" בیالوگ هـاے مانـבگار " - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: فیلم و سینما (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=22) +--- موضوع: " בیالوگ هـاے مانـבگار " (/showthread.php?tid=269004) |
RE: " בیالوگ هـاے مانـבگار " - ⓩⓐⓗⓡⓐ - 22-05-2018 هپــى : تو منو ياد چالِ لپم ميندازى !! گريس : چطورررررر ؟؟!!! هپـــى : آخه فقط موقع خنده ها و شادى هام پيدات مى شه ، نه موقع اشك و غم و دردهـام RE: " בیالوگ هـاے مانـבگار " - Dead Silence - 22-05-2018 دو تا از مهم ترین روزهای زندگیت ..روزیه که به دنیا اومدی..و روزیه که دلیل این به دنیا اومدن و می فهمی. -مارک تواین The Equalizer RE: " בیالوگ هـاے مانـבگار " - ⓩⓐⓗⓡⓐ - 22-05-2018 جی ام:هی کوک!من از امروز طرفدار توماس ادیسون شدم جی کی:کی هستی حالا؟ جی ام:همون ک میگه من ب امتحانم اهمیت نمیدم چون ی برگه آینده منو تعیین نمی کنه جی کی:ایول!پس منم طرفداران RE: " בیالوگ هـاے مانـבگار " - امیرحسین - 22-05-2018 فامیل دور:راه رفتـنی را، باید رفت! در بستنی را، باید بست! پسر عمه زا: در بستنی رو باید لیسید…! سریال کلاه قرمزی RE: " בیالوگ هـاے مانـבگار " - ⓩⓐⓗⓡⓐ - 22-05-2018 زن ها تا وقتی عاشق نشده اند بهترین روانکاوها هستند ولی وقتی عاشق میشوند، تبدیل میشن به بهترین بیماران روانی.. #طلسم_شده RE: " בیالوگ هـاے مانـבگار " - امیرحسین - 22-05-2018 کلاه قرمزی: معذرت از ته دل... آقای مجری: چرا نمیری خونه؟ کلاه قرمزی: آخه... دلم تنگ میشه... آقای مجری: تنهایی؟ کلاه قرمزی: اِهنین... آقای مجری: منم تنهام، همه فکر میکنن فامیل من شهرستانن؛ یعنی خودم اینجوری گفتم. ولی من هیشکیو ندارم، عین تو... کلاه قرمزی: کاشکی من دایناسورت بودم... کلاه قرمزی RE: " בیالوگ هـاے مانـבگار " - ⓩⓐⓗⓡⓐ - 22-05-2018 شهاب حسینی: داشتم به صدات گوش می دادم، حواسم به حرفات نبود.. #پرسه_در_مه RE: " בیالوگ هـاے مانـבگار " - امیرحسین - 22-05-2018 سعید(حبیب رضایی):یه کلید طلایی تو زندگی وجود داره که تاحالا منو از سکــته نجات داده! آوا(باران کوثری):چی؟! سعیـد(حبیب رضایی):هروقت یه چیزی اذیتت میکنه از ته دل بگو به درک! من مادر هستم RE: " בیالوگ هـاے مانـבگار " - ⓩⓐⓗⓡⓐ - 22-05-2018 ازم خواستی فراموشت کنم اما من تو این دنیا فقط تو رو یادمه... #افسانه_دریای_آبی RE: " בیالوگ هـاے مانـבگار " - _wιɴɴer_ - 22-05-2018 Stay کالپپر(نائومی واتس): هیچ میدونستی وقتی رفتم دراز کشیدم تو وان حموم، دو تا تیغ با خودم برده بودم؟ میدونی چرا؟ برای اینکه وقتی خونریزی شروع شد و ضعیف شدم و دستام شل شد، اگه یه وقت تیغ از دستم افتاد، کارم نصفه نمونه. میتونی تصور کنی؟ میتونی تصور کنی یه نفر چقدر میتونه از زندگی متنفر باشه که برای خودکشی یه تیغ زاپاس برداره؟ |