![]() |
شعر مریم - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +--- موضوع: شعر مریم (/showthread.php?tid=277667) |
شعر مریم - ☪爪尺.山丨几几乇尺☪ - 13-12-2019 مريم در نيمه هاي شامگهـان، آن زمان که ماه زرد و شکـسته، مي دمد از طرف خاوران استاده در سياهي شب، مريم سپـيد آرام و سرگـردان او مانده تا که از پس دندانه هاي کوه مهـتاب سرزند، کشد از چهـره شب نقاب بارد بر او فروغ و بشويد تن لطيف در نور ماهـتاب بستان به خواب رفـته و مي دزدد آشکار دست نسيم عـطر هـر آن گـل که خرم است شب خفـته در خموشي و شب زنده دار شب چشمان مريم است مهـتاب، کم کمک ز پس شاخه هاي بـيد دزدانه مي کشد سر و مي افکـند نگـاه جوياي مريم است و هـمي جويدش به چشم در آن شب سياه دامن کشان ز پـرتو مهـتاب، تـيرگـي رو مي نهـد به سايهً اشجار دوردست شب دلکـش است و پـرتو نمناک ماهـتاب خواب آور است و مست اندر سکوت خرم و گـوياي بوستان مه موج مي زند چو پـرندي به جويـبار مي خواند آن دقـيقه که مريم به شـستـشو است مرغـي ز شاخسار فریدون توللی |