و من هم تازه از کما در اومده بودم. مایکرافت هم در به در دنبال کارای جراحی و ترخیص من بود. شرلوک و جان هم هر روز پیشم بودن. جان هرازگاهی می رفت و یه سر به خانم هادسن می زد ولی از وقتی که از تو کما در اومده بودم شرلوک پیشم مونده بود و یه لحظه هم بیمارستان رو ترک نکرده بود. جان یه بار بهم گفت که وقتی که تو کما بودم شرلوک گریه کرده. از تصور اینکه شرلوک گریه کنه خنده م می گرفت ولی خب...دل اون که از سنگ نبود.
یه روز که هنوز بستری بودم و شرلوک پیشم بود ؛ گوشی شرلوک زنگ خورد. موبایلش رو برداشت و جواب داد:
-بفرمایین؟
-...........
-تو کی هستی؟
-....................
-متوجه نمیشم.
-...................
-اگه نیام چی کار می کنی؟
-...................................
یکدفعه شرلوک با ترس به من نگاه کرد. نمیدونم کسی که تماس گرفته به شرلوک چی گفته بود.شرلوک گفت:
-خیلی خب؛کنار چشم لندن؟
-....................
-یک ساعت دیگه هردومون میایم اونجا.
چی شده بود؟

(از زبان شرلوک)
پیش آنابل بودم که گوشیم یکدفعه زنگ خورد. جواب دادم:
-بفرمایین؟
-شرلوک هلمز...؟
صدای غیر طبیعی. چرا؟ با دستگاه ساختن؟ یا شاید هم میکروفون گلویی داره؟
-تو کی هستی؟
-مهم نیست ما کی هستیم. همین قدر بگم که جونتون در خطره.
-متوجه نمی شم.
-همین حالا بیاید به چشم لندن.
-اگه نیام چیکار می کنی؟
-اگه نیای باید با خواهر کوچولوت خداحافظی کنی.
چشمام از شدت تعجب و ترس گرد شد.به آنابل نگاه کردم:
-خیلی خب؛کنار چشم لندن؟
-بله آقای هلمز. با خواهرتون هم بیایید.
-یک ساعت دیگه هر دو مون میایم اونجا.
قطع کردم. از ما چی می خواد؟
آنابل پرسید:
-شرلوک کی بود؟
گفتم:
-هی...هیچی...باید از اینجا بریم.
با تعجب بهم نگاه کرد:
-نمیشه که! دکتر اجازه نمیده!
گوشیمو برداشتم و شماره مایکرافت رو گرفتم:
-مایکرافت میتونه کارا رو برامون ردیف کنه.
شروع کرد به بوق خوردن. بالاخره مایکرافت جواب داد.گفتم:
-سلام مایکرافت.
-سلام برادر کوچولو.چیزی شده؟
-ببین همین حالا آنابل باید مرخص بشه.
-چرا دقیقا؟
-کاریت نباشه. تا پنج دقیقه دیگه آنابل رو از اینجا می برم. کارای ترخیصش رو انجام بده.
منتظر جوابش نشدم و قطع کردم. گوشیمو گذاشتم تو جیبم و سِرُم رو از دست آنابل جدا کردم:
-میتونی راه بری یا ویلچر بگیرم؟
آنابل نشست و گفت:
-نه میتونم راه برم.
سرمو تکون دادم و از تو کمد لباساشو آوردم :
-تا من میرم برگه ترخیصت رو بگیرم حاضر شو.باشه؟
-باشه.
از اتاق خارج شدم و رفتم سمت پذیرش.

(از زبان آنابل)
سریع لباسای بیمارستان رو در آوردم و لباسای خودمو پوشیدم. بُرس رو برداشتم و موهامو شونه کردم. همه چیزم شبیه شرلوک بود. چشمام...رنگ و حالت موهام...اخلاق و رفتارم...هوشم...استعدادم تو موسیقی...همه چیز.
شرلوک اومد داخل اتاق:
-حاضری؟
-آره.
گوشی و کُلت کمری مو داد دستم و گفت:
-خیلی خب؛بریم. اسلحه تو همیشه پیش خودت نگه دار.
-چرا؟
چیزی نگفت. بلند شدم و از اتاق خارج شدیم. نمیدونستم چه خبره.

(از زبان H.S)
سرفه ای کردم و میکروفون گلویی رو از تو گلوم در آوردم و گفتم:
-تموم شد.باهاش تماس گرفتم.
N.A با تعجب پرسید:
-به شرلوک یا مایکرافت؟
A.Z با بی حوصلگی گفت:
-خب مشخصه به شرلوک دیگه!اگه بخوایم هردو با هم بیان باید به شرلوک زنگ بزنیم نابغه!
گفتم:
-به نظرتون ما ها رو یادشه؟
A.Z گفت:
-بعد از این همه سال...ولی اون دو تا حافظه ی بی نظیری دارن.
N.A سریع کوله پشتی شو برداشت و گفت:
-حالا این حرفا رو ول کنیم. پاشین بریم چشم لندن دیگ!
سر تکون دادم و کوله پشتیمو برداشتم. رفتیم کنار خیابون.یه تاکسی گرفتیم و سوار شدیم. گفتم:
-برو به چشم لندن.
[/size]


RE: جوخه استنتاج(فن فیک شرلوکی) - -Edgar - 19-03-2018

باورم نمیش فن فیک گزاشتن اینجا":
موفق باشی لاو
سعی میکنم دنبال کنم این فیک رو