انجمن های تخصصی  فلش خور
قصه های خنده دار من و بابام و اینترنت - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19)
+--- موضوع: قصه های خنده دار من و بابام و اینترنت (/showthread.php?tid=63475)



قصه های خنده دار من و بابام و اینترنت - sadeq sm - 09-10-2013

شنبه
    می گویم : استادمان گفته دانشجویی که پست الکترونیکی نداشته باشد دانشجو نیست.
    می گوید : استادتان غلط کرده ؛ مگر ما دانشجو نبودیم ؟!
    می گویم : پدر جان ! شما که تا سیکل بیشتر درس نخواندید ؛ در ثانی من دو ماه است که تمرین ننوشتم !
    می گوید : اولا سیکل آن زمان معادل دکترای الان است ، دوما پس این دو ماه چه غلطی می کردی ؟!
    می گویم : هیچ ! فقط استادمان تمرین ها را برای دانشجو ها می فرستد ، من هم که دانشجو نیستم !
 
=====================
 
یک شنبه
    پس از مدت ها جروبحث بالاخره پدر جان رضایت داده تا برای من کامپیوتر بخرد !
    می گویم : گفتید روی دستگاه مودم هم نصب کنند؟!
    می گوید : مودم دیگر چه جانوری است ؟!
    می گویم : همان جانوری که پست الکترونیکی دارد !
    می گوید : آها !!
 
=====================
 
دوشنبه
برنامه شوک از تلویزیون پخش می شود ، در این برنامه دختر جوانی که عکس های مبتذلی از او در اینترنت منتشر شده در حال گریه کردن است و می گوید که من فقط یک پست الکترونیکی داشتم !
    می گوید : می خواهی آبرویمان را ببری ؟!
    می گویم : من بیجا کنم !
    می گوید : پس برو این اینترنت را از توی اون دستگاه در بیار و بریزش توی جوب !
 
=====================
 
    سه شنبه
    می گوید : نه نخیر ، از بس با این اینترنت گشتی بی ادب شدی !
    می گویم : مگر چه کردم ؟!
    می گوید : همین که به حرف من گوش نمی کنی یعنی بی تربیت شدی !
    می گویم : بخدا این اینترنت آنقدر ها که شنیده اید بد نیست ، اصلا اجازه بدید بهتان نشان بدهم که من چه استفاده ای از آن می کنم.
    می گوید : لازم نکرده !! من دست به این جانور نمی زنم ، نجس است !
 
=====================
   
چهارشنبه
    می گوید : وقتی به اینترنت دست میزنی دستهایت را بشور !
    می گویم : چطور ؟!
    می گوید : مگر نشنیده ای که آنفلوانزای خوکی آمده و به شدت هم ویروس است!
    می گویم : به خدا این ویروس با آن ویروس فرق دارد ،
    می گوید : ویروس ، ویروس است !
 
=====================
 
پنج شنبه
    می گوید : فیس بوک هم توی همین ذلیل مرده است ؟!
    می گویم : بعله !
    می گوید : مرگ !
 
=====================
 
جمعه :
    می گوید : اینترنت یک اغتشاشگر خارجی است که باید محاکمه شود شما هم غلط می کنی این جنایتکار را در خانه من پناه بدهی !
    می گویم : شما این اطلاعات را از کجا می آورید ؟!
    می گوید : ساکت باش دارم اخبار بیست و سی را گوش می دهم !



RE: قصه های خنده دار من و بابام و اینترنت - ❀இℬℯѕ✟♚ℊⅈℛℒஇ❀ - 09-10-2013

misi vali kheili ............. aliiiiiiiiii bodBig Grin


RE: قصه های خنده دار من و بابام و اینترنت - ᴄʜᴀʀɪsᴍᴀ - 09-10-2013

خخخخخخخخخخخ خیلی باحال بود
ولی ای کاش کتابی نبودن


RE: قصه های خنده دار من و بابام و اینترنت - cheshm asali - 15-10-2013

mer3000000,khili jaleb bodBig GrinBig Grin