انجمن های تخصصی  فلش خور
مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+--- موضوع: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] (/showthread.php?tid=297159)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57


RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - shahid - 01-07-2021

اونکہ ھمش دعای خیر بحال مردم کرد
ھر کی بھش بدی میکرد فقط تبسم کرد
روضہ نمیخونم فقط بدونید آی مردم
مادر ما تو کوچہ راہ خونشو گم کرد


RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - מַברִיק - 01-07-2021

دریاب صبـح، فیــض نسیم بهار را
دردیده جا ده این نفس بی‌غبار را

سهل است اگَربه خواب شبِ قدربگَذرد
در خواب مگَذران دم صبح بهار را


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌


RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - shahid - 02-07-2021

ای کہ حاجت ز حسین میطلبی دقت کن
پرچم شاہ بہ سوی حرم عباس است


RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - מַברִיק - 02-07-2021

تموم نمیشه کوچ من به کوچه‌ی خیال تو
می‌خوام تموم لحظه‌هام بشن دوباره مال تو

بذار شبیه هم بشن دقیقه‌های خسته‌ام
فقط تو رو صدا کنم با این لبای بسته‌ام

نمی‌شْنوی صدامو از میون این شلوغیا
چه سخته باورت بشه حقیقت از دروغیا

تو بی‌خبر شدی از این شکنجه‌گاهِ غربتم
تموم شد اون شبایی که می‌شِستی پای صحبتم

چه زود گذشتی از دل کسی که عاشق تو بود
همون که از نگاه تو، هزار و یک غزل سرود

قسم نمی‌خورم ولی بدون هنوز تو سینه‌می
نمی‌شه از تو بگْذرم که عشق آخرینمی


RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - shahid - 02-07-2021

یا حسین غریب مادر تویی ارباب دل من
یہ گوشہ چشم تو بستہ واسہ حل مشکل من
تموم مردم دنیا مارو میخونن دیونہ
آرہ ما دیونہ ھستیم بیخیال این زمونہ
آقا من خودم میدونم لایق این حرفا نیستم
اما از شما چہ پنھون از اھل زمونہ خستم

(بیاد سید جواد ذاکر)


RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - מַברִיק - 02-07-2021

من بر آنم که سر و جان کنم اندر ره دوست
او خیالش همه آزار دلِ زار من است!

ای که گویی مکن آشفته دل از مهر کسی
ترکِ سودای سر زلف بتان عار من است

هوس باده و ساغر، نه غریب است ز من
رِندی و عاشقی از روز ازل کار من است

به من خسته نه خوب است ملامت ز مَلک
آنچه گردون نتوانست کشد، بار من است

چون کنم شِکوه به بیگانه ز بی‌مهری دوست؟
گِله از دوست به دشمن، نه سزاوار من است

هرچه نالیدم و فریاد زدم، هیچ نگفت
کآخر این سوخته‌دل، عاشق بیمار من است

«هیدجی!» نیست تو را جز به ملاقات اجل
-چاره در دست، گَرَت میل به دیدار من است...


RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - z_farhad - 04-07-2021

تو را با غیر می بینم، صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
شبان آهسته می گریَم که شاید کم شود دردم
تحمل می رود اما، شبِ غم سر نمی آید


RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - מַברִיק - 04-07-2021

دید مردی به خواب، شیطان را
با لباسی بلند و ریش سفید

دست برد و گرفت از ریشش
تا توانست، برگرفت و کشید

گفت: کای ظالم ستم‌پیشه
کای ز درگاه حق شده نومید

از چه رو خلق را کنی آزار؟
ای ستمکار کج‌نهاد و پلید

عمرت امشب رسیده بر آخر
نیست حاجت دگر به گفت‌وشنید

آنقدَر مشت بر سرت بزنم
کنی از زندگی تو قطع امید!

بود در کشمکش، که از آن خواب
همچو اسپند، ناگهان بپرید

دید در دست خویش، ریش خودش
هرچه می‌گفت، بود کیش خودش


RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - z_farhad - 04-07-2021

شکار آن گَه توان کشتن، که محکم در کمند آید
چو بیخ مهر بنشاندم، درختِ وصل برکندی
تو خرسند و شکیبایی، چنینت در خیال آید
که مارا همچنین باشد، شکیبایی و خرسندی 


RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - מַברִיק - 04-07-2021

یکشنبه، شبیه برگ در بادم من
یک بغض نزاییده‌ی فریادم من

یکشنبه، من از نیمکت تنهایی
انگار هزار واحد افتادم من