انجمن های تخصصی  فلش خور
داستان منو حمام و دختر همسایه+17(بی جنبه ها وارد نشون) - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19)
+--- موضوع: داستان منو حمام و دختر همسایه+17(بی جنبه ها وارد نشون) (/showthread.php?tid=63459)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13


داستان منو حمام و دختر همسایه+17(بی جنبه ها وارد نشون) - ...asall... - 09-10-2013

عروسی دختر همسایمون -صاحبخونه- بود و مردونه رو انداخته بودن خونه ی ما (طبقه بالا) و قرار شد من توی اتاق خواب بمونم تا مردها ناهارشونو بخورن و برن. من تو اتاق خودمو با کامپیوتر سرگرم  کردم. مهمونا کم کم وارد میشدن و من صداشونو میشنیدم… همینطور اضافه میشدن … قرار بود ۲۵ نفر باشن اما نزدیک ۱۰۰ تا بودن! یا خدا! منم قفل در اتاقم خراب بود و هر لحظه میترسیدم که یکی بپره تو اتاق! وای!!
از ترسم رفتم یه متکا انداختم پشت در که هرکی مثلاً خواست وارد اتاق شه ، تلاشش بیهوده باشه! هیچی! اومدم با استرس پشت کامپیوتر نشستم و اصلا نفمهیدم چیکار میکنم! همینجوری مشغول بودم که از تو پذیرایی صدای چندتا پسر بچه ی تخس رو شنیدم… خدایا ارحمنی! شرارت از صداشون می بارید! مطنئن بودم فضولیشون گل میکنه و میان سمت اتاق…! اصلاً اجازه ندادن این فکر کامل از سرم خطور کنه! دیدم دستگیره ی در داره بالا پایین میشه… خدایا تو که دوسم داشتی! حالا چیکار کنم چیکار نکنم؟!….. در اسرع وقت پریز کامپیوترو کشیدم و پریدم تو حموم! خدارو شکر متکاهه کار خودشو کرد و حداقل باعث شد چند ثانیه دیر تر وارد اتاق بشن. من تو حموم چمباتمه زده بودم ، چراغ هم خاموش بود و دستگیرشو هم از داخل انداخته بودم که وارد حموم نشن حداقل! والا!
صداشونو می شنیدم و حرص میخوردم! خدا رو شکر همه چیو جمع کرده بودم انداخته بودم تو کمد دیواری وگرنه باید فاتحه شونو میخوندم! آخه آدم اینقدر فضول!؟؟؟ اینا ننه بابا ندارن که بهشون بگه نکن زشته؟! چی بگم والا؟! همینجوری مثل بز نشسته بودم روی دوتا پاهام ( آخه یکی نیست بگه مگه چهارتا پا داری که رو دوتاش نشستی؟ )
کف حموم خیس بود و نمیشد روی نشیمنگاه نشست و اگر هم بلند میشدم سایه م از شیشه مشجر معلوم میشد! میشد با این روش اونا رو ترسوند ، اما میرفتن ننه باباشونو (اگه داشتن!) صدا میکردن و آبروی نداشته ی منم میرفت پی کارش!
تصمیم گرفتم مثل بز ، نه بز رو یه بار گفتم تکراری میشه! مثل مرغ پرکنده همونجا بشینم و به شانس و اقبال خودم فحش های +۱۸ بدم و صد البته به اون بچه های فضول و عمه هاشون!
تو همین اوضاع اسفناک بودم که یهو در حموم تکون خورد! وای خدا اینا دیگه چه تخسایی هستن! اگه میشد با ژیلت خودکشی کرد حتماً این کارو میکردم! ولی خدا رو شکر اون صحنه ی ترسناک تموم شد و به نظر رسید که از اتاق رفتن بیرون و در رو هم پشت سرشون بستن!
نفس عمیقی کشیدم و  بلند شدم! پاهام بدجوری کرخت شده بود! آخرین باری که پاهام اینجوری شده بود ، چندسال پیش موقع آزمون عملی آمادگی دفاعی بود که انقد بشین پاشو رفتم تا نزدیکی مرز افلیجیت رسیدم!! اما الآن خدا رو شکر میکنم فقط پاهام درد گرف و اتوبوسمون تصادف نکرد…
بگذریم
دستگیره ی در حموم رو آزاد کردم و در رو  کشیدم طرف خودم… یه بار ، دو بار.. نمیومد!!! از بیرون بسته بود!! دهـــنـــتـــونو….. معاینه فنی! دستگیره ی در رو از بیرون بسته بودن! چیکار میکردم؟! خدایا یه تیغ تیز محصولی از لامیران… نه! چندتا سوسک از تو چاه بفرست بالا من سکته رو کامل بزنم ، نمیخوام خون راه بیفته. حال منو تصور کنید تو اون لحظه… خودتونو جای من بذارید…
نشستم کف و حموم و بی توجه به خیسی کفِ ش شروع کردم به گریه… ساعت تقریباً ۱۱:۳۰ بود و مهمونا قرار بود ساعت ۱ ناهار بخورن و بعدش برن! یعنی رســماً ۲ ساعتی رو تو حموم تاریک و مبهم زندونی بودم! کلید برقش هم بیرون بود و من دستم از بیرون کوتاه بود!
تو همون حال و هوا واسه خودم افکار خنگولانه میساختم!
نکنه از چاه حموم اژدها بیاد بیرون!
هری پاتر داستان منو حمام و دختر همسایه+17(بی جنبه ها وارد نشون) 1
اژدهای دلتورا داستان منو حمام و دختر همسایه+17(بی جنبه ها وارد نشون) 1
آخه این چه فکریه میکنی تو منگول خان! نکنه عروس و داماد بخوان بیان تو حموم ما دوش بگیرن!!!!! این دیگه آخرش بود!
یهو یه فکری به سرم زد و تصمیم گرفتم مثل این فیلما با لباس برم زیر دوش! صحنه ی حالبی میشدا! بشین بابا تو هم!
خلاصه اون دو ساعت هم عمر مفید ما تو حموم گذشت و من خوابم برد که به گفته ی مامانم ، بابا و مامانم اومدن تو اتاق و منو نیافتن ، وقتی مامانم در حموم رو باز کرد جیغ کشید و من پریدم! مثل این فیلما شده بود ، وقتی در سلول رو باز میکنن  و نور چشم زندونی رو میزنه! همونجوری شده بود! زیر لب مثل زخمی ها گفتم “ما…ما..ن”! چی شنیدم؟
- مامان و زهر مار! چشمم روشن! دیگه کارِت به جایی رسیده که خودکشی میکنی؟! اگه عاشقشش بودی چرا زودتر نگفتی؟!
- عاشق کی مامان ؟ چی میگی؟
- مرض! خودتم میدونی منظورم شقایقه (دختر همسایه که امروز عروسیش بود)
- شقایق کدومه مامان منو حبس کردن!
- پاشو پاشو واسه من فیلم بازی نکن! پسره ی الدنگ!
- مامان….!
- مامان و زهر هلاهل! خودتو جمع کن خرس گنده! بیا لباساتو جمع کن یه دوش بگیر از این کثافت در بیای!
من داستان منو حمام و دختر همسایه+17(بی جنبه ها وارد نشون) 1
بابام در حال نظاره داستان منو حمام و دختر همسایه+17(بی جنبه ها وارد نشون) 1
مامان : ضمناً! با شریفه خانم (مامانِ شقایق) صحبت کردم که شیما (خواهر کوچیکه ی شقایق) رو برات نشون کنم اونم موافقت کرد. شیما هم مثل شقایق ، خانومه ، غصه نخور!!!
من داستان منو حمام و دختر همسایه+17(بی جنبه ها وارد نشون) 1
دوباره من داستان منو حمام و دختر همسایه+17(بی جنبه ها وارد نشون) 1
همچنان من داستان منو حمام و دختر همسایه+17(بی جنبه ها وارد نشون) 1
شیما سیبیل داستان منو حمام و دختر همسایه+17(بی جنبه ها وارد نشون) 1 ))
من داستان منو حمام و دختر همسایه+17(بی جنبه ها وارد نشون) 1

نامردید اگه نظر و سپاس ندین.....


RE: داستان منو حمام و دختر همسایه+18(بی جنبه ها وارد نشون) - deadpool.ps - 09-10-2013

وليتو كه دختريDodgy
ولي خيلي باحال بودBig Grin
ولي ترسناك نبودBig Grin
تازه اين مطلب رو كپي كردي چون اين مطلب در مورد يه پسرهBig Grin


RE: داستان منو حمام و دختر همسایه+18(بی جنبه ها وارد نشون) - ...asall... - 09-10-2013

(09-10-2013، 20:00)dead space نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
وليتو كه دختريDodgy
ولي خيلي باحال بودBig Grin
ولي ترسناك نبودBig Grin
تازه اين مطلب رو كپي كردي چون اين مطلب در مورد يه پسرهBig Grin
مگه قرار ترسناک باشهHuh
اره دخترمDodgy
خاطره یکی از دوستانم بود:cool:
جوابتو گرفتی پس هیسسسسسس


RE: داستان منو حمام و دختر همسایه+18(بی جنبه ها وارد نشون) - ❀இℬℯѕ✟♚ℊⅈℛℒஇ❀ - 09-10-2013

میسی خوب بود


RE: داستان منو حمام و دختر همسایه+18(بی جنبه ها وارد نشون) - سام عفيفي - 09-10-2013

خيلي شرايط سختي بوده واقعاااااااا


RE: داستان منو حمام و دختر همسایه+18(بی جنبه ها وارد نشون) - ...asall... - 09-10-2013

(09-10-2013، 20:17)Ahang jooON نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
میسی خوب بود
خواهش می کنم عزیزم

(09-10-2013، 20:22)سام عفيفي نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
خيلي شرايط سختي بوده واقعاااااااا
مگه درکش کردی که میدونی؟؟Big GrinBig GrinBig Grin


RE: داستان منو حمام و دختر همسایه+18(بی جنبه ها وارد نشون) - رومینا اتیش پاره - 09-10-2013

عالی بود ولی فکر کردم دختر تو حمومه پسرا اومدن چون اگه پسرا بیا تو نباید پسرا تو حموم غایم شه TongueSmileBlushHeartUndecidedTongue


RE: داستان منو حمام و دختر همسایه+18(بی جنبه ها وارد نشون) - amirali * - 09-10-2013

ته خنده بود ممنون


RE: داستان منو حمام و دختر همسایه+18(بی جنبه ها وارد نشون) - bersin - 09-10-2013

مرسی خوبه Smile


RE: داستان منو حمام و دختر همسایه+18(بی جنبه ها وارد نشون) - deadpool.ps - 09-10-2013

(09-10-2013، 20:41)melikajon نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(09-10-2013، 20:34)dead space نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
بچه ها مليكا توي خصوصي به من فوش داد گفت خفه شوAngry
مليكا الان يه اخطار ميگيري الان گزارش ميكنمAngry

(09-10-2013، 20:09)melikajon نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(09-10-2013، 20:00)dead space نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
وليتو كه دختريDodgy
ولي خيلي باحال بودBig Grin
ولي ترسناك نبودBig Grin
تازه اين مطلب رو كپي كردي چون اين مطلب در مورد يه پسرهBig Grin
مگه قرار ترسناک باشهHuh
اره دخترمDodgy
خاطره یکی از دوستانم بود:cool:
جوابتو گرفتی پس هیسسسسسس
چرا تو يك ستاره اي؟Big Grin

(09-10-2013، 20:09)melikajon نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(09-10-2013، 20:00)dead space نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
وليتو كه دختريDodgy
ولي خيلي باحال بودBig Grin
ولي ترسناك نبودBig Grin
تازه اين مطلب رو كپي كردي چون اين مطلب در مورد يه پسرهBig Grin
مگه قرار ترسناک باشهHuh
اره دخترمDodgy
خاطره یکی از دوستانم بود:cool:
جوابتو گرفتی پس هیسسسسسس
حالا چه ربطي به دختر حمسايه داره؟Big Grin
در مورد سوال اولیت هر چهار ستاره تبدیل به یه ستاره بزرگ میشه و اما دومی خیلی ای کییو هستی جوجو
به من نگو جوجوAngry
تو خودت بيشتر شبيه جوجو هستيAngry
يه بار ديگه گزارشAngry