![]() |
همه چیز درباره بازی merto last light | من خوب هستم یا بد؟ - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: بازی های رایانه ای (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=5) +--- انجمن: تبادل نظر و رفع اشکال بازی ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=6) +--- موضوع: همه چیز درباره بازی merto last light | من خوب هستم یا بد؟ (/showthread.php?tid=79890) |
همه چیز درباره بازی merto last light | من خوب هستم یا بد؟ - sadeq sm - 09-01-2014 داستان بازی Metro: Last Light
نقل قول:[color][size] [/size][/color] دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[color][size]![]() [/size][/color] Metro: Last Light حدودا یک سال بعد از اتفاقات Metro 2033 شروع میشود، جایی که آرتیوم نهایتا موشک ها را بر سر Dark One ها ریخت (در داستان مربوط به مترو 2033 اینها را نیروی تاریکی خطاب کردم که به نظرم بهتر است همان دارک وان صدایش کنم!). در طول این یک سال رنجر ها (Ranger) نیروگاه نظامی D6 را تحت کنترل خود در آورده اند و آرتیوم به طور رسمی به درجه رنجری نایل شده است. خان (Khan) در ابتدای بازی وارد D6 میشود و به آرتیوم و بقیه رنجرها اطلاع میدهد که یک دارک وان کوچک توانسته از آن بمباران موشکی انتهای نسخه اول جان سالم به در ببرد. او میگوید که به عقیده او این دارک وان کلید راهگشای آینده بشریت است و قصد دارد با او ارتباط دوستانه برقرار کند. اما رئیس رنجرها، میلر (Miller)، میخواهد به دلیل خطر احتمالی آن دارک وان کشته شود. به همین دلیل میلر آرتیوم را مامور میکند به سطح زمین برود و دارک وان را پیدا کرده و کار او را یکسره کند. میلر همچنین دختر خودش و یکی از بهترین تک تیراندازهای رنجرها به نام آنا (Anna) را نیز به همراه آرتیوم میفرستد.
[color][size][/size][/color] آرتیوم موفق به پیدا کردن دارک وان اشاره شده میشود و میفهمد که او تنها یک بچه دارک وان است. ناگهان آرتیوم توسط سربازان نازی رایش (Nazi Reich) که یکی دیگر از احزاب ساکن در مترو است، بیهوش میشود و بدین ترتیب هم او و هم دارک وان توسط آنها زندانی میشوند. از شانس خوب آرتیوم فردی با نام پاول موروزوف (Pavel Morozov) از دیگر حزب مترو «خط قرمز» (Red Line) به او کمک میکند تا از دست نازی رایش ها فرار کنند. پاول و آرتیوم از آنجایی که به هم کمک میکنند تا از تونلهای تاریک مترو و نیز خطرات سطح زمین عبور کنند با یکدیگر دوست میشوند اما وقتی این دو نفر به یکی از پایگاه های خط قرمز میرسند مشخص میشود که در واقع پاول یکی از افسران ارشد حزب خط قرمز است و به افراد خود اجازه میدهد آرتیوم را دستگیر کنند. در ادامه آرتیوم وقتی میخواهد از زندان آنها فرار کند متوجه نقشه رئیس اطلاعات نظامی خط قرمز با نام ژنرال کوربوت (Korbut) میشود که قصد دارد D6 را که هم اکنون در اختیار رنجرهاست، تحت کنترل خود در آورد و قدرت کل مترو را به دست بگیرد. کوربوت توسط پاول و لزنیتسکی (Lesnitsky) همراهی میشود که لزنیتسکی در اصل یک رنجر بوده و به آنها خیانت کرده و با دزدیدن یک نمونه از سلاح زیستی موجود در D6 به حزب خط قرمز پناهنده شده است.
[color][size][/size][/color] در نهایت آرتیوم موفق میشود به کمک خان دارک وان بچه را نجات دهد. دارک وان با لمس آرتیوم حقایقی را در قالب فلش بک هایی فاش میکند. آرتیوم در قالب این فلش بک ها متوجه میشود که وقتی خودش بچه بود و به همراه بچه های دیگر بدون اجازه به سطح زمین رفته بودند، کم مانده بود که توسط موجودات جهش یافته کشته شوند که دارک وان ها سروکله یشان پیدا میشود و آرتیوم و دوستانش را نجات میدهند. به همین دلیل آرتیوم تصمیم میگیرد به جای اجرای فرمان میلر مبنی بر کشتن دارک وان از او محافظت کند و او را به ایستگاه پولیس (Polis) برگرداند. در این راه آرتیوم ابتدا با لزنیتسکی و سپس با پاول رو به رو میشود. دارک وان به کمک قدرت خود در خواندن ذهن افرادی که آنها را لمس میکند به آرتیوم این اجازه را میدهد که از نقشه ژنرال کوربوت مبنی بر حمله به D6 آگاه شود. در واقع هدف کوربوت از حمله به D6 استفاده از سلاح زیستی موجود در آن برای از بین بردن همه افراد مترو که عضو حزب خط قرمز نیستند، است. بعد از هر ذهن خوانی از این دو نفر آرتیوم این امکان را دارد که پاول و لزنیتسکی را به خاطر کارهایشان بکشد یا آنها را ببخشد.
[color][size][/size][/color] آرتیوم و خان به همراه دارک وان نهایتا به پولیس که ایستگاه مرکزی مترو است میرسند. در پولیس کنفرانس صلحی بین احزاب مختلف مترو متشکل از هانسا (Hansa)، خط قرمز و نازی رایش در حال برگزاری است. دارک وان به سمت رئیس کل حزب خط قرمز با نام موسکوین (Moskvin) که در حال سخنرانی است میرود و باعث میشود در حضور جمع به نقشه های خط قرمز اعتراف کند. از جمله این اعترافات اینکه در واقع این کنفرانس صلح تنها برای این است که حواس دیگر حزب ها را به خود جلب کند تا کوربوت در طرف دیگر به D6 حمله کند. آرتیوم، خان، میلر و بقیه رنجرها سعی میکنند جلوی حمله خط قرمز به D6 را بگیرند اما شکست میخورند. آنها از قبل تصمیم داشتند اگر نتوانند مانع ورود خط قرمز به D6 شوند کل این نیروگاه را با بمب منفجر کنند تا آنها نتوانند به سلاح های زیستی خطرناک دست یابند. بدین ترتیب در پایان بازی با ورود قطار به درهای D6 همه جا خراب میشود و در حالی که کوربوت و همراهانش بالای سر آرتیوم قرار دارند او ناگهان متوجه میشود که کلید انفجار D6 جلویش افتاده است.
[color][size][/size][/color] از این نقطه به بعد ممکن است هر یک از دو پایان موجود بنابر تصمیمات شما در طول بازی نمایش داده شود. در پایان بد بازی آرتیوم با زدن کلید کل D6 را منفجر میکند و مانع از این میشود که کوربوت از سلاح زیستی موجود در D6 برای کشتن بقیه استفاده کند. این انفجار باعث کشته شدن خود آرتیوم و همه رنجر ها و افراد خط قرمز موجود در نیروگاه D6 میشود. بعد از این اتفاق، آنا نمایش داده میشود که بچه آرتیوم و خودش در کنارش است و با او در مورد کارهایی که پدرش، آرتیوم، کرده صحبت میکند. اما در پایان خوب بازی، در حالی که آرتیوم آماده زدن کلید برای انفجار D6 میشود سروکله دارک وان بچه پیدا میشود که به همراه بقیه دارک وان هایی که در یکی از قسمت های مخفی D6 در خواب زمستانی بودند و حال توسط دارک وان بچه بیدار شده اند، برای نجات آرتیوم آمده اند. دارک وان ها ارتش خط قرمز و کوربوت را شکست میدهند و دیگر آرتیوم کشته نمیشود و D6 هم نابود نمیشود. آرتیوم از دارک وان تشکر میکند که «آخرین نور» دنیای رو به تاریکی انسان ها بودند. در هر دو پایان بعد از تمام شدن اتفاقات بازی دارک وان ها انسان ها را رها کرده و به جای دیگری میروند ولی به آنا یا آرتیوم قول میدهند که برای کمک به ساخت مجدد زمین برخواهند گشت.
[color][size][/size][/color] [/size][/color] دارک وان ها چه بودند؟ چرا آنهمه دارک وان بعد از انفجار موشک ها در پایان نسخه اول، هنوز زنده مانده بودند؟
[color][size][/size][/color] در انتهای بازی یکی از یادداشت هایی که آرتیوم میتواند در محیط پیدا کند همه چیز را آشکار میکند:
[color][size][/size][/color] «از اون بچه دارک وان پرسیدم که چطور شده تونسته از اون جهنم جون سالم به در ببره؟ حالا جواب این سوالو میدونم. وقتی موشک ها روی سر دارک وان ها فرود میومدند اون اصلا اونجا نبود. دارک وان ها… ما همیشه از خودمون میپرسیدیم که چطور میشه تو این مدت کم توی اون خرابه نوع جدیدی از زندگی آغاز بشه. چرا ما انسان ها میلیون ها سال طول کشید تا تونستیم به اینجایی از تکامل که هستیم برسیم ولی دارک وان ها تنها به چند سال زمان نیاز داشتن؟ جواب این سوال خیلی آسونه. این ما، انسانها، بودیم که اونها را به دنیا آوردیم. اونا در بین ما به وجود اومدن. پدرخوندم راست میگفت، اونها قدم بعدی تکامل ما هستن. ما پدران اونها هستیم و اونها فرزندان ما هستن. ما سلاح های بسیاری برای نابود کردن خودمون درست کردیم و یکی از این سلاح ها باعث به وجود اومدن اونها شد. اونا شبیه ما نیستن. چیزی که باعث مرگ ما میشه به اونا قدرت میده. ما دنیایی آلوده و ویران برای اونها به یادگار گذاشتیم. اما اونها یاد گرفتن که چطوری توش زندگی کنن. اونها با جذب رادیواکتیویه خودشون رو تقویت میکنن. اونها بعد اینکه به دنیا میان مستقما وارد دنیای بیرون نمیشن.
[color][size][/size][/color] برای مدتی اونها توی یک خواب و رویا باقی میمونن و از کسایی که قبل از اونها به دنیا اومدن یاد میگیرن و اونجا بزرگ میشن. چیزی که ما داغونش کردیم خونهی اونها بود ولی جایی که اونها بعد از تولد میخوابیدن زیر زمین قرار داشت که نزدیک D6 بود و به اون راه داشت. اما وقتی موشک ها فرود اومدن تونل های ورودی به اونجا تخریب شد. دارک وان هایی که در شرف آماده شدن برای ورود به دنیای بیرون بودن اونجا مدفون موندن. اما یکی از اونها، دارک وان کوچولوی داستان، به خاطر برق انفجار و آخرین فریاد مادرش چشماش رو باز کرد. بی خبر از اتفاقی که افتاده، بدون اطلاع از هیچ چیز و بدون آشنایی با دنیای بیرون سعی کرد دنبال بقیه دارک وان ها روی سطح زمین بگرده ولی نتونست اونها رو پیدا کنه. از اونجایی که زمان بیدار شدن دارک وان ها از خواب زمستانی فرا رسیده بود ولی نمیتونستن بیرون برن ممکن بود بدون حتی باز کردن چشم هاشون از گرسنگی بمیرن. نمیدونم خان چطوری تونست میلر رو راضی کنه ولی اون وقتی با تنها دارک وان رو به رو شد دست به اسلحش نبرد. اتفاقات بعد از این، بیشتر از نقشه قرمز ها منو شگفت زده کرد.
[color][size][/size][/color] دارک وان ها توی D6 بودن! خان عقیده داشت که اونا به طور مصنوعی قبل از جنگ ساخته شدن. اما ساخته بودن که چی باشن؟ سربازایی مقاوم در برابر مواد رادیو اکتیویه و بدون نیاز به صدا برای ارتباط برقرار کردن؟ ممکنه… ولی شاید خدا بعدا تصمیم گرفت روح خودشو درون اونها بدمه…»
[color][size][/size][/color] آیا خرابکاریهای حزب خط قرمز زیر سر موسکوین بود یا کوربوت؟
[color][size][/size][/color] با اینکه موسکوین مقامش از کوربوت بالاتر بود ولی به دلایلی مجبور بود هر چه کوربوت میگوید به آن عمل کند. زیرا کوربوت به دروغ به موسکوین گفته بود که برادرش قصد دارد او را بکشد و خود به تنهایی حاکم خط قرمز باشد و به همین دلیل موسکوین باید از این کار جلوگیری کند. به پیشنهاد کوربوت، موسکوین با دادن سم به برادرش او را میکشد. از انجایی که هیچ کس به جز خود موسکوین و کوربوت از این ماجرا خبر ندارد کوربوت موسکوین را تهدید میکند که اگر کارهایی که او میگوید را انجام ندهد به همه خواهد گفت که او برادرش را کشته است. پس همه چیز زیر سر کوربوت بود و او بود که نقشه کشتن همه افراد مترو به جز خط قرمز را با سلاح های زیستی کشیده بود و موسکوین به ناچار فقط از او اطاعت میکرد.
[color][size][/size][/color] Metro: Last Light – من آدم خوبی هستم، نیستم!
[color][size][/size][/color] دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[color][size]![]() [/size][/color] امروز Metro: Last Light را تمام کردم. پایان بازی را دیدم و ناراحت شدم. بلافاصله هنوز تیتراژ تمام نشده بازی را مینیمایز کردم و دنبال پایان های بازی گشتم چون احتمال میدادم مانند نسخه قبلی بیش از یک پایان داشته باشد. هر دو پایان بازی را خواندم و فهمیدم که تصمیمات و کارهای من در طول بازی به پایان بد منجر شده است. بیشتر گشتم تا ببینم چه چیزهایی روی پایان های بازی تاثیر دارند. اینجا بود که فهمیدم من آدم چندان خوبی نیستم!
[color][size][/size][/color] در اکثر بازیها در پایان بازی دو تصمیم جلوی راهتان قرار میگیرد و پایانی که نصیبتان میشود به خاطر همان تصمیم انتهاییتان است اما مترو اینگونه نیست. هر یک از دو پایان موجود در مترو وابسته به کل تصمیمات و کارهایی است که در طول بازی و از لحظه آغازین میگیرید. با اینکه فیلتر هوای ماسکم به اندازه کافی ظرفیت داشت ناگهان فیلتری روی یک جسد دیدم و چشمانم برق زد. از ترس اینکه در ادامه با کمبود فیلتر مواجه شوم سریع به سمت جسد دویدم و فیلتر را از روی صورتش بر داشتم. ظاهرا اتفاقی نیوفتاده ولی من حتی به اجساد هم نباید رحم بکنم؟ مترو این کار را بد تلقی میکند و من هم با آن موافقم. فقط همین نیست. در بازی شخصیت هایی هستند که بدترین کارها را علیه من کرده اند، بهم خیانت کرده اند، آنا را دزدیده اند و… . وقتی سرنوشت آن خائن (Lesnitsky) برعهده من گذاشته شد که او را بکشم یا نه، آنا جلوی چشمم آمد و بدون فکر به بخشش یا دل رحمی، به خاطر یک دختر سریعا او را کشتم. به نظرم حقش بود ولی بازی این را هم بد تلقی میکند.
[color][size][/size][/color] در اوایل بازی وقتی اولین فرصت برای مخفی کاری برایم فراهم آمد با توجه به اینکه کلت با صدا خفه کن داشتم یکی از گاردها را با آن کشتم که برایم بسیار لذت بخش بود. این باعث شد که بقیه را نیز به همین ترتیب با لذت فراوان در تاریکی هدشات کنم و حالش را ببرم. حتی وقتی از پشت خیلی به دشمن نزدیک میشدم و این انتخاب که با چاقو طرف را بکشم یا فقط بیهوشش کنم بر عهده من گذاشته میشد، گزینه با چاقو کشتن را انتخاب کردم چون نمیخواستم ریسک کنم تا احتمالا بعدا بلند شود و دوباره جلوی راهم سبز شود. این لذت انقدر بود که در کل بازی همین استراتژی را پیش گرفتم و تقریبا گاردی نماند که نکشته باشم! حتی آنهایی که به راحتی میشد با مخفی کاری آنها را دور زد را هم کشتم!
[color][size][/size][/color] اما آنقدرها که از تیتر برمی آید همه کارهایم بد نبودند! در ونیز به دو نفری که از من گدایی کردند پول دادم! حتی به آن گدایی که بعد از پرداخت پول دوباره از من طلب پول کرد را هم بی نصیب نگذاشتم! در اواخر بازی هم وقتی با آن خرس مبارزه کردم و شکستش دادم چندی بعد که بدن خسته اش روی زمین افتاده بود و دو سه موجود جهش یافته رویش پریده بودند تا او را بخورند را هم نجات دادم و بلند شد رفت پیش بچه هایی که فقط قصد داشت از آنها محافظت کند! دقیقا دلیل اینکه به او کمک کردم هم همین بود. او شاید اگر موجودات جهش یافته به بچه هایش حمله نمیکردند کاری با من نداشت.
[color][size][/size][/color] اینها تصمیمات من بود که به خاطر دارم! یعنی بد بودن کارها و تصمیمات من از خوب بودن آن بیشتر بوده که پایان بد نصیب من شده و این یعنی در کل من آدم چندان خوبی نیستم! راستی پاول را هم میخواستم نجات دهم ولی نمیدانم چه شد که کشته شد! شاید اگر او زنده میماند قضیه طور دیگری بود! شاید هم گناه کشتن همه آن گاردها نمگیذاشت در آن صورت هم پایان خوب را ببینم ولی به هر حال من راضیم! نه از اینکه بد شدم! بلکه از اینکه چون نمیدانستم چه چیزهایی در پایان بازی تاثیر میگذارند آن تصمیمهایی که به عقیده خودم به عنوان یک شخصیت اجتماعی خوب و مناسب بودند را گرفتم و نتیجه این شد که پایان بد را دیدم! و این به نظر بهتر از آن است که بخواهیم به خاطر دیدن پایان خوب به صرف خوب بودنش از تصمیماتی که دلمان میخواهد صرف نظر کنیم و فقط بدون فکر، کار خوب انجام دهیم. کاری که خیلی ها با Mass Effect کردند! بدون فکر و تصمیم گیری واقعی اکثرا تصمیمات پاراگون دار و خوب انتخاب میشد و این باعث شد که شپرد اینگونه افراد تنها یک شپرد خوب باشد نه شپردی که منعکس کننده شخصیت خود آن گیمر باشد!
[color][size][/size][/color] Metro: Last Light بازی خوبی یا حتی میشود گفت عالی ای است که با وجود داشتن مشکلات در خاطره ها خواهد ماند. در طول بازی بارها در مورد مسائل مختلف و مخصوصا حرف های آن Dark One دوست داشتنی (!) بازی را متوقف کردم و سعی کردم با خودم هضم کنم که چه شد. حرف های زیادی است که میشود در مورد مترو لست لایت گفت و شاید در ادامه دوباره در مورد آن بنویسم. درود بر شرافت 4A Games، سانده بازی که در این بازار بکش برو جلوهای بی شمار و به درد نخورد (سلام کرایسیس 3) سبک FPS را زنده نگه میدارد آن هم با شرایط و سختی های عجیب و باور نکردی! کاش میتوانستم بازیتان را از استیم بخرم ولی چه کنم که…
[color][size][/size][/color] وقتی مترو امنترین جای پناه بردن است! | 10 نکته درباره Metro: Last Light
[color][size][/size][/color] Metro: Last Light ادامهی بازی مترو 2033 است که در سال 2010 منتشر شد و علیرغم داشتن مشکلاتی توانست به یکی از به یادماندنی ترین بازیهای اول شخص تبدیل شود. سری مترو که بر اساس رمان پرفروشی به همان نام ساخته میشود مانند دیگر بازیهای اول شخص تیراندازی بازار نیست و مخاطبان خاص خود را میطلبد. اطلاعات خالصی که از آخرین پیشنمایش های منتشر شده به دست آوردیم را با شما به اشتراک میگذاریم.
[color][size][/size][/color] دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[color][size]![]() [/size][/color]
[/size][/color] دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[color][size]![]() [/size][/color] نمرات بازی Metro: Last Light
اولین امتیاز مترو لست لایت هم منتشر شد و توانست امتیاز 8 را از مجله Edge بگیرد که به شخصه انتظار نمره بالاتری را داشتم ولی نباید فراموش کرد که Edge یکی از سختگیر ترین مجله هاست.
Metro: Last Light که شماره دوم از سری مترو به شمار می آید ادامه Metro 2033 است که در سال 2010 منتشر شد و توانست برای خود طرفدارانی هم جذب کند. تا چند روز دیگر میتوانید این بازی را روی هر سه پلتفرم PS3، 360 و PC بازی کنید.
RE: همه چیز درباره بازی merto last light | من خوب هستم یا بد؟ - peyman sarli - 17-10-2014 سلام در نصب راه اندازی این بازی مشکل داریم چه کسی میتونه کمکم کنه؟ ممنون RE: همه چیز درباره بازی merto last light | من خوب هستم یا بد؟ - Amir-al - 07-11-2014 این بازیو خیلی خیلی دوست دارم و یه جملشو هیچوقت یادم نمیره در prologue اول بازی که یه فیلم پخش میشه وقتی شخصیت بازی یاد مادرش و بچگیاش میفته میگه I'd sell my soul just to recall her face |