![]() |
رقیب در اشعار پارسی - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +--- موضوع: رقیب در اشعار پارسی (/showthread.php?tid=8534) |
رقیب در اشعار پارسی - Ali MuSiC - 07-06-2012 ديده ام زلف پريشان تو در چنگ رقيب """"" بي سبب نيست كه شب خواب پريشان بينم عماد خراساني دي ميگذشت يار و رقيب ازعقب رسيد """"" گفتم كه عمر ميرود و مرگ در قفا است زين الدين عشقي فرصتم گر ميدهد يك شب رقيب """"" با سر زلف تو دارم كــــــــارها عاشق اصفهاني حلقه بر در نتوانم زدن از بيم رقيبان """"" اين توانم كه بيايم سر كويت به گدائي سعدي اگر تو زهر دهي چون عسل بياشامم """"" به شرط آنكه به دست رقيب نسپاري سعدي مخوان به جلوه گه ناز خود رقيبان را """"" همينبس است كه اي نازنين تو باشي و من هلالي جغتائي برادرانه بيا قسمتي كنيم رقيب """"" جهان و هرچه در او هست از تو يار از من رضي شيرازي نام رقيب بر لب جانان من گذشت """"" آگه نشد كسي كه چه برجان من گذشت قبولي يزدي خدا را اي رقيب،امشب زماني ديده برهم نه """"" كه من بالعل خاموشش نهاني صدسخن دارم حافظ نيرنگها به كار زدم تا رقيب رفت """"" اقبال بين كه پيشتر ا ز وي حبيب رفت اسماعيل فراهاني به جز رقيب كه در آرزوي مرگ من است """"" كسي ز حال من ناتوان خبر نگرفت شاهي سبزواري حالتي داشتم از مردن و نگذاشت رقيب """"" آمد و دادن جان نيز به ما مشكل كرد خاور قاجار رقيب از آرزوي اينكه از مرگم خبر يابد """"" به هركسي ميرسد حال من بيمار ميپرسد حضوري قمي همه شب نهادهام سرچوسگان برآستانت """"" كه رقيب در نيايد به بهانه گدائي عراقي اي آنكه جاي پاي توخودبوسه گاه مااست """"" بر درگه رقيب چرا پا گذاشتي ابولقاسم حالت من كه هرگززآتش قهرش دلم جائي نسوخت """"" با رقيبان گرم صحبت بود واينجا سوختم هادي رنجي آن شب كه تو را با دگري ديدم و رفتم """"" چون مرغ شب از داغ تو ناليدم و رفتم ابولحسن ورزي با اين دو روزه وصل چه ها ميكند رقيب """"" جام مراد بر كف نو دولتــــان مباد صبري اصفهاني گذر از دست رقيبان نتوان كرد به كويت """"" مگر آن وقت كه در سايۀ زنهار تو باشم سعدي آنكه سهواً هم رقيبم را نميآرد به ياد """"" بهر آزار دلم عمداً برد نام رقيب ابوالقاسم حالت چو پيدا شدرقيب، از ديدة دلبر شدم پنهان """"" ز خود گشتم رها در حالتي ديگر شدم پنهان شيدا نامت به زبان ناورم از بيم رقيبان """"" مقصود توئي گر چه بخوانم دگران را حيرت قاجار آنكه دايم هوس سوختن ما ميكرد """"" كاش ميآمد و از دور تماشا ميكرد طاهر نائيني فرق من و رقيب همين بس به راه عشق """"" كاو كام خويش خواهد و من كام یار را احمد علي ميرزا ما و رقيب هر دو نگنجيم در دلت """"" ما ميرويم زانكه در اين خانه جا كم است پژمان بختياري RE: رقیب در اشعار پارسی - ~SoLTaN~ - 07-06-2012 خب مثلا که چی ؟ ![]() RE: رقیب در اشعار پارسی - Ali MuSiC - 07-06-2012 اشعار در مورد رقیبه دیگه ![]() ![]() ![]() مگه قراره اتفاق خاصی بیفته ![]() ![]() ![]() RE: رقیب در اشعار پارسی - SABER - 07-06-2012 پس رقیب با ق است ![]() RE: رقیب در اشعار پارسی - Ali MuSiC - 07-06-2012 اره صابر جون این مربوط به سوالت هم میشه ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() RE: رقیب در اشعار پارسی - aalcapoo - 10-06-2012 ما و رقيب هر دو نگنجيم در دلت ما ميرويم زانكه در اين خانه جا كم است دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. http://www.up.vatandownload.com/images/mzt2rmr4zyqcw03l9yo.gif فرق من و رقيب همين بس به راه عشق كاو كام خويش خواهد و من كام یار را آنكه سهواً هم رقيبم را نميآرد به ياد بهر آزار دلم عمداً برد نام رقيب آن شب كه تو را با دگري ديدم و رفتم چون مرغ شب از داغ تو ناليدم و رفتم من كه هرگززآتش قهرش دلم جائي نسوخت با رقيبان گرم صحبت بود واينجا سوختم اي آنكه جاي پاي توخودبوسه گاه مااست بر درگه رقيب چرا پا گذاشتي نام رقيب بر لب جانان من گذشت آگه نشد كسي كه چه برجان من گذشت برادرانه بيا قسمتي كنيم رقيب جهان و هرچه در او هست از تو يار از من اگر تو زهر دهي چون عسل بياشامم به شرط آنكه به دست رقيب نسپاري فرصتم گر ميدهد يك شب رقيب با سر زلف تو دارم كــــــــارها ديده ام زلف پريشان تو در چنگ رقيب بي سبب نيست كه شب خواب پريشان بينم RE: رقیب در اشعار پارسی - ッツ محمـב هـاבے ツッ - 18-11-2013 به به به به ![]() |