![]() |
حرف هایی از جنس دلتنگی!!!!! - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: عاشقانه ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=58) +---- موضوع: حرف هایی از جنس دلتنگی!!!!! (/showthread.php?tid=30372) |
حرف هایی از جنس دلتنگی!!!!! - parmida.a - 14-03-2013 پيرمرد همسايه آلزايمر دارد ... ديروز زيادي شلوغش کرده بودند او فقط فراموش کرده بود از خواب بيدار شود ...! زنده یاد حسين پناهي * عادت ندارم درد دلم را ، به همه کس بگویم ..! ! ! پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم.. ، تا همه فکر کنند . . . نه دردی دارم و نه قلبی(امضای خودم بود! ![]() * دلتنگم، مثل مادر بي سوادي که دلش هواي بچه اش را کرده ولي بلد نيست شماره اش را بگيره * گنجشک می خندید به اینکه چرا هر روز بی هیچ پولی برایش دانه می پاشم... من می گریستم به اینکه حتی او هم محبت مرا از سادگی ام می پندارد... * انسان های بزرگ دو دل دارند : دلی که درد می کشد و پنهان است و دلی که می خندد و آشکار است ... پروفسور محمود حسابی > * دست های کوچکش به زور به شیشه های ماشین شاسی بلند حاجی می رسد التماس می کند : آقا... آقا " دعا " می خری؟ و حاجی بی اعتنا تسبیح دانه درشتش را می گرداند و برای فرج آقا " دعا " می کند.... * کودکی با پای برهنه بر روی برفها ایستاده بود و به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد زنی... در حال عبور او را دید، او را به داخل فروشگاه برد وبرایش لباس و کفش خرید و گفت: مواظب خودت باش، کودک پرسید:ببخشید خانم شما خدا هستید؟ زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط یکی از بنده های خدا هستم. کودک گفت: می دانستم با او نسبتی داری!!! * در "نقاشی هایم" تنهاییم را پنهان می کنم... در "دلم" دلتنگی ام را... در "سکوتم" حرف های نگفته ام را... در "لبخندم" غصه هایم را... دل من... چه خردساااااال است !!! ساده می نگرد ! ساده می خندد ! ساده می پوشد ! دل من... از تبار دیوارهای کاهگلی است!!! ساده می افتد ! ساده می شکند ! ساده می میرد ! ساااااااااااااا ااااااااده * اشکهاي مادر , ...مرواريد شده است در صدف چشمانش دکترها اسمش را گذاشتهاند آب مرواريد! حرفها دارد چشمان مادر ؛ گويي زيرنويس فارسي دارد دستانش را نوازش مي کنم داستاني دارد دستانش * توی یه جمعی یه پیرمردی خواست سلامتی بده گفت : می خورم به سلامتی 2 بوسه !! بعد همه خندیدن و هم همه شد و پرسیدن حالا بگو کدوم 2 بوسه ؟!! گفت : اولیش اون بوسه ای كه مادر بر گونه بچه تازه متولد شده ميزنه و بچه نمی فهمه ! دومیش اون بوسه ای که بچه بر گونه مادر فوت شدش ميزنه و مادرش متوجه نمیشه .... مرسی ممنونم اگه کامل خوندین!!! ![]() سپاست کوشش؟سپاس بدیا!!! ![]() ![]() RE: حرف هایی از جنس دلتنگی!!!!! - poyan lover you - 14-03-2013 توی یه جمعی یه پیرمردی خواست سلامتی بده گفت : می خورم به سلامتی 2 بوسه !! بعد همه خندیدن و هم همه شد و پرسیدن حالا بگو کدوم 2 بوسه ؟!! گفت : اولیش اون بوسه ای كه مادر بر گونه بچه تازه متولد شده ميزنه و بچه نمی فهمه ! دومیش اون بوسه ای که بچه بر گونه مادر فوت شدش ميزنه و مادرش متوجه نمیشه .... ![]() ![]() ![]() ![]() RE: حرف هایی از جنس دلتنگی!!!!! - ashkyakhee - 14-03-2013 دمت گرررررررررررررررررررررم. دمت گرم اندازه گرمی همون بوسه ای كه مادر بر گونه بچه تازه متولد شده ميزنه و بچه نمی فهمه ! و اون بوسه ای که بچه بر گونه مادر فوت شدش ميزنه و مادرش متوجه نمیشه .... ![]() RE: حرف هایی از جنس دلتنگی!!!!! - *Nafas* - 15-03-2013 دلم درد میکند ، انگار خام بودند خیالهایی که به خوردم داده بودی RE: حرف هایی از جنس دلتنگی!!!!! - *Nafas* - 16-03-2013 دوباره پشت پنجره... هجوم بغض حنجره... دوباره نامه های تو... تروخدا...برو ! برو ! برای تو نوشته ام... و با غمی سرشته ام... جواب نامه های تو... تروخدا...برو ! برو ! و اشک بیصدای من... و عشق تو به پای من... نگاه من ، نگاه تو... تروخدا...برو ! برو ! و شاخه های زرد غم... کنار من به پیچ و خم... هوای بوسه های تو... تروخدا...برو ! برو ! ستاره های آرزو... دوباره گرم گفتگو... صدای من ، صدای تو... تروخدا...برو ! برو ! دوباره بوی نسترن... و ساعت حزین من... و دست آشنای تو... تروخدا...برو ! برو ! و پیچک شکسته ام... و سایه های خسته ام... سکوت من ، سکوت تو... تروخدا...برو ! برو ! و آسمان ِ راز من... و آخرین نیاز من ... دوباره ردّ پای تو... تروخدا...برو ! برو ! به اشک من نظر نکن... نگاه ِ پشت سر نکن... که مُردم از فراق تو... تروخدا...برو ! برو ! دوباره نه ! به من نگو! از این مسیر روبه رو ... دیر نشده برای تو... تروخدا...بــــــــــــــــــــــــرو ! بـــــــــــــــــــــــــرو ! RE: حرف هایی از جنس دلتنگی!!!!! - ICe Angele - 16-03-2013 تنهايي را دوست دارم زيرا بي وفا نيست ... تنهايي را دوست دارم زيرا عشق دروغي در آن نيست ... تنهايي را دوست دارم زيرا تجربه کردم ... تنهايي را دوست دارم زيرا خداوند هم تنهاست ... تنهايي را دوست دارم زيرا.... در کلبه تنهايي هايم در انتظار خواهم گريست و انتظار کشيدنم را پنهان خواهم کرد... RE: حرف هایی از جنس دلتنگی!!!!! - ..WonDerfull.. - 17-03-2013 בوسـِ ـ ـ ـت בارَمــ هایـَت را میشُمارَمــ کآشـ بـﮧ جاےِِ شُـ ـ ـ ـعار شُـ ـ ـ ـعور בاشتـﮧ باشےِ RE: حرف هایی از جنس دلتنگی!!!!! - ICe Angele - 17-03-2013 حواسم را هر کجا پرت می کنم باز کنار تو می افتد.... RE: حرف هایی از جنس دلتنگی!!!!! - *Nafas* - 10-04-2013 خیلــــی وقــــتا بهــم میگن :چرا میخنــــدی بگو ما هــــم بخنـــدیم… اما هرگــــز نگفتــن:چرا غصــــه میخوری بگـــو ماهــم بخــوریم… RE: حرف هایی از جنس دلتنگی!!!!! - saba75 - 10-04-2013 ممنون عزیزم ![]() -شاید آن روز که سهراب می نوشت:تا شقایق هست زندگی باید کرد خبر از دل پر درد گل یاس نداشتباید اینجوری می نوشت هر گلی باشی چه شقایق چه گل سوسن و یاس(زندگی اجباریست)..... . . -امروز باران چه تند میزند بر دل غمگین شیشه ها دست در دست سرنوشت خود را به این زمین خاکی می رساند گویی هوس امدن به زمین امانش را بریده.ای کاش میدانست قصه آدمهای این جا قصه ی رند و ریاست ای کاش میدانست قصه آدمهای اینجا قصه یک لحظه وفاست. . . -چرا در غم جوانی از دست رفته ام بنالم؟شاید هنوز روزهای شرین در انتظار من باشند...حالا که دوران جوانی گذشته را از برابر دیده می گذرانم خاطره ای دلپذیر برای من تسلایی آسمانی همراه می می آورد.ای نسیم ها این خاطره ی مرا به آن جا برید که نخستین بار دل من به تپش های دل دیگری پاسخ گفت........ |