هوات توو سرم هست ، برگرد ، برگرد

توو این شهر هجو ، محکومِ مرگم مرگ

همه روزام زمستونن ، سردن ، سرد

توو این بادِ وحشی تو شاخه ای من برگم ، برگ

بتاب ، ای خورشیدِ من بتاب

بتاب ، من بی تابم بتاب

ببار ، ای ابر به من ببار

ببار ، چون اشکِ غم ببار

بچرخ ، دورم کن از چرخِ روزگار

نابودم ، ببار

نابودم خامم تا بسوزم نتاب

وایِ من ، خدایِ من

وایِ من ، خدایِ من

ای وای من ، خدایِ من

ای وایِ من ، خدایِ من

نقشه کشیدیم آرزو هامون پَر کشید

چشمامون به آسمون

راست وایسادیم دست به جیب

بسته نیست دستامون

بیچاره این بنده ایم

دوس داریم از هم بگیم

از همدلی ولی خسته ایم

دیوار کشیدیم دورمون دنیامونو امن کنیم

آغوشمون سرد شد از هر عشقی

قرار بود محوِ خنده شیم

توو رویامون غرق بشیم

قرار نبود با خاطراتمون یه جا دفن بشیم

اون همه احساس رفت

پُر منطقیم ، میسازه پول

از آدمِ سر به زیر

ساقی کم بریز

من مستِ هیچم

مستِ هیچ

من مستِ هیچم