انجمن های تخصصی  فلش خور
اندر احوالات تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19)
+--- موضوع: اندر احوالات تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها (/showthread.php?tid=7547)

صفحه‌ها: 1 2 3


اندر احوالات تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها - saghar77 - 20-05-2012

اسم کودک را جواد در نظر میگیریم که همراه با همکلاسی خود به نام رضا در حال برگشت از مهد کودک است.

1) در مسیر برگشت از مهد کودک :

لضا لضا (همان رضا ) مامانم میخواد لنج (گنج) طلا بیاره ها !

رضا : مامان چیه ؟!


2) 3 سال بعد در مسیر رفت به مدرسه داخل سرویس مدرسه

راننده رو به بچه های داخل سرویس : همه زود چشاشونو ببندن داریم از کنار یه مدرسه دخترانه رد میشیم!

جواد : رضا رضا ، دختر چیه ؟


3 ) 5 سال بعد از 3 سال ؛ زنگ تفریح ؛ مدرسه راهنمایی

رضا : جواد من دیشب از بالای پشت بوم یه چیزی تو حیاط خونه همسایه دیدم.

جواد : چی ؟

رضا : دختر ! دختر ! بالاخره دیدم

جواد : جون مادرت ؟! یالاه بگو چه شکلی هستن اینا !


4) 4 سال بعد از قبلی! سرکوچه جواد اینا

رضا : جواد چیکار داشتی گفتی زود بیا

جواد : رضا دیشب یکی به گوشیم زنگ زد.صداش خیلی عجیب غریب بود.یواشکی حرف میزد و میگفت یه دختره و از من میپرسید آیا پسرم ؟!

رضا : تو چی گفتی ؟

جواد : گفتم آره پسرم و بعدش دختره غش کرد !


5 ) 6 سال بعد ؛ دانشگاه

جواد : رضا راسته میگند پشت این دیواره پر از دختره ؟!

رضا : آره منم شنیدم.میشنوی دارن میخندن! مگه اونا هم میخندن ؟


6 ) چند سال بعد ، شب خواستگاری

جواد : ببخشید یعنی الان شما واقعا یه دخترید ؟!


7 ) چند ماه بعد ، شب ازدواج

جواد : خوب الان باید چیکار کنیم ؟!

خانم : هیچی دیگه ،خسته ایم باید بخوابیم.شما هم برو تو اتاق خودت بخواب!


8 ) خیلی سال بعد ، دوران کهولت

جواد : دیشب مادر خدا بیامرزم به خوابم اومد گفت نمیخواهید بچه بیارید ؟

خانم : از کجا بیاریم.تو جهیزیه من که بچه نبود ، تو چرا نخریدی یه دونه ؟


9) خیلی سال بعد

نسل ایرانی منقرض شد





RE: اندر احوالات تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها - aCrimoniouSs - 23-08-2012

ایول ایول خیلی باحال بود...
اما حقیقت محضه توجامعه ایرانی از جنس مخالف هیولا ساختن اما به عقیده من هرچی مرز قائل باشن بچه ها کنجکاوتر میشنDodgyDodgySleepySleepy


RE: اندر احوالات تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها - ☭Nicola☭ - 23-08-2012

اگه آزاد می ذاشتن می شدیم لاس وگاس...

ممنوع تر هم باید بشه.

الآن که وضعیت افتضاحه.


RE: اندر احوالات تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها - شهلاشهابی - 23-08-2012

25r3025r3025r3025r3025r3025r3025r3025r3025r3025r30


RE: اندر احوالات تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها - saghar77 - 23-08-2012

(23-08-2012، 16:51)☭Nicola☭ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
اگه آزاد می ذاشتن می شدیم لاس وگاس...

ممنوع تر هم باید بشه.

الآن که وضعیت افتضاحه.

درسته واین فقط طنزه...


RE: اندر احوالات تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها - any body - 23-08-2012

(23-08-2012، 18:07)saghar77 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
[quote='☭Nicola☭' pid='248012' dateline='1345729875']
اگه آزاد می ذاشتن می شدیم لاس وگاس...

ممنوع تر هم باید بشه.

الآن که وضعیت افتضاحه.


تو رو خدا از این حرفا نزنین مثلا الان کجای زندگیمون به لاس وگاس نزدیکه شما رو نمیدونم ولی من که خیلی تاسف میخورم وقتی دانشگاه ها یه جوری شده که دخترا فقط حق انتخاب یک سری رشته رو دارن و پسرا یه سری دیگه خیلی ببخشید ها ولی این کارا حماقت محضهAngryAngry
کاشکی اینقدر چشمامونو رو همه چیز نمی بستیم که زندگیمون اینجوری بشهSad


RE: اندر احوالات تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها - haymdal - 24-08-2012

جدا nicola جان چرا چرت و پرت ميگي؟


RE: اندر احوالات تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها - Magical Girl - 24-08-2012

موضوع هات عالین ساغرجون!


RE: اندر احوالات تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها - azary - 24-08-2012

خیلی عالی بودSmile

کوهنوردی بودکه میخواست به قله بلندی صعودکند.پس ازسالهاتمرین وآمادگی،سفرش راآغازکرد.به صعودش ادامه دادتااینکه هواکاملا تاریک شد.به جزتاریکی هیچ چیزدیده نمیشد.سیاهی شب همه جاراپوشانده بودومردنمی توانست چیزی ببیندحتی ماه وستاره هاپشت انبوهی ازابرپنهان شده بودند.کوهنوردهمان طورکه داشت بالامیرفت،درحالیکه چیزی به فتح قله نمانده بود،ناگاه لغزیدوباسرعت هرچه تمام ترسقوط کرد.

سقوط همچنان ادامه داشت واودرآن لحظات سرشارازهراس،تمتمی خاطرات خوب وبدزندگی اش رابه یادمی آورد.داشت فکرمیکردچقدربه مرگ نزدیک شده است که ناگهان دنباله طنابی که به دورکمرش حلقه خورده بودبین شاخه های درختی درشیب کوه گیرکردومانع سقوط کاملش شد.درآن لحظات سنگین ، که هیچ امیدی نداشت ازته دل فریادزد:خدایایاری ام کن!ندایی ازدل آسمان پاسخ دادازمن چه میخواهی؟نجاتم بده خدای من!آیابه من ایمان داری؟آری.همیشه به توایمان داشته ام.پس آن طناب دورکمرت راپاره کن!کوهنوردوحشت کرد.پاره شدن طناب یعنی سقوط بی تردیدازفرازکیلومترهاارتفاع.گفت:خدایانمیتوانم.خداگفت:آیابه گفته من ایمان نداری؟کوهنوردگفت:خدایانمیتوانم.نمیتوانم.روزبعدگروه نجات گزارش دادکه جسدمنجمدشده ی یک کوهنورددرحالی پیداشده که طنابی به دورکمرش حلقه شده بودوتنهایک متربازمین فاصله داشت....

حالابه نظرشماپندوعبرت این داستان برای کیاصدق میکنه... Idea


RE: اندر احوالات تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها - faeze71 - 25-08-2012

HeartHeartHeartHeartHeart
خیلی باحال بود اما اگه پسر ایرونیه که در بدترین شرایطم دست از کاراش بر نمیداره و دخترو از یه سیاره دیگم شده پیدا میکنه!!!!!!!!