+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+---- انجمن: عاشقانه ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=58)
+---- موضوع: جملات احساسی همراه با عکس های عاشقانه (/showthread.php?tid=269182)
جملات احساسی همراه با عکس های عاشقانه - ♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱ - 28-05-2018
روبه روم
روی صندلی بشین
نگام کن
مدل ترانه هام باش
عشق تو !
عبور ماه است از خیابان
در شب حکومت نظامی
به چشم هایت بگو …
آنقدر برای دلم ….. رجز نخوانند …
من اهل جنگ نیستم …
شـــاعـــرم !
خیلی که بخواهم گرد و خاک کنم …
شعری می نویسم ، آنوقت
اگر توانستی …
مرا در آغوش نگیر …
.
.
.
.
کـسـی چـه مـی دانــد ؟ !
شاید روزی بیاید که حال من هم خوب شود …
هــوا خـــوب شـــود …
عــشــق خــوب شــود …
و تـــــو …
خــــوب مــن شـــوی !!!
وقتی تو نیستی …
غریبانه زیستن کار من است
وقتی تو نیستی …
” واژه ها هم خساست می کنند نه دلبری “
کم آورده ام !
غریبی را بر این دو خط واژه ” دوستت دارم ” حک کن !
بی هوا نوشتم، به هوای کسی …
.
.
.
.
شعر… صدای نفس های توست !
وقتی سر بر سینه ام میگذاری
و کلمات
گورشان را گم میکنند!
.
.
.
.
کجا !؟, همین جاست…
آغوش ِ من !
که روزی هزار بار می خوانمت که بیا
و تو
در هر هزار بار
با شیطنتی تمام
صدا نازک می کنی و
باز هم می پرسی, کجا ؟
.
.
.
.
اگر میدانستند با تو در رویاهایم
تا کجا رفته ام …
سنگسارم میکردند!
.
.
.
.
مدتهاست چهره ات را
عاشقانه در ذهنم نقاشی میکنم
کارم را خوب بلدم
هیـــــــــــــس
بین خودمان باشد
بدجور سر کشیدن چشمانت گیر کرده ام!
.
.
.
گـاهـی بـرای او
چـیـزهـایـی مـی نـویـسـی
بـعـد پـاک مـی کـنـی . .
پـاک مـی کـنـی . . .
او هـیـچ یـک از حـرف هـای تـو را
نـمی خـوانـد
امـا تـو
تـمـام حـرف هـایـت را گـفـتـه ای . . .
میدانم !
دیگر برای من نیستی !
اما ….
دلی که تنگ باشد این حرفها را نمیفهمد…
عزیـز کرده ی ِ شعرهایــم
خواستـم بگویـم ” بی تو .. ….”
نفس ِ شعر بنـــد آمد !!
من که دیگــر
جـای ِ خود دارم …
روبه روم
روی صندلی بشین
نگام کن
مدل ترانه هام باش
روی صندلی بشین
نگام کن
مدل ترانه هام باش
عشق تو !
عبور ماه است از خیابان
در شب حکومت نظامی
به چشم هایت بگو …
آنقدر برای دلم ….. رجز نخوانند …
من اهل جنگ نیستم …
شـــاعـــرم !
خیلی که بخواهم گرد و خاک کنم …
شعری می نویسم ، آنوقت
اگر توانستی …
مرا در آغوش نگیر …
.
.
.
.
کـسـی چـه مـی دانــد ؟ !
شاید روزی بیاید که حال من هم خوب شود …
هــوا خـــوب شـــود …
عــشــق خــوب شــود …
و تـــــو …
خــــوب مــن شـــوی !!!
وقتی تو نیستی …
غریبانه زیستن کار من است
وقتی تو نیستی …
” واژه ها هم خساست می کنند نه دلبری “
کم آورده ام !
غریبی را بر این دو خط واژه ” دوستت دارم ” حک کن !
بی هوا نوشتم، به هوای کسی …
.
.
.
.
شعر… صدای نفس های توست !
وقتی سر بر سینه ام میگذاری
و کلمات
گورشان را گم میکنند!
.
.
.
.
کجا !؟, همین جاست…
آغوش ِ من !
که روزی هزار بار می خوانمت که بیا
و تو
در هر هزار بار
با شیطنتی تمام
صدا نازک می کنی و
باز هم می پرسی, کجا ؟
.
.
.
.
اگر میدانستند با تو در رویاهایم
تا کجا رفته ام …
سنگسارم میکردند!
.
.
.
.
مدتهاست چهره ات را
عاشقانه در ذهنم نقاشی میکنم
کارم را خوب بلدم
هیـــــــــــــس
بین خودمان باشد
بدجور سر کشیدن چشمانت گیر کرده ام!
.
.
.
گـاهـی بـرای او
چـیـزهـایـی مـی نـویـسـی
بـعـد پـاک مـی کـنـی . .
پـاک مـی کـنـی . . .
او هـیـچ یـک از حـرف هـای تـو را
نـمی خـوانـد
امـا تـو
تـمـام حـرف هـایـت را گـفـتـه ای . . .
میدانم !
دیگر برای من نیستی !
اما ….
دلی که تنگ باشد این حرفها را نمیفهمد…
عزیـز کرده ی ِ شعرهایــم
خواستـم بگویـم ” بی تو .. ….”
نفس ِ شعر بنـــد آمد !!
من که دیگــر
جـای ِ خود دارم …
روبه روم
روی صندلی بشین
نگام کن
مدل ترانه هام باش