انجمن های تخصصی  فلش خور
به افتخار این عشق بزرگ 2 - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19)
+--- موضوع: به افتخار این عشق بزرگ 2 (/showthread.php?tid=278676)



به افتخار این عشق بزرگ 2 - کــــــــــⓐرمَن - 20-02-2020

سلام دوستان فبلا در باره ی مادران نوشته بودم و الان در باره ی پدر
Heart
وقتی که نوجوان بودم یک شب با پدرم در صف خرید بلیط سیرک ایستاده بودیم. جلوی ما یک خانواده پرجمعیت ایستاده بود و به نظر می رسید وضع مالی خوبی نداشته باشند. شش بچه مودب که همگی زیر دوازده سال سن داشتند و لباس هایی کهنه و در عین حال تمیز پوشیده بودند دوتا دوتا پشت پدر و مادرشان دست همدیگر را گرفته بودند و با هیجان زیادی در مورد برنامه ها و شعبده بازی هایی که قرار بود ببینند صحبت می کردند ؛ مادر نیز بازوی شوهرش را گرفته بود و با عشق به او لبخند می زد. وقتی به باجه بلیط فروشی رسیدند متصدی باجه از پدر خانواده پرسید : چند عدد بلیط می خواهید ؟ پدر خانواده جواب داد : لطفا شش بلیط برای بچه ها و دو بلیط برای بزرگسالان. متصدی باجه قیمت بلیط ها را اعلام کرد ؛ پدر به باجه نزدیکتر شد و به آرامی از فروشنده بلیط پرسید : ببخشید ، گفتید چه قدر ؟! متصدی باجه دوباره قیمت بلیط ها را تکرار کرد. ناگهان رنگ صورت مرد تغییر کرد و نگاهی به همسرش انداخت ، بچه ها هنوز متوجه موضوع نشده بودند و همچنان سرگرم صحبت درباره برنامه های سیرک بودند. معلوم بود که مرد پول کافی نداشت و نمیدانست چه بکند و به بچه هایی که با آن علاقه پشت او ایستاده بودند چه بگوید.
Heart
با پدرم جدول حل ميکردم که گفتم : پدر نوشته دوست, عشق , محبت و چهار حرفيه...
اتفاقا" دو حرف اولشم در اومده بود , يعني ب و الف
يه دفعه پدرم گفت فهميدم عزيزم ميشه بابا
با اينکه ميدونستم بابا ميشه ولي بهش گفتم نه اشتباهه
گفت ببين اگه بنويسي بابا عموديشم در مياد ...
... ... ... تو چشام اشک جمع شده بود و گفتم ميدونم ميشه بابا ولي ...
اينجا نوشته چهار حرفي، ولي تو که حرف نداري ...
Heart
من نبودم و تو بودی ،
بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی ،
حالا سالهاست که با بودنت زندگی می کنم ،
هر روز، هر لحظه، هر آن و دم به دم هستی .
...
ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمی بینمت ،
ببخش تمام نادانیها و نفهمی ها و کج فهمی هایم را،
اعتراض ها و درشتیهایم را ، و هر آنچه را که آزارت داد .
دستانت را می بوسم و پیشانیت را ،
که چراغ راه زندگیم بودی و هستی و خواهی بود ،
خاک پایت هستم تا هست و نیست هست .
به حرمت شرافتت می ایستم و تعظیم می کنم .
Heart
افتخار تمام پدرا