![]() |
آرش - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: عاشقانه ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=58) +---- موضوع: آرش (/showthread.php?tid=45652) |
آرش - mehnoosh75 - 07-08-2013 آرش گفت: زمین کوچک است. تیر و کمانی می خواهم تا جهان را بزرگ کنم… به آفرید گفت: بیا عاشق شویم. جهان بزرگ خواهد شد، بی تیر و بی کمان. به آفرید کمانی به قامت رنگین کمان داشت و تیری به بلندای ستاره.کمانش دلش بود و تیرش عشق... به آفرید گفت: از این کمان تیری بینداز، این تیر ملکوت را به زمین می دوزد آرش اما کمانش غیرتش بود و جز خود تیری نداشت آرش می گفت: جهان به عیاران محتاج تر است تا به عاشقان. وقتی که عاشقی تنها تیری برای خودت می اندازی و جهان خودت را می گستری. اما وقتی عیاری، خودت تیری؛ پرتاب می شوی؛ تا جهان برای دیگران وسعت یابد به آفرید گفت: کاش عاشقان همان عیاران بودند و عیاران همان عاشقان... آن گاه کمان دل و تیر عشقش را به آرش دادو چنین شد که کمان آرش رنگین شد و قامتش به بلندای ستاره و تیری انداخت تیری که هزاران سال است می رود هیچ کس اما نمی داند که اگر بهآفرید نبود، تیر آرش این همه دور نمی رفت! |