♪چکیده ای از اشعـــآر پــــروین اعتصامــــی♪ - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +--- موضوع: ♪چکیده ای از اشعـــآر پــــروین اعتصامــــی♪ (/showthread.php?tid=298117) |
♪چکیده ای از اشعـــآر پــــروین اعتصامــــی♪ - ᴠᴀᴍᴘɪʀᴇ - 21-08-2021 به نام خدا صاف و درد غنچه ای گفت به پژمرده گلی که ز ایام، دلت زود آزرد آب، افزون و بزرگست فضا ز چه رو، کاستی و گشتی خرد زینهمه سبزه و گل، جز تو کسی نه فتاد و نه شکست و نه فسرد گفت، زنگی که در آئینهٔ ماست نه چنانست که دانند سترد دی، می هستی ما صافی بود صاف خوردیم و رسیدیم به درد خیره نگرفت جهان، رونق من بگرفتش ز من و بر تو سپرد تا کند جای برای تو فراخ باغبان فلکم سخت فشرد چه توان گفت به یغماگر دهر چه توان کرد، چو میباید مرد تو بباغ آمدی و ما رفتیم آنکه آورد ترا، ما را برد اندرین دفتر پیروزه، سپهر آنچه را ما نشمردیم، شمرد غنچه، تا آب و هوا دید شکفت چه خبر داشت که خواهد پژمرد ساقی میکدهٔ دهر، قضاست همه کس، باده ازین ساغر خورد *پـــــــــروین اعتصــآمــی* RE: ♪چکیده ای از اشعـــآر پــــروین اعتصامــــی♪ - ᴠᴀᴍᴘɪʀᴇ - 23-08-2021 نیکنامی نباشد، از ره عجب خنگ آز و هوس همی راندن روز دعوی، چو طبل بانگ زدن وقت کوشش، ز کار واماندن خستگان را ز طعنه، جان خستن دل خلق خدای رنجاندن خود سلیمان شدن به ثروت و جاه دیگران را ز دیو ترساندن با درافتادگان، ستم کردن زهر را جای شهد نوشاندن اندر امید خوشهٔ هوسی هر کجا خرمنی است، سوزاندن گمرهان را رفیق ره بودن سر ز فرمان عقل پیچاندن عیب پنهان دیگران گفتن عیب پیدای خویش پوشاندن بهر یک مشت آرد، بر سر خلق آسیا چون زمانه گرداندن گویمت شرط نیکنامی چیست زانکه این نکته بایدت خواندن خاری از پای عاجزی کندن گردی از دامنی بیفشاندن RE: ♪چکیده ای از اشعـــآر پــــروین اعتصامــــی♪ - ᴠᴀᴍᴘɪʀᴇ - 24-08-2021 شنیدهاید که آسایش بزرگان چیست: برای خاطر بیچارگان نیاسودن بکاخ دهر که آلایش است بنیادش مقیم گشتن و دامان خود نیالودن همی ز عادت و کردار زشت کم کردن هماره بر صفت و خوی نیک افزودن ز بهر بیهده، از راستی بری نشدن برای خدمت تن، روح را نفرسودن برون شدن ز خرابات زندگی هشیار ز خود نرفتن و پیمانهای نپیمودن رهی که گمرهیش در پی است نسپردن دریکه فتنهاش اندر پس است نگشودن RE: ♪چکیده ای از اشعـــآر پــــروین اعتصامــــی♪ - ᴠᴀᴍᴘɪʀᴇ - 22-09-2021 ای مرغک خرد، ز اشیانه پرواز کن و پریدن آموز تا کی حرکات کودکانه در باغ و چمن چمیدن آموز رام تو نمیشود زمانه رام از چه شدی، رمیدن آموز مندیش که دام هست یا نه بر مردم چشم، دیدن آموز شو روز بفکر آب و دانه هنگام شب، آرمیدن آموز (کتاب هفتم فارسی) RE: ♪چکیده ای از اشعـــآر پــــروین اعتصامــــی♪ - ᴠᴀᴍᴘɪʀᴇ - 23-09-2021 پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل تیشهای بود که شد باعث ویرانی من اینکه خاک سیهش بالین است اختر چرخ ادب پروین است گر چه جز تلخی ز ایام ندید هر چه خواهی سخنش شیرین است صاحب آنهمه گفتار امروز سائل فاتحه و یاسین است دوستان به که ز وی یاد کنند دل بی دوست دلی غمگین است خاک در دیده بسی جان فرساست سنگ بر سینه بسی سنگین است بیند این بستر و عبرت گیرد هر که را چشم حقیقت بین است هر که باشی و ز هر جا برسی آخرین منزل هستی این است آدمی هر چه توانگر باشد چون بدین نقطه رسید مسکین است اندر آنجا که قضا حمله کند چاره تسلیم و ادب تمکین است زادن و کشتن و پنهان کردن دهر را رسم و ره دیرین است خرم آنکس که در این محنت گاه خاطری را سبب تسکین است RE: ♪چکیده ای از اشعـــآر پــــروین اعتصامــــی♪ - ᴠᴀᴍᴘɪʀᴇ - 03-10-2021 روز بگذشته خیالست که از نو آید فرصت رفته محالست که از سر گردد کشتزار دل تو کوش که تا سبز شود پیش از آن کاین رخ گلنار معصفر گردد زندگی جز نفسی نیست، غنیمت شمرش نیست امید که همواره نفس بر گردد |