![]() |
ماجراي كلاغ عاشق - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: عاشقانه ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=58) +---- موضوع: ماجراي كلاغ عاشق (/showthread.php?tid=3078) |
ماجراي كلاغ عاشق - ღeternal Loveღ - 31-01-2012 ماجـرای کـلاغ عـــاشــق! یه روزی آقـــای کـــلاغ،
یا به قول بعضیا جناب زاغ رو دوچرخه پا میزد، رد شدش از دم باغ ![]() پای یک درخت رسید، صدای خوبی شنید نگاهی کرد به بالا، صاحب صدا رو دید یه قناری بود قشنگ، بال و پر، پر آب و رنگ وقتی جیک جیکو میکرد، آب میکردش دل سنگ ![]() قلب زاغ تکونی خورد، قناری عقلشو برد توی فکر قناری، تا دو روز غذا نخورد ![]() روز سوم کلاغه، رفتش پیش قناری گفتش عزیزم سلام، اومدم خواستگاری! ![]() نگاهی کرد قناری، بالا و پایین، راست و چپ پوزخندی زد به کلاغ، گفتش که عجب! عجب منقار من قلمی، منقار تو بیست وجب واسه چی زنت بشم؟ مغز من نکرده تب کلاغه دلش شیکست، ولی دید یه راهی هست برای سفر به شهر، بار و بندیلش رو بست یه مدت از کلاغه، هیچ کجا خبر نبود وقتی برگشت به خونه، از نوکش اثر نبود داده بود عمل کنن، منقار درازشو فکر کرد این بار میخره، قناریه نازشو باز کلاغ دلش شیکست، نگاه کرد به سر و دست آره خب، سیاه بودش! اینجوری بوده و هست دوباره یه فکری کرد، رنگ مو تهیه کرد خودشو از سر تا پا، رفت و کردش زرد زرد رفتش و گفت: قناری! اومدم خواستگاری شدم عینهو خودت، بگو که دوسم داری اخمای قناریه، دوباره رفتش تو هم! ![]() کلهمو نگاه بکن، گیسوهام پر پیچ و خم موهای روی سرت، وای که هست خیلی کم فردا روزی تاس میشی! زندگیمون میشه غم کلاغ رفتش به خونه نگاه کرد به آیینه نکنه خدا جونم! سرنوشت من اینه؟! ولی نا امید نشد، رفت تو فکر کلاگیس گذاشت اونو رو سرش، تفی کرد با دو تا لیس کلاه گیسه چسبیدش، خیلی محکم و تمیز روی کلهی کلاغ، نمیخورد حتی یه لیز ![]() نگاه که خوب میکنم، میبینم گردنتو یه جورایی درازه، نمیشم من زن تو کلاغه رفتشو من، نمیدونم چی جوری وقتی اومدش ولی، گردنش بود اینجوری ![]() خجالت نمیکشی؟ با اون گوشتای شیکم!؟ دوست دارم شوهر من، باشه پیمناست دست کم! دیگه از فردا کلاغ، حسابی رفت تو رژیم میکردش بدنسازی، بارفیکس و دمبل و سیم بعدش هم میرفت تو پارک، میدویید راهای دور آره این کلاغ ما، خیلی خیلی بود صبور ![]() واسه ریختن عرق، میکردش طناببازی ولی از روند کار، نبودش خیلی راضی پا شدو رفتش به شهر، دنبال دکتر خوب دو هفته بستری شد، که بشه یه تیکه چوب قرصای جور و واجور، رژیمای رنگارنگ تمرینهای ورزشی، لباسای کیپ تنگ آخرش اومد رو فرم، هیکل و وزن کلاغ با هزار تا آرزو، اومدش به سمت باغ ![]() وقتی از دور میومد، شنیدش صدای ساز تنبک و تنبور و دف، شادی و رقص و آواز دل زاغه هری ریخت! نکنه قناریه؟ شایدم عروسی بازای شکاریه! ![]() دیدش ای وای قناری، پوشیده رخت عروس یعنی دامادش کیه؟ طاووسه یا که خروس؟ هی کی هست لابد تو تیپ، حرف اولو میزنه! توی هیکل و صورت، صد برابر منه کلاغه رفتشو دید، شوهر قناری رو شوکه شد، نمیدونست، چیز اصل کاری رو! میدونین مشکل کار، از همون اول چی بود؟ کلاغه دوچرخه داشت، صاحب بی ام و نبود ![]() RE: ماجراي كلاغ عاشق - Armina - 12-12-2012 گاهی عمر تلف میشود به پای یک احساس … گاهی احساس تلف میشود به پای یک عمر … و چه بدبخت است کسی که هم عمرش تلف میشود هم احساسش … RE: ماجراي كلاغ عاشق - Apathetic - 20-12-2012 کوله باری بر دوش، سفرى باید رفت؛ سفرى تا ته تنهایى محض؛ هر کجا لرزیدى، از سفر ترسیدى؛ فقط آهسته بگو : من خدا را دارم RE: ماجراي كلاغ عاشق - ..WonDerfull.. - 20-12-2012 غــــــــــــم مَن
جـــــــــــزء وجــــــــــــود تو نـــــــــــــــــــــیست ![]() RE: ماجراي كلاغ عاشق - melodi+ - 20-12-2012 باز هم ترانه های ناتمام سر گردان میان هوای پر باد و باران دلم چه می کند این پاییز با دلم! عجب حال و هوای عاشقانه ایست این روزهای خنک پاییزی نسیمی که زیر پوست صبح من می رقصد هر چند صبح تنهایی ست و آفتاب کوچک ظهرهایش با تمام نبودنت دلتنگی غروب غمناکش و سکوت دلگیر شب هایی که: جای خالی تو را در آغوش جستجو میکند و این پاییز چه می کند با دل من! یاد بارانی که روی پوست من و تو نم زد و ما گفتیم عشق را زیر باران دیدیم من به پاییز بودن تمام سال عادت کرده ام! اما به ندیدن تو... RE: ماجراي كلاغ عاشق - Armina - 21-12-2012 گـاهـی بــایـد رفـت ، و بعضـی چیــزهــای ِ بُـردنـی را ، بــا خــود بــرد ! مثل یــــــاد.. مثل غــرور.. و آنچـه مـانــدنـی ست را ، جـــا گــذاشت... مثل خاطره.. مثل لبخند.. ... رفـتـنت ، مـــانـدنی می شود ، وقـتی که بـــایــد بــــــروی ، بــــروی... و مـانـدنــت ، رفـتنی می شود ، وقتی که نبــایـد بمـانی ، بمــانی... RE: ماجراي كلاغ عاشق - Apathetic - 21-12-2012 همیشه دلتنگی بود و انتظار ، همیشه لبخند بود و به ظاهر یک عاشق ماندگار امروز دیگر مثل همیشه نیست ، حس و حال من مثل گذشته نیست امروز دیگر مثل همیشه نیست ، من هم طاقتی دارم ، صبرم تمام شدنیست RE: ماجراي كلاغ عاشق - pink devil - 21-12-2012 وقتــے یــہ آבم میگــہ ، هیچ ڪـس مـטּـو בوست טּـבآرـہ . . . مـטּـظورش از هیـچڪـس ، ـڪ טּـفر بیشتر טּـیست . . . هموטּ یــہ نـفرے ڪـہ وآســہ اوטּ همــہ ڪـســہ ! RE: ماجراي كلاغ عاشق - Armina - 22-12-2012 تـــو ، سـَـردی و تـمــامـ خـاطــرههــا ، ســردتـــر از تــــو .... امــا تــا بــ ه یــاد خـاطــراتـ ـَت مـی افـتــمـ تـمــامـ وجــودمـ گــُـر مـیگـیــرد RE: ماجراي كلاغ عاشق - |мιѕѕ мєняαѕα| - 24-12-2012 ![]() ![]() ولي وطن دانلوده |