انجمن های تخصصی  فلش خور
بغض قلم ❥ .. (نسخه یازدهم) - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+---- انجمن: عاشقانه ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=58)
+---- موضوع: بغض قلم ❥ .. (نسخه یازدهم) (/showthread.php?tid=296489)



RE: بغض قلم ❥ .. (نسخه یازدهم) - shahid - 11-11-2021

خدایا
بدون شرح میگم:
دلم برات تنگ شده =)


RE: بغض قلم ❥ .. (نسخه یازدهم) - єη∂ℓєѕѕღ - 11-11-2021

یه متنی بود تهش میگفت
«نمیدانم
ما كه نداشتیم!
اما داشتنتش باید
چیزِ خیلى قشنگى باشد...»
همین!


RE: بغض قلم ❥ .. (نسخه یازدهم) - امیر‌حسین - 11-11-2021

لب هایت مخدر دارند
می بوسمت، سرگیجه میگیرم
نمی بوسی مرا، درد میکشم...!


RE: بغض قلم ❥ .. (نسخه یازدهم) - ᴠᴀᴍᴘɪʀᴇ - 11-11-2021

جای زخم هاتون رو به دوستان صمیمی تون هم نشون ندین چون فقط کسی می‌تونه به اون زخم لگد بزنه که جاشو بلده!



RE: بغض قلم ❥ .. (نسخه یازدهم) - مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב - 11-11-2021

بعد از تو

زمین ب چرخشش ادامه داد
آسمان ب شب و روزش
فصل ها ب تغییرشان
اما حال من همانگونه ساکن
در سیاهی شب و
در سرمای زمستان باقی ماند


RE: بغض قلم ❥ .. (نسخه یازدهم) - ⓩⓐⓗⓡⓐ - 11-11-2021

میگیم، میخندیم، میخندونیم،
تا وارد یه جمعی میشیم همه تلاشمون،
برای آوردن یه لبخند حتی کوتاه روی لب همه انجام میدیم...
ولی تا به حال مارو تو تنهاییامون دیدید؟
میدونید شبا بهمون چی میگذره؟
میدونید چقدر درد آوره همه رو بخندونی ولی خودت آخرین خندت یادت نباشه...
میدونید چقدر سخته همه رو درک کنی و هیچکس توانایی درک کردنت نداشته باشه...
خلاصه شبه دیگه...
بالاخره یه بار صبح میشه این شب...
آره،صبح میشه این شب...


RE: بغض قلم ❥ .. (نسخه یازدهم) - مـ༻؏☆جـےـیــّ◉ـב - 12-11-2021

گوش ڪن

با لب خاموش
سخن می گویم

پاسخم گو
به نگاهی ڪه
زبان من و توست ...
هوشنگ ابتهاج


RE: بغض قلم ❥ .. (نسخه یازدهم) - [ SouL ] - 12-11-2021

نَپُرس
از دِلواپَسی هایِ زنانه ام چیزی نمی گویم
از انتِظار و کِسالَت نیز
از تو اما
تبلورِ رویاهای منی
به سان
انسانی
تَعبیرِ خواب هایِ آشفته ی رسولانی
و پرهایِ کبوترانِ آینده در آستین تو است
بی تو اما
هوایِ پر گرفتن
توهمی است
و عشق
از انتِظار و کِسالَت و دِلتنگی
فراتر نمی رود..

_رویا زرین

سالی گذشته است
زان ماجرای که عشق من و او از آن شکفت
زان شام ها که شعر فریبای من شنید.
در آن شب امید ،
چشمان او به سبزی مرداب سبز بود.
در گوش من
ترانه نیزار می سرود
آغوش مهرِ او
گرمای بیکرانه ظهر کویر داشت.
زان ماجرای تلخ
سالی گذشته است
با آنکه داستان من و او کهن شده است.
با آنکهه دوستدار شکارم ، ولی هنوز
هرگاه بر کرانه مرداب می رسم،
با تیر سینه سوز
مرغابیان وحشی آن را نمی زنم.
در آن شب امید ،
چشمان او به سبزی مرداب بود !

_فرخ تمیمی

من به بند تو اسیرم تو ز من بی خبری
مرحبا ؛ معرفت اینست که ز من می گذری
طعنه از غیر ندیدی که بسوزد دل تو
و بدانی که چه دردیست به خدا در به دری..

_بهزاد غدیری


RE: بغض قلم ❥ .. (نسخه یازدهم) - shahid - 12-11-2021

اون گلولہ کہ میشہ شلیک ھرگز بہ اسلحہ برنمیگردہ


RE: بغض قلم ❥ .. (نسخه یازدهم) - Sirvan10_a - 12-11-2021

بحث کردن با بعضی ادم ها مثل فش دادن به خودمونه