![]() |
گنجینه مولانـــا - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +--- موضوع: گنجینه مولانـــا (/showthread.php?tid=269223) |
گنجینه مولانـــا - ▪ Victor ▪ - 01-06-2018 در هوایت بی قرارم روز و شب در هوایت بی قرارم روز و شب سر ز پایت بر ندارم روز و شب روز و شب را همچو خود مجنون کنم روز و شب را کی گذارم روز و شب؟! جان و دل می خواستی از عاشقان جان و دل را می سپارم روز و شب تا نیابم آنچه در مغز منست یک زمانی سر نخارم روز و شب تا که عشقت مطربی آغاز کرد گاه چنگم، گاه تارم روز و شب ای مهار عاشقان در دست تو در میان این قطارم روز و شب زآن شبی که وعده دادی روز وصل روز و شب را می شمارم روز و شب بس که کشت مهر جانم تشنه است ز ابر دیده اشکبارم روز و شب شد ز غمت خانه سودا دلم شد ز غمت خانه سودا دلم در طلبت رفت به هر جا دلم در طلب زهره رخ ماه رو می نگرد جانب بالا دلم فرش غمش گشتم و آخر ز بخت رفت بر این سقف مصفا دلم آه که امروز دلم را چه شد دوش چه گفته است کسی با دلم از طلب گوهر گویای عشق موج زند موج چو دریا دلم روز شد و چادر شب می درد در پی آن عیش و تماشا دلم از دل تو در دل من نکتههاست وه چه ره است از دل تو تا دلم گر نکنی بر دل من رحمتی وای دلم وای دلم وا دلم ای تبریز از هــ ـوس شمس دین چند رود سوی ثریا دلم RE: گنجینه مولانـــا - ▪ Victor ▪ - 01-06-2018 همیشه من چنین مجنون نبودم همیشه من چنین مجنون نبودم ز عقل و عافیت بیرون نبودم چو تو عاقل بدم من نیز روزی چنین دیوانه و مفتون نبودم مثال دلبران صیاد بودم مثال دل میان خون نبودم در این بودم که این چون است و آن چون چنین حیران آن بیچون نبودم تو باری عاقلی بنشین بیندیش کز اول بودهام اکنون نبودم همیجستم فزونی بر همه کس چو صید عشق روزافزون نبودم چو دود از حرص بالا می دویدم به معنی جز سوی هامون نبودم چو گنج از خاک بیرون اوفتادم که گنجی بودم و قارون نبودم |