دینام عشق - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: زباله دان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=37) +--- انجمن: زباله دان موضوع ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=38) +--- موضوع: دینام عشق (/showthread.php?tid=292530) |
دینام عشق - Ava_ - 27-12-2020 #PART1 #طراوت به قطرات بارون که مثل همیشه روی شیشه روون بودن خیره شدم ... چقد شبیه اشکای منن نفس عمیقی کشیدم و بغضم و قورت دادم ... از خونه بیرون رفتم و چکمه هام و پوشیدم ... کلاه هودیم و جلو کشیدم و مشغول راه رفتن تو بارون پاییزی شدم ... صدای خرچ خرچ برگا زیر پام ، گوشم و نوازش میکرد ... پاییز فصل عاشقیه ولی چقد برای من غم انگیزه ... خیابونای بالاشهر درست مثل خیابونای شانزلیزه بود ... به یک سال گذشته فک کردم ... مرگ مامان و بابا ... بالا کشیدن ارث و میراث ... شاید تقدیر ماعم این بوده .!! #امیر با تابش پرتو های آفتاب تو چشمم مژه هام رو باز کردم و پتو رو کشیدم رو صورتم ... طاق باز خوابیدن ک با حس پریدن یه گوریل رو شکمم آخ بلندی گفتم و لپم و باد کردم ... رونا: طلایی ... چشمات و وا کن که سحر ... تو چشم تو بیدار میشه ... یا بیدار بشه ? دستی رو موهای قهوه ایش کشیدم و لب زدم ... امیر: چته سر صبحی عین گورول میپری رو شکم آدم ... قهقه ای سر داد و گفت : گورول؟؟? داداش اون گوریل عه ... چشمام و نازک کردم و گفتم : حالا هر خری ک هست ... بلند تر خندید و گفت: گوریلِ خر ...? منم همراهش قهقه زدم ک گفت: خیلی دیوونه ای .. لبخند پیروزمندانه ای زدم و گفتم: اگع دیوونه نبودم ک داداش دوقلوی ت نمیشدم ... با یاد آوردی چیزی ابروم ک بالا بردم .. امیر: آرین رفته؟ _ آره کار داشت رفت ... سنگینیش و رو شکمم حس کردم ک با خنده گفتم: راحتی؟؟ ی نگاع ب وضعیتش کرد و گفت: شوما ناراحتی دادا؟ خنده ای سر دادیم و به طرف پله ها حرکت کردیم ... ادامه دارد ...? |