انجمن های تخصصی  فلش خور
بهداشت (داستان آموزنده) - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67)
+---- موضوع: بهداشت (داستان آموزنده) (/showthread.php?tid=69780)



بهداشت (داستان آموزنده) - دنیا دنیا - 18-11-2013

بچه این یک داستان که خودم نوشتمش پس لطفا اون دکمه سمت چیو بعد خوندن داستان بزنینBig Grin
خوب شروع  میکنیم.
اسم داستان بهداشت
یکی بود یکینبود. غیر از خدا هیچ کس نیود.
2 خواهر بودند که یکی اسمش سنا و آن یکی یسنا بود.
سنا دختر خوبی بودو و به محیط زیست خیلی علاقه داشت و برای همین  به کسی اجازه نمیداد که زباله بریزد.
اما پسنا دختر شلخته ای بودو به محیط زیست علاقه چند دانی نداشت برای همین محیط زیست را آلوده میکرد.
سنا یه روز اعصبانی شد و گفت شهر ما خانه ماست  اما یسنا گفت به نظر من شهر ما آشغال دونی است
روزی یسنا در خواب دید که تمام زباله ها به یک هیولای گنده تبدیل شدند و میخواستند یسنارا...
خلاصه یسنا در خواب جیغ بلدی کشید و ماجرارا برای سنا تعریف کرد سنا گفت که وقتی منم محیط زیست را آلوده میکردم همچین خوابایی میدیدم(الکی) سنا الکی این را گفت که یسنا دست از این کارا بردارد و برداشت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ​ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میدونم زیادی بچگون بود ولی مام باید رعایت کنیم دیگه 
اگه تو شهر ما زباله بریزی با همین میزنمت
:nea:
پس اون دکمه سمت چیه هست و بزن منظورم سپاس زود باش وگر نه میکشمت