انجمن های تخصصی  فلش خور
مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+--- موضوع: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] (/showthread.php?tid=297159)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57


RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - מַברִיק - 23-06-2021

ترسم آن روز بیایی که نباشد جسدم
کوزه گر کوزه بسازد ز خاک جسدم
لب آن کوزه بسازند ز خاک لب من
بی خبر لب بگذاری به لبان جسدم
از لبم آب بنوشی مرا سیر کنی
سیر آن عشق زمین گیر کنی
تا ابد Hک شود بروی لبم نقش لبت


RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - آمین - 24-06-2021

تا تو را میبینم کار من اه کردن هست
ای من به فدای تو این چه نگاه کردن است


RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - gallant# - 24-06-2021

تو مو می بینی و مجنون پیچش مو

تـــو ابـرو بینی و او اشارت های ابرو


RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - מַברִיק - 24-06-2021

وای اگر نااهل، غمخواری کند
وای اگر ناجنس، دلداری کند

وای اگر بی‌درد، گوید حرفِ درد
وای اگر نامرد، گیرد جای مرد

وای اگر حکمت کند بی‌جا بروز
وای اگر احمق بیفتد روی قوز!

وای اگر با پخته جوشد یار خام
وای اگر با هم درافتد خاص و عام

چون که نادان، سَرور دانا شود
رشته‌ها چون پنبه از هم وا شود

بی‌هنر، چون می‌شود یار هنر
می‌شود آشفته بازار هنر

بی‌ادب چون می‌کند کار ادب
مردمان گردند بیزارِ ادب


RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - z_farhad - 24-06-2021

به کوی لاله رخان هرکه عشق باز آید
امید نیست که دیگر به عقل باز آید
کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید
قضا همی بردش تا به چنگِ باز آید
بزرگ مقام و نیک بخت کسی
که هر دم از درِ او چون تویی فراز آید
ترش نباشم اگر صد جواب تلخ دهی
که از دهان تو شیرین و دلنواز آید
بیا و گونه زردم ببین و نقش بخوان
که گر حدیث کنم، قصه ای دراز آید


RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - gallant# - 24-06-2021

دل سراپرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
من که سر درنیاورم به دو کون
گردنم زیر بار منت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هر کس به قدر همت اوست
گر من آلوده دامنم چه عجب
همه عالم گواه عصمت اوست
من که باشم در آن حرم که صبا
پرده دار حریم حرمت اوست
بی خیالش مباد منظر چشم
زان که این گوشه جای خلوت اوست
هر گل نو که شد چمن آرای
ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست
دور مجنون گذشت و نوبت ماست
هر کسی پنج روز نوبت اوست
ملکت عاشقی و گنج طرب
هر چه دارم ز یمن همت اوست
من و دل گر فدا شدیم چه باک
غرض اندر میان سلامت اوست
فقر ظاهر مبین که حافظ را
سینه گنجینه محبت اوست


RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - מַברִיק - 25-06-2021

تو بر سیاهِ تخته، سپید می‌نویسی
شکوفه می‌تکانی، امید می‌نویسی

در این کلاس کوچک که پنجره ندارد
دریچه می‌گشایی، جدید می‌نویسی

تو با اشاره‌ی خود، چه راحت و صمیمی
برای قفلِ ذهنم، کلید می‌نویسی

چه نورِ دلفروزی نوشته‌ی تو دارد
مگر برای خورشید، رسید می‌نویسی؟

همیشه دوستی را به حال می‌کشانی
همیشه دشمنی را بعید می‌نویسی

تو عاشق خدایی که از ریا جدایی
و بر سیاهِ تخته، سپید می‌نویسی


RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - z_farhad - 25-06-2021

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت
امروز که در دست توام مرحمتی کن
فردا که شوم خاک، چه سود اشکِ ندامت


RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - מַברִיק - 25-06-2021

توانِ پنجه‌زدن نیست ماه‌پاره‌ی من
پلنگِ زخمیِ پیرم، مپرس حال مرا


RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - gallant# - 25-06-2021

از دوست بــه یـادگار دردی دارم

کان درد به هـــزار درمــان ندهم