رمان پس کوچه های سکوت (م.مودب پور) - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: رمان پس کوچه های سکوت (م.مودب پور) (/showthread.php?tid=65918) |
رمان پس کوچه های سکوت (م.مودب پور) - ♣♦♠l♥k♠♦♣ - 25-10-2013 (یه ساعتی هست که برگشتم خونه اما هنوز نه ناهار حاضره و نه خودم !ظرفای دیشب کثیفه و چرب و چیلی تو ظرفشویی مونده ن !رختای چرکم تو سبده کنار لباسشویی!خونه م کثیفه و به هم ریخته ! خودمم رو یه مبل کنار یه میز موندم !چشمم به یه ضبط صوت کوچولوئه که رو میز گذاشتم !بغل شم چند تا نواره !یه ساعته نشستم و میخوام که روشنش کنم اما نمیشه .! یعنی ممکنه که نیم ساعت دیگه بتونم روشنش کنم ؟!یا مثلا امشب؟ یا فردا؟!اما چه فرقی داره ؟ چه الان چه نیم ساعت دیگه چه شب چه فردا . اولین نوار رو گذاشتم توش کلیدش رو فشار دادم . نوار اول شنبه ساعت 9صبح تاریخ...زندان زنان...پرونده شماره ...نام افسانه... - بشین دختر جون من وکیل تو ام .اگه باهام حرف نزنی که نمیتونم کاری برات بکنم ! (سکوت) - الان یه ربع میشه که اینجام !وقت من ارزش داره !کارای دیگه ای هم دارم ! (سکوت) - عزیزم!فکر می کنی این سکوت کاری برات انجام میده ؟! - باشه !الان نیسم ساعته که من منتظر موندم اما...!خب حتما احتیاج به کمک نداری ! (سکوت) - پس من برم ؟!حرف نمیزنی؟! - چه جوری میخوای کمکم کنی؟ - همینکه همین حرف رو زدی خودش یه جور کمک کردن به توئه ! - همین ؟!خسته نباشی! - من فقط یه وکلم - چند سالت هس؟! - قراره من از تو سوال کنم نه تو از من ! - بازجویی؟! - نه - نمیشه حالا من از تو سوال کنم ؟ - میخوای از من سوال کنی؟ - اره - منکه احتیاج به کمک ندارم !تویی که الان احتیاج به کمک داری ! - از کجا معلوم ؟! - خب میخوای چه سوالی ازم بکنی؟ - پرسیدم ازت چند سالته؟ - سی و پنج سالمه راضی شدی؟ - نه با یه سوال که نمیتونم بشناسمت ! - مگه قراره تو منو بشناسی؟! - من نباید وکیلم رو بشناسم ؟ - خب پرا اما وقت برای این کارا نیست - وقت میخوای برای جی؟ - برای اینکه یه مقداری از زندگیت سر در بیارم که بتونم انگیزه ها رو پیدا کنم و ازشون به نفع تو استفاده کنم! - که چی بشه ؟ (سکوت) - نمیدونم - خودتو گول میزنی؟! - اصلا مسئله گول زدن نیست - تو نمیتونی به من کمک کنی اما من میتونم به تو کمک کنم - چجوری ؟ - من اب از سرم گذشته !اما سرگذشت من و تجربیاتم و زندگیم میتونه هزار تا درس برای تو باشه ! 0 سکت) - خیلی خب!سوالت رو بکن . - ازدواج کردی؟ - اره - بچه داری؟ - یه دونه - دختر یا پسر؟ - دختر - اسمش چیه؟ - فکر کن مهناز - میترسی اسمش رو به من بگی؟! (سکوت) - شاید! - شوهرت رو دوست داری؟ - اره - راست میگی؟ - اره - چند سالشه ؟ - حدود چهل - چقدر دوستش داری؟ - خیلی خب !ببین !تموم نشد؟ - نه - اخه اینطوری که نمیشه ! - مگه وقت وقت من نیست؟ - خب چرا - مگه زندگی من نیس؟ - چرا اما ! - اما نداره من میخوام الان زندگیم رو اینجوری بگذرونم اگه باهام موافق نیستی بلند شو برو این مسخره بازی رو هم بذار کنار - کدوم مسخره بازی؟ - این ضبط صوت و این چیزا از این فیلمای خارجی یاد گرفتی؟ - اگرم یاد گرفته باشم چیز خوبیه !استفاده از تکنولوژی برای کمک به نوع بشر ! - همین تکنولوژی که داره بشر رو به طرف نابودی می کشونه ! - اگه میخوای من اینجا بمونم و به سوالاتت جواب بدم باید این ضبط روشن باشه حوصله بحثهای ایدئولوژیک م ندارم ! (خنده) - باشه !قهر نکن ! وکیل که نباید اینقدر نازک نارنجی باشه ! (صدای اواز خواندن ) - نازک نارنجی نباش –نازک نارنجی نباش ! (خنده) -خب خانم وکیل ،گفتی خیلی دوسش داری! - اره ! - به خدا دروغ میگی. - یعنی ی؟ - چه فایده داره ؟!تو از اول شروع کردی بهم دروغ گفتن ! - اصلا بهت دروغ نگفتم ! - به جون دخترت قسم بخور - به جون دخترم قسم میخورم - به وجدانت م قسم بخور - ای بابا! به وجدانم قسم ! - خب حالا بگو ببینم تا حالا چند بار یه جوون خوش تیپ رو تو خیابون دیدی و دلت نخواسته که اون جای شوهرت باشه؟ - من تا بحال... - بسه بسه !کو وجدان تو این دور و زمونه ؟! (سکوت) - خیلی خب !تا حالا یکی دو بار شده ! - افرین !ادم خیلی باید شجاع باشه که خواسته های پنهان قلبش رو به زبون بیاره ! - اخه تربیت ما ... - غلط بوده ! - تو تربیت درستی داشتی که اینجایی؟ - نه !اگه درست بود که اینجا نبودم ! - خب حالا کارمونو شروع کنیم ؟ - شروع کردیم ! - فعلا که تو داری از من باز خواست می کین ! - چه فرقی داره ؟ - فرقش اینه که چند وقت دیگه تو دادگاه نمیتونم با این چیزا ازت دفاع کنم ! - مهم نیس ! - خیلی خونسردی !انگار پرونده ات یادت رفته ؟! - اصلا ! همه ش یادمه ! - بابا چند روز دیگه ... - چند روز دیگه هنوز نیومده !حالا بگو خانم وکیل تا قبل از ازدواجت چند تا دوست پسر گرفتی؟ - دیگه داری شورش رو در میاری آ!هر چیزی حدی داره ! - بلند شو گم شو بابا - مودب باش ! - وقتی تو سر قول و قرارت نمیتونی من چرا مودب باشم ؟ - اخه اینا به چه درد میخوره؟!بعدشم ،اینا چیزای شخصی و خصوصی منه !چرا باید به تو بگم ؟ - چطور تو میخوای زندگی خصوصی منو بدونی؟ - برای کمک به خودت - هیچ کمکی برای من از تو ساخته نیست - اولا که هیچ معلوم نیست!درثانی اگه من زندگی خصوصیم را برات بگم وضع تو بهتر از الان میشه ؟ - نه اما حداقل سرم گرم میشه ! - یا واقعا خونسردی یا دیوونه - ادم میتونه جفت اینام باشه !یه دیوونه خونسرد ! - کاشکی تو میرفتی درس میخوندی و یه کاره ای میشدی !استعداد خیلی خوبی داری - از کجا میدونی نخوندم ؟ - از تو پرونده ات - مگه هرچی تو پرونده باشه درسته ؟ - نمیدونم ! - تو چه وکیلی هستی که هیچی نمیدونی !حالا چند تا دوست پسر داشتی ،یا نه ؟! - یکی دو تا - همین ؟! - اره دیگه - همه شونو دوست داشتی؟ (سکوت) - شاید تو اون موقع اره - چا باهاشون ازدواج نکردی ؟ (سکوت) - پیش نیومد !یعنی خیلی جوون بودم - یعنی اونا نیومدن جلو؟ چون اگه دوستشون داشتی باهاشون ازدواج میکردی - اگه موقعیتش رو نداشته بودم چی؟ - صبر میکردی - شاید! - ازت سوئ استفاده م کردن؟ - من دیگه جواب نمیدم - خانم وکیل کلافه شده !هُو !هُو ! - اخه این سوالا چیه میکنی؟ - منظور دارم - چه منظوری؟ - تو اول جواب بده ! - حالا هرچی؟ - یعنی گذاشتی ازت سوءاستفاده کنن؟!یعنی باعث لذت شون شدی!بعدشم ولت کردن و رفتن !توام ازشون گذشتی! - نذاشتم تا اون مرحله بد پیش بره ! - حتما موقعیتش رو نداشتی!حتما اوضاع جور نبوده !یعینی امکاناتش بارش فراهم نبوده!یا برای تو یا برای اون !وگرنه جلوتر می رفتی! (سکوت) - هیچ وقت بعد از اینکه رفتن به فکر انتقام نیفتادی؟ (سکوت) - حالا تو ساکت شدی و حرف نمیزنی؟ - نمیدونم ! - میدونی اما نمیخوای بگی! (سکوت) - بد جور گیر کردی خانم وکیل !اگه حواب بدی که کار منو تایید کردی !اگه ندی که شکست خوردی!اونم جلوی کی؟!متهم بیست سه ساله !خیلی بده ،نه؟! - شاید به فکر انتقام افتادم اما عملیش نکردم ! - شوهرت چی؟ - شوهرم چی؟! - اونم حتما یکی از اون پسرا بوده که ده تا دختر رو بعد از سوءاستفاده قال گذاشته و رفته ! (سکوت) - برات تا حالا از گذشته ش حرف زده ؟ از کارایی که کرده یا از دوست دختراش حتما گفته ! - گاهی به عنوان خاطره جوونی و دوران مجردی و مسخره بازی! - تو چیکار کردی؟ - هیچی!مال وقتیه که با من ازدواج نکرده بوده ! - تو چی؟ توام میتونی از این خاطرات جوونی و دوران مجردی و مسخره بازیا براش تعریف کنی؟ (سکوت) - میخوای یه بار امتحان کنی تا بعدش ببینی چی میشه ؟ (سکوت) - قول میدم که از امتحان سربلند بیرون نیاد (سکوت) - از کجا مطمئنی که بازم شوهرت یاد دوران مجردی و جوونی و مسخره بازیا نمیکنه/!ببینم ؟!گاه گداری یه پرس و جو تو ادارش میکنی که ببینی یا منشی یی چیزی سر و سری نداره؟! - دیگه وقتم تمومه !باید برم (خنده) - این نوار و پاک نکنیا!شاید بعدا خواستی بهش گوش بدی! (صدای کاغذ و باز بسته شدن قفل کیف ) - فعلا خداحافظ - خداحافظ وکیل عزیزم !این صحبتا رو جدی نگیریا !یه شوخی بود و تموم شد !شوخی یه دیوونه خونسرد مثل من !شوهرتم پاک پاکه اصلا مردا وقتی زن میگیرن دیگه چشم شون دنبال دخترای ده پونزده سال جوون تر نیس! (خنده) - دو شنبه م میام ! - بیا! (صدای دکمه ضبط صوت اگه ادامشومیخوای سپاسونظربده RE: رمان پس کوچه های سکوت (م.مودب پور) - 11NO LOVE - 27-10-2013 خیلی قشنگ بودادامه اش روهمبزار RE: رمان پس کوچه های سکوت (م.مودب پور) - ♣♦♠l♥k♠♦♣ - 27-10-2013 فعلاکه خیلیکم سپاس ونظردادن |