![]() |
خاطرات و عکس های بچه های دهه 60(نسل سوخته) - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19) +--- موضوع: خاطرات و عکس های بچه های دهه 60(نسل سوخته) (/showthread.php?tid=34812) |
خاطرات و عکس های بچه های دهه 60(نسل سوخته) - !erfan - 07-05-2013 دهه شصت یعنی : یعنی بیدار شدن با بوی نفت بخاری نفتی یعنی صف کیلومتری نون یعنی آتاری و میکرو یعنی برنج کوپنی یعنی فخرفروختن با کتونی میخی یعنی تلویزیون سیاه و سفید یعنی آدامس خروس نشان یعنی کارت بازی با دمپایی یعنی کپسول بوتان و پرسی یعنی نوار کاست یعنی بوی نفتالین لای رختخواب یعنی خریدن لبو و لواشک از سر کوچه یمدرسه یعنی سوختگی نارنجی رنگ بلوز کاموایی یعنی نیمکت سه نفره پوشیدن لباس داداش بزرگه یعنی ساختن آدم برفی با لگن حموم یعنی بوی نم زیر زمین یعنی چوبین و برونکا یعنی تیله بازی یعنی اشکنه و خشیل قاشق زنی تو چهارشنبه سوری عاشق شدن از پس پرده حیا و شرم یعنی صدای آژیر قرمز یعنی سریال اوشین خ یادم میاد وقتی توجیبی نداشتم وقتی میخواستم برم مدرسه 10 بار خدافظی میکردم مادرم میفهمید که تو جیبی میخوام رک نمیتونستم بگم برا من بول بده دو زار میدادند ومیرفتم مدرسه خرج 3روزم بود بی سرو صدا ، وسایلتونو جمع کنین با صف بیاید برید توو حیاط ؛ معلمتون نیومده” یکی از ناگهانی ترین و سورپرایز کننده ترین جملات دوران مدرسه … . . . شما یادتون نمیاد اونوقتا شعر “قسم به اسم آزادی” از تلویزیون پخش میشد باهاش غلط غلوط میخوندیم تا میرسید به جای “همه به پیش … به یکصدا …” یه دفعه به تقلید از خواننده هاش اوجمیگرفتیم و با شور داد میزدیم “جامدادی عزیز ما” ادامه دارد... نظر فراموش نشه RE: بچه های دهه 60(نثل سوخته) - haryy pattr - 07-05-2013 ![]() ![]() RE: بچه های دهه 60(نثل سوخته) - !erfan - 07-05-2013 يادش بخير، 25 تومن ميداديم دوتا نون ميخريديم با يه يخمك، تازه بزرگترا ميگفتن گرون شده!! صد تومن ميداديم دوتا شيشه شير ميگرفتيم!! یادش بخیر قدیما تلویزیون که کنترل نداشت یکی مجبور بود پایین تلویزیون بخوابه با پاش کانالها رو عوض کنه… . . . یادش بخیر ، اون قدیما وقتی چسب نواری کم میاوردیم از جلد کتابامون می کندیم … . . . مامانم که شیشه پاک کن میخرید ، لحظه شماری میکردم تا اون ماده ی داخلش تمومه بشه بعد توش آب پر کنم بازی کنم … این بلند مدت ترین برنامه ریزی بود که تو بچگی انجام میدادم !!! ادامه دارد...نظر فراموش نشه RE: بچه های دهه 60(نثل سوخته) - !erfan - 08-05-2013 یادش بخیر یه برگ از درخت میکندیم میذاشتیم رو دستمون با اون یکی دست محکم میزدیم روش میترکید کلی حال میکردیم ! ادامه دارد... RE: بچه های دهه 60(نثل سوخته) - ferya - 08-05-2013 ![]() ![]() RE: بچه های دهه 60(نثل سوخته) - !erfan - 08-05-2013 ﻣﺎ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﯿﻢ ﺗﻮﭖﭘﻼﺳﺘﯿﮑﯽﺩﻭﻻﯾﻪ ﮐﻨﯿﻢﻭﺍﻣﯿﺴﺎﺩﯾﻢ ﯾﻪ ﺗﻮﭘﯽ ﺳﻮﻻﺥ بشه و ﭘﺎﺭﻩ ﺵ ﮐﻨﯿﻢ … ﺍﻭﻧﺎیی ﮐﻪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺑﻮﺩﻥﺩﻭﺗﺎ ﺗﻮﭖ ﻧﻮﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻦ ﯾﮑﯿﻮ ﭘﺎﺭﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ !!! . . . یادش بخیر بچه که بودیم از این فرفره کاغذیا درست میکردیم و میدویدیم تا بچرخه ؛ بعضی وقتا هم کهدیوارو نمیدیدیم و با سر میرفتیم توی دیفال … ادامه دارد... RE: بچه های دهه 60(نثل سوخته) - اتنا 00 - 08-05-2013 ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() RE: بچه های دهه 60(نثل سوخته) - Azarbayjanliam - 08-05-2013 احسنت؛ ![]() نمیدونم روستا دیدین یانه! یادمه آب تموم میشد، ظرفا رو برمیداشتم و از سر مزرعه تا روستا رو (از ترس گرگ ! ![]() ![]() وقتی آخرای تابستون میشد و بایستی بر میگشتیم شهر، باد غربی شروع می شد و تقریباً هر 6 متری یه گردباد کوچولو درست میشد! وقتی از بالای تپه به روستا نیگا می کردی، ... واقعاً نمیشه گفت که چقدر جالب بود ![]() ---------------------------------- ولی یه چیز بگما؛ "نسل" اون شکلی نیست که نوشتی ![]() ![]() ![]() RE: بچه های دهه 60(نثل سوخته) - !erfan - 08-05-2013 یکی از وحشتناک ترین لحظه های دوران مدرسه این بود که صبح دیر برسی مدرسه و ببینی هیچ کسی توی حیاط نیست … پسره ۸ سالشه از باباش تبلت میخواد والا ما ۸ سالمون بود دستمونو گاز میگرفتیم که جاش بمونه شبیه ساعت مچی بشه به قدری کیف میکردیم انگار ساعت سواچ دستمونه RE: بچه های دهه 60(نثل سوخته) - mohammad2fm - 08-05-2013 یادش بخیر ![]() |