انجمن های تخصصی  فلش خور
سلطان‌نشین بهمنی - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: تاریخ (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=34)
+--- موضوع: سلطان‌نشین بهمنی (/showthread.php?tid=291970)



سلطان‌نشین بهمنی - SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ - 04-12-2020

سلطان‌نشین بهمنی (هندی: बहमनी सल्तनत) یا بهمنیان یا ملوک گلبرگه از خاندان‌های مسلمان حاکم بر دکن و نواحی مجاور آن در جنوب هند بود که یکی از سلسله‌های مهم پادشاهی هند در سده‌های میانه و نخستین سلسله‌های مستقل مسلمان در جنوب هند به‌شمار می‌آید.
هجده سلطان در سلسله بهمنی به مدت بیش از صد و هشتاد سال از ۷۴۸–۹۳۳ ه‍. ق/ ۱۳۴۷–۱۵۲۷ م حکومت کردند. پایتخت هشت تن از آنان اَحسن‌آباد گلبرگه بود که با انتقال پایتخت به محمدآباد بیدر، ده سلطان دیگر در آنجا سلطنت کردند.
مؤسس این سلسله شخصی به نام حسن بود که با عنوان علاءالدین گانگو بهمنی بر تخت سلطنت نشست. خاندان بهمنی‌ها از نوادگان «علاءالدین حسن بهمنی» سیستانی به‌شمار می‌رفتند و نسب خود را به بهمن پسر اسفندیار از سلسله کیانیان ایران می‌رساندند. خاندان بهمنی با علاقه فراوانی که به فرهنگ فارسی و عرفای ایرانی داشتند بسیار کوشیدند که به حضور شاه نعمت‌اله ولی و خواجه شمس‌الدین حافظ شیرازی در دربار خود مفتخر گردند، اما توفیق نیافتند. این سلسله جشن‌ها و اعیاد ایرانی از جمله نوروز را با شکوه فراوان برگزار می‌کردند. زبان دربار آنها، زبان فارسی بود، در آموزشهای اولیه به شاهزادگان، بوستان سعدی آموخته می‌شد. برخی شاهان بهمنی خود به این زبان شعر می‌سرودند و از شاعران فارسی زبان و شیعی نشان، استقبال گرمی به عمل می‌آوردند، مانند آذری اسفراینی که بهمن نامه را سرود، آن‌ها مروج زبان فارسی و عربی در منطقه بودند.
بهمنی‌ها شاهانی با گرایش‌های شیعی بودند که ایرانیان در حکومت‌های آن‌ها نقش به سزایی داشته و گاه وزنه‌های سنگینی در رونق بخشیدن به تشیع بوده‌اند. یکی از این نخبگان عمادالدین محمود گاوان بوده‌است. خاندان بهمنی از زمان احمدشاه (۸۲۵–۸۳۹) در سلک طرفداران شاه نعمت‌الله ولی درآمدند و به خاندان و اعقابش خالصانه ارادت ورزیدند.
پس از انقراض، بهمنیان این سلسله بین پنج سلسله مسلمان دیگر تقسیم شد که از میان آنان سه سلسله نظام شاهیان، عادلشاهیان و قطب شاهیان شیعه و برید شاهیان و عمادشاهیان که دیری نپاییدند سنی بودند.دولت بهمنیان هم‌زمان با اوضاع آشفته ایران بنیان گذاشته شد ایران در دوره پس از ایلخانیان یعنی دوران آل‌مظفر در فارس و کرمان (۷۹۵–۷۱۳/۱۳۹۳–۱۳۱۴)، سربداران در خراسان (۷۸۸–۷۳۶/۱۳۸۶–۱۳۳۶) و آل جلایر (۸۳۵–۷۳۶/۱۴۳۲–۱۳۳۶) در عراق و آذربایجان اوضاع مناسبی نداشت.
علاءالدین حسن بهمن‌شاه (۷۵۹–۷۴۸/۱۳۵۸–۱۳۴۷) بنیان‌گذار این سلسله محسوب می‌شود. نام او که حسن کانگو بود و ازجمله سیستانیهایی بود که در خدمت سلاطین تغلقی دهلی بسر می‌برد. او به عنوان فرمانده سپاه به «ظفر خان» ملقّب گردید. علاءالدین بهمن‌شاه خود را از سلاله بهمن (اردشیر) فرزند اسفندیار از شاهان اساطیری ایران معرفی می‌کرد و در روز جمعه ۲۴ ربیع‌الثانی سال ۷۴۸ قمری با نام «ابوالمظفر بهمن شاه»، سلسله بهمنیان را بنیان‌گذاشت. حضور مؤثر ایرانیان مهاجر در دکن از همان ابتدای حکومت بهمنیان قابل مشاهده‌است.
علاءالدین حسن بهمن‌شاه ایرانیانی چون صدرالشرف سمرقندی را در راس حکومت گذاشت و «میر محمد بدخشی» قاضی‌القضات سپاه او بود. گفته می‌شود که هر دو آن‌ها ریاضیدان و دانشمند در علم هیئت و نجوم نیز بوده‌اند. همچنین «حکیم ناصرالدین شیرازی» و «علیم‌الدین تبریزی» پزشک‌های دربار او بودند. در دربار او روز نوروز عید گرفته می‌شد و شاه به عالمان و شاعران در این روز بار می‌داد. افزون‌بر این‌ها از کسانی چون «فضل‌الله اینجو»، «مفتی احمد هروی»، «لطف‌الله سبزواری»، «سیف‌الدین غوری»، و «عصامی» که شاعر بود و مثنوی تاریخی «فتوح السلاطین» را نوشت می‌توان نام برد.
محمد شاه اول پسر علاءالدین بهمن‌شاه به سلطنت بهمنی‌ها سازمان بخشید و آن را در هیبت یک سلسله واقعی درآورد. حکومت مرکزی از لحاظ اداره امور کشوری، لشکری و قضایی به سه بخش عمده تقسیم شد. قسمت کشوری در دست «وکیل سلطنت» یا نخست‌وزیر بود که وزیران و دبیرانی در اختیار داشت. بخش قضایی نیز شامل قاضیان و مفتیان بود و حفظ آرامش و امنیت شهرها در دست کوتوالها (مأموران عالی‌رتبه پلیس) و محتسب‌ها بود. در بخش نظامی، فرمانده کل قوا در مرکز فرماندهی تعدادی فرمانده زیردست داشت از جمله: فرمانده «باربرداران» که نیروهای نامنظم را بسیج می‌کرد؛ «بخشی» یا مأمور پرداخت؛
سراسر قلمرو سلطانی به چهار «طرف» یا ایالت تقسیم می‌شد و هر طرف به فرمان یک «طرفدار» یا حاکم بود. طرفدار در اصل مسئول کشوری و لشکری ایالت بود و «قلعه‌داران» یا فرماندهان دژها تابع او بودند. دولت‌آباد، برار، احسن‌آباد گلبرگه و محمدآباد بیدر (که بخش کوچکی از تلنگانه را نیز که نخست در دست بهمنیان بود در بر می‌گرفت) مراکز چهار ایالت قلمرو سلطنت بودند. از میان این ایالتها، گلبرگه مهم‌ترین ایالت بود که پایتخت در آن قرار داشت و «طرفدار» آنجا از اعتماد کامل سلطان برخوردار بود.
ببخشید عکسی نبود):