![]() |
درباره ی چنگیز خان - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: تاریخ (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=34) +---- انجمن: وسطی و باستان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=46) +---- موضوع: درباره ی چنگیز خان (/showthread.php?tid=2879) |
درباره ی چنگیز خان - mohammadreza... - 27-01-2012 درباره ی چنگیز خان چنگیز خان مغول (۱۱۵۵، ۱۱۶۲، یا ۱۱۶۷ تا ۱۸ اوت ۱۲۲۷ میلادی) با نام اصلی تموچین، خان مغول و سردار جنگی بود که قبایل مغول را متحد ساخت و با فتح قسمت زیادی از آسیا شامل چین، روسیه، ایران و خاورمیانه، و همچنین اروپای شرقی، امپراتوری مغول را پایهگذاری کرد. او پدربزرگ قوبلایخان اولین امپراتور از سلسله یوان در چین و همچنین هلاکو خان -نخستین ایلخان ایران- بود. کودکی تا جوانی چنگیز با نام تموچین در سالهایی بین ۱۱۶۲ تا ۱۱۶۷ میلادی به دنیا آمد. نخستین پسر یسوگی، رئیس قبیله کیاد، از خاندان برجیگین. در زمان یسوجی و آغاز احوال چنگیز اقوام مغول و تاتار یکی مطیع دیگری نبودند و هر یک از خود دارای رئیس قبیله جداگانهای بودند و پیوسته میان ایشان جنگ و خصومت بود. تموچین در سیزده سالگی پدرش را از دست داده بود، افزون بر اینکه اقوام زیر اطاعت پدرش از وی روی گرداندند، اقوام دیگر نیز با وی و خانواده اش به خصومت برخاستند. تموچین در نوجوانی رنجهای فراوانی را متحمل گشت حتی چندین مرتبه گرفتار و محبوس نیز گشت. تموچین از همان نوجوانی روحی نا آرام و ماجراجو داشت، چون میدید که خویش و بیگانه از وی بیزارند درصدد یافتن پشتیبان برآمد تا کسی را بیابد که بتواند موقتا در زیر سایه وی پناه ببرد، سرانجام به سراغ یکی از دوستان پدرش بنام اونگخان رفت. اونگخان نیز تموچین را بیاد دوستی با پدرش بخوبی پذیرفت و در میان قبیله خود برایش جای داد و در وی به چشم عزت و احترام نگریست و چنان نوازش کرد که بیشتر از آن متصور نبود. به قدرت رسیدن چنگیز به واسطهای آشنایی که با اونگخان رهبر یکی از اقوام مغول داشت رو به او نهاد. اونگخان بنابر دوستی که با پدر تموچین داشت از وی به خوبی پذیرایی کرد و نهایت احترام را به وی روا داشت. تموچین با اونگخان دل یکی نموده و با دشمنانش جنگها کرد از جمله با برادر اونگ خان که در مقام مخالفت بود جنگید و او را شکست داد. چون قبایل و اقوام تایجوت و سالجوت و قنقرات و جلایر و تاتار تسلط تموچین و دولتخواهی او را با اونگ خان مشاهده کردند با یکدیگر برای جنگ با ایشان پیمان بستند و بنابر باورهای دینی خود اسب، گاو و قوچ و سگ آورده کشتند و گفتند که اگر خلاف پیمان کنیم این چنین کشته شویم و در عقیدهای ایشان سوگندی ازین عظیم تر نیست. تموچین و اونگ خان از این موضوع آگاهی یافته به دفع آنها شتافته طی جنگهای شدیدی بر ایشان پیروز شدند. بدین ترتیب تموچین مدت هفت سال در خدمت اونگ خان بسر برد، تا آنجا که امرای اونگ خان بر وی رشک برده نزد اونگ خان از تموچین بدگوییها نمودند. اونگ خان گوش به سخنان بدخواهان تموچین نمیداد، مخالفان سنگون پسر اونگ خان را نیز با خود همراه ساختند، و چنان سعی کردند که اونگ خان را نسبت به تموچین بد بین ساختند، آخر کار به دشمنی و جنگ کشید و در جنگ سختی که میان تموچین و اونگ در گرفت اونگ شکست خورد و به بیابان آواره گشت. آخر کار بجایی کشید که اونگ خان به دست مردان تایانگ خان رئیس قوم تایمون رقیب دیرین خود کشته شد. سنگون پسر اونگ از مملکت پدرش آواره گشته به تبت رفت و آخر در کاشغر کشته شد. داستان چنگیزخان خواندن تموچین روایتی است که میگوید تموچین را سران قبایل در خرولتای (قوریلتای) لقب چنگیز دادند، و بعضی اعتقاد دارند تموچین بر حسب داستان زیر این لقب را به خرولتای تحمیل کرده است. تموچین پس از آنکه اونگ خان را آواره ساخت خود را پادشاه اعلان کرد. تموچین با سایر اقوام و قبایل جنگها نموده همه را تار و مار و مطیع خود گردانید. بعد ازین پیروزیهای پی در پی خویش بر بدخواهان تموچین دستور داد تا جشن بزرگی را بر پا نمودند. در آن زمان، میان مغولان مردی بود بنام تب تنکری و دعوی میکرد که از اسرار و چیزهای غیبی خبر دارد و به آسمان پرواز میکند و با خدا حرف میزند. همچنین از یخ و سرما او را آسیبی نمیرسد و برهنه در میان یخ و برف میخوابد، و برف و یخ از گرمای بدنش آب میشوند. تب تنکری در این جشن پیش تموچین رفته و میگوید : «مردی سرخ رنگ سوار بر اسبی سفید رنگ بر من ظاهر شد و گفت نزد پسر یسوگای برو و به او بگو که پس ازین نباید ترا تموچین خطاب کنند بلکه باید ترا چنگیزخان گویند و ما بیشتر ربع مسکون را به تو و فرزندان تو ارزانی داشتیم.» پس تموچین دستور داد از این پس او را چنگیزخان خوانند.(چنگیزخان معنای شاه شاهان/شاه جهان میدهد) تهاجم به ایران یورش مغولان به ایران درسال 616ق/1218م آغاز گردید. ادوارد تلر در خاطراتش در مورد حمله چنگیزخان مغول به ایران دوره خوارزمشاهی مینویسد:«یک نمونه مهم در تاریخ، جنگهای چنگیزخان مغول، و بویژه تخریب سرزمین های پارسی است. بیش از نصف جمعیت سرزمین تسخیر شده نابود گردید، و پارس، که همان ایران امروزیست، هرگز جلال و ابهت پیشین خود را دیگر باز نیافت.» حمله چنگیزخان مغول چنان دهشتناک و بیرحمانه بود که خیابانهای نیشابور «که مهد علم و دانش و نوآوری آن زمان بود، تبدیل به جویبارهای خون گردید، و از سران مردان و زنان و کودکان هرم هایی ساخته شد، و حتی به سگها و گربههای شهر نیز رحم نکردند.» از اینروست که تاریخ نگار دیگری مینویسد:«شکی نیست که نابودی و ویرانی که در حین خیزش دولت مغول در ایران بوقوع پیوست، و قتل عام وسیعی که در آن زمان رخ داد، در هزار سال هم ترمیم نخواهد گشت، حتی اگر فاجعه دیگری نیز بوقوع نپیوندد.» شاید هزار سال به طول نیانجامید. اما در اواسط قرن بیستم بود که جمعیت نیشابور به سطح دوران پیش از حمله مغول بازگشت. روابط خانوادگی او فرزندان بسیاری ازهمسران متعدد خود داشت اما مهمترین آنهاچهار پسر با نامهای جوجی، جغتای، اوگتای و تولی، ازاولین همسرش(که در سنت مغولی مهمترین وبزرگترین همسران میباشد)بودند. چنگیزخان همچنین زنهای بسیار داشت ولی مشهورترین ایشان پنج تن بودند، (بورته فوجین، کنجاخاتون، جاکمبو، دختر تایر اورسون و دختر تایانگخان). چنگیز تمام ممالک مفتوحه را بین پسران و برادرش تقسیم نمود، کار صید و شکار را که در میان مغولان کاری بسا شگرف و پسندیده بود به پسر بزرگش جوجی سپرد. اور یاسا و یارغو یعنی قضاوت و دادگستری و کیفر گناهکاران را به جغتای داد و امور سپاه را تولی تفویض کرد و اوکتای را به جانشینی تعیین کرد. بعد از آنکه حدود مملکت وسعت یافت برادرش اوتچکین را به ملک چین فرستاد. پسران چنگیزخان چنگیزخان چهار پسر داشت بنامهای تولی، اوگتای، جوجی و جغتای. جوجی پسر ارشد چنگیزخان بود که پیش از فوت پدر درگذشت. جغتای پسر دوم چنگیزخان بود که چنگیز پس از بازگشت از جنگ خوارزمشاه حکومت ماوراالنهر و خوارزم و شهرهای ایغور و کاشغر و بلخ و بدخشان و غزنین تا حدود سند را به جغتای سپرد. اوگتای بعد از مرگ چنگیزخان بجای پدر امور رهبری امپراتوری مغول را در دست گرفت. تولی خان پسر چهارم چنگیزخان از برادران خود جوجی و جغتای و اوگتای کوچکتر بود. چنگیز در اوایل میل داشت که او را به جانشینی تعین کند اما بعد از آن بر گشت و گفت که منصب لشکرکشی و ضبط یورت و حفظ خزانه بر تو مناسبتر است. قوانین چنگیزی برای هر گناه کیفری معین کرد. در آغاز برای اهل اسلام احترام زیاد قایل بود و مجازات او برای قتل هر مسلمانی چهل بالش زر (هر بالش پانصد مثقال طلا یا نقره بود. (ر.ک «تاریخ جهانگشا» ۱/۱۶» و برای قتل هر یک از مردم چین یک سر درازگوش (خر) را دیه معین کرد. چون قبایل مغول از خود دارای خط و کتابت نبودند، دستور داد تا برخی از فرزندان مغول خط اویغوری بیاموختند و قوانین او را که به «یاسا» .معروف است ثبت کردند و آن دفاتر را در خزانهها نگهداشتند تا هر وقت خانی بر تخت نشیند و یا حادثهای روی دهد شاهزادگان جمع شوند و آن طومارها را حاضر کنند و بنای کار را آن نوشتهها و قوانین بگذارند و امور ارتش و حمله به شهرها را را برآن شیوه پیش گیرند. چنگیز پس از تسلط بر اقوام مغول رسوم و عادات ناپسند مانند زنا و دزدی را از میان ایشان برداشت و درهای بازرگانی را میان میان غرب و شرق باز نمود و بازرگانان نیز بی دغدغه آمدوشد میکردند. چنگیز در نامهها که به سرکشان و دشمنان مینوشت و ایشان را به اطاعت میخواند هرگز از سپاه و جنگافزار چیزی نمینوشت و ایشان را از وفور سلاح نمیترساند، همین قدر مینوشت اگر رام و مطیع شوید به جان امان یابید و اگر خلاف کنید ما چه دانیم آن را خدا داند. مرگ چنگیز در اثنای سفر جنگی نزدیک شدن مرگ خود را دریافت و فرزندان خود را حاضر ساخت و اوگتای را به جانشینی خود تعین کرد، ورارود (ماورالنهر) و دیار مجاور آن را به جغتای داد. او دستور داد تا میان اوگتای و برادران پیماننامهای نوشتند که به موجب آن هیچ یک از برادران نباید از فرمان او سرپیچی کنند. پس از آن وصیت کرد که چون مرگش برسد کسی گریه نکند و مرگش را پنهان دارند تا دشمن آگاه نشود.همچنین او را مخفیانه دفن کردند تا دشمنان متوجه مرگ او نشوند و از نبود او سوء استفاده نکنند. سر انجام پس از ۲۵ سال حکمرانی در سن هفتادوسه سالگی از جهان رفت (درباره طول عمر چنگیز و سال تولدش میان پژوهندگان اختلاف است). RE: درباره ی چنگیز خان - اورمان - 09-02-2012 خیلی خوب بدور از هر گونه قصد ورزی بود ولی باید منابع خودت رو مشخص کنی محمدرضا جان در مورد جنایات چنگیز زیاد گفته شده و همه از جنایات او مطلع هستیم ولی در مورد شخصیت و وفاداری اون به دوستانش و علاقه او به هنر و نبوغ او کمتر گفته شده من مطالب زیادی در مورد در مورد چنگیز خوندم ولی متاسفانه منابعش یادم نیست اگه برات ممکنه مطالبی در مورد زندگی شخصی مخصوصا خصوصیات اخلاقی او بذار البته با ذکر منبع. بدون شک چنگیز خان یکی از نوابغ بزرگ تاریخ بوده بسیاری از فنون جنگی رو او برای اولین بار به کار بست علاقه شدیدی به هنر داشته نسبت به اطرافیانش بسیار وفادار بوده کتاب قانون او(یاسا) شهرت جهانی داره با همه جنایاتی که کرده همه جای دنیا به بزرگی از او یاد میکنن حتی در خود ایران انتخاب اسم چنگیز برای فرزندان بسیار متداول بوده و هست یعنی اینکه بین عامه مردم شخص قابل احترامیه RE: درباره ی چنگیز خان - SABER - 09-02-2012 چنگیز خان که یک وحشی بود! تو یه مستند می دیدم یه شهر و محاصره کرده بود(فک کنم تو چین بود) بعد از این که مقاومت شهر شکست این قدر تو اون شهر ادم کشت که تا چندیم ماه زمین از چربی ادم چرب و لزج شده بود. اومد ایران هم که بیش این بی فرهنگ بودن و جهالت خودش رو نشان داد و ویرانی و سوزاندن کتابخانه های دانش ایرانیان. فک کنم یه جا دیگه هم رفته بود این قدر چشم مردم رو دراورد از چشم یه کوه ساخت. اخر جهالت و نفهم بودن بود. RE: درباره ی چنگیز خان - .ali. - 09-02-2012 (09-02-2012، 10:23)SABER نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. از یک بیابان گرد گرد چه انتضاری صابر جان اون ها فقط براشون کشور گشایی - خون ریزی مهم بود نمیدونستن علم چیه -دانش چیه ولی بعد ها از کاری که کردن پشیمون شدن RE: درباره ی چنگیز خان - FARID.SHOMPET - 15-02-2012 توی تاریخ این وحشی ادم کش ترین و وحشی ترین ادم شناخته شده . اون دنیا دهنش اسفالته. RE: درباره ی چنگیز خان - اورمان - 23-02-2012 نقل قول: از یک بیابان گرد گرد چه انتضاری صابر جان اینطوری ها هم نبوده اگه علم نداشتن که نمیتونستن بزرگترین امپراطوری تاریخ بشریت رو اداره کنن RE: درباره ی چنگیز خان - در جستجوی حقیقت - 23-02-2012 بقيه قضيه رو نميگم ولي حمله به ايران تقصير خود خوارزمشاهيان بود (23-02-2012، 16:05)اورمان نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. همينطوره ![]() RE: درباره ی چنگیز خان - FARID.SHOMPET - 24-02-2012 نقل قول: اینطوری ها هم نبوده اگه علم نداشتن که نمیتونستن بزرگترین امپراطوری تاریخ بشریت رو اداره کننادم با شعور و کسی که دارای دانش هست کتابخانه های ملت های اسیا رو اتیش میزنه؟؟؟؟ و ادم می کشه؟؟؟ در کتاب های تاریخنویسان چینی و یونانی و رومی امده که: روزی چنګیز وارد مجلسی می شود که همه فرماندهان او در ان هستند و به اتفاق بیشتر انان دارای قد بلندی می باشن و چنګیز که قد کوتاه تری نسبت به ان ها داشت دستور میده زانوی همه افراد داخل مجلس رو بزنند تا او از همه بلند تر باشد. حال همچین ادمی سالم است؟؟؟ ایا دارای فهم هست؟؟؟ . . . . . . . فرض کنید با ماشین خود در خیابانی در حرکت هستید. در یک لحظه می بینید که خودرویی یګر جلوی شما قرار می ګیرد و شما با ان برخورد میکنید. سپس سرنشینان ان خودرو با قوف و زنجیر پیاده شده و ان ها را دور سر خود و در هوا می چرخانند . در چنین شرایطی شما می استید تا این انسان های ناسالم که واسشون مهم نیست شما رو بکشن و یا خودشون کشته بشن به شما صدمه ای بزنند؟؟؟ قطعا نه و شما ریسک نمی کنید و فرار می کنید. چنین شرایطی در مورد مغول ها هم صدق میکند. ان ها که وحشی بودن واسشون مهم نبود چه کاری میکنن. همه رو میکشتن .... RE: درباره ی چنگیز خان - در جستجوی حقیقت - 24-02-2012 نقل قول: روزی چنګیز وارد مجلسی می شود که همه فرماندهان او در ان هستند و به اتفاق بیشتر انان دارای قد بلندی می باشن و چنګیز که قد کوتاه تری نسبت به ان ها داشت دستور میده زانوی همه افراد داخل مجلس رو بزنند تا او از همه بلند تر باشدهمچين چيزي كجا نوشته؟؟؟ عجيب كه من تا حالا نشنيدم ![]() ![]() ![]() RE: درباره ی چنگیز خان - FARID.SHOMPET - 24-02-2012 استاد تاریخمون بهم ګفت. نام کتاب رو نمی دونم ګفت و یا نګفت ولی به هر حال اګر هم ګفته نامش رو یادم نمیاد. |