![]() |
خاطرہ ای عجیب از لحظہ شھادت و سوختن رزمندگان در دفاع مقدس - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19) +---- انجمن: بحث و گفتگو (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=36) +---- موضوع: خاطرہ ای عجیب از لحظہ شھادت و سوختن رزمندگان در دفاع مقدس (/showthread.php?tid=287050) |
خاطرہ ای عجیب از لحظہ شھادت و سوختن رزمندگان در دفاع مقدس - shahid - 06-07-2020 خاطراتی از شھدای دفاع مقدس: آقای حمید داودآبادی یکی از رزمندگان دفاع مقدس ، خاطراتی از شھدا را روایت میکرد و میگفت سہ راہ مرگ شلمچہ بودیم ، مجروح و تلفات دادہ بودیم کہ یک نفربر ھم اومدہ بود و داشت برمیگشت عقب ، ای کاش حرفش رو گوش میکردیم ھی میگفت بسہ دیگہ جا ندارہ ما ھم ھی مجروح ھا رو داخل نفربر پر میکردیم ک دیگہ آخر این رانندہ ، در رو از پشت برای ما قفل کرد. من ھم داخل این نفربرہ بودم. من دیدم این تانک نامرد رو ، توپ رو دیدم کہ از سمت چپ ما خورد بہ نفربر. من فقط داد زدم یا زھرا(س) نفربر آتش گرفتہ بود عذرخواھی میکنم ، اولین و آخرین باری بود کہ من جیغ مرد رو شنیدم. بہ خدا گفتم: خدایا! نامردی اگہ شھیدم کنی اون دنیا یقت رو میگیرم بہ ھمہ میگم من نمیخواستم شھیدشم. بہ زور شھیدم کردی، فقط یہ کاغذ و یہ قلم بم بدہ من بگم سہ راہ راہ مرگ شلمچہ چی گذشت... . . . . . حرف دلم: ای برادر! یادمون باشہ برای اینکہ این انقلاب بہ پا بمونہ کسایی شھید شدند و سوختند و آب شدند تا ما و ناموسمان راحت کنار یکدیگر زندگی کنیم. فایل صوتی این خاطرہ در سایت شھید آوینی قابل دریافت میباشد یا علی مدد التماس دعا |