انجمن های تخصصی  فلش خور
اسیدپاشی بر روی همسر سابق به خاطر داشتن خواستگار + تصاویر - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: خبرها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=42)
+--- موضوع: اسیدپاشی بر روی همسر سابق به خاطر داشتن خواستگار + تصاویر (/showthread.php?tid=87684)



اسیدپاشی بر روی همسر سابق به خاطر داشتن خواستگار + تصاویر - ☻امیرحسین☻ - 11-02-2014

اسیدپاشی بر روی همسر سابق به خاطر داشتن خواستگار + تصاویر 1
 ساعت 8 صبح یکشنبه یکم دی‌ماه سال جاری مردی در تماس با اورژانس خواست به داد زن جوانی که هدف حمله اسیدپاشی قرار گرفته است، برسد.
 صبح زود بود که صدای آژیر آمبولانس سکوت خیابان بیسیم منطقه خراسان تهران را شکست.
امدادگران وقتی مقابل در خانه‌ای قدیمی رسیدند پسربچه‌ای که اشک می‌ریخت جلوی در ایستاده بود و با دیدن آمبولانس مادرش را صدا زد.
 امدادگران خود را به زن جوان که از سوختگی به خود می‌پیچید رساندند و در بین آه و ناله‌هایش پیکرش را داخل آمبولانس انتقال دادند و با سرعت به سمت بیمارستان سوانح سوختگی شهید مطهری حرکت کردند.
 «شکوفه» 23 ساله که قربانی اسیدپاشی پدر خشمگین بچه‌هایش شده بود زیر تیغ جراحی رفت و پس از پشت‌سر گذاشتن روزهای خیلی سخت به خانه بی‌آینه در چهارراه سیروس بازگشت.
تلخ‌ترین شب زندگی در شب یلدا
شکوفه از این‌که کسی چهره سوخته‌اش را ببیند خجالت می‌کشد، همه دنیایش تلویزیون کوچکی  است که پیش رویش روی یک میز چوبی قدیمی قرار دارد
اینجا خانه‌ای قدیمی و بی‌آینه است. تصور این‌که در انتهای یک کوچه بسیار باریک دری باز می‌شود و پای در خانه‌ای می‌گذاری که هر لحظه امکان ریزش آن وجود دارد، سخت است.
ساختمان شماره 4 در کوچه‌ای بن‌بست و پرسکوت، تنها صدای بازی بچه‌ها از پشت در کرم رنگ به گوش می‌رسد. پشت در پرده‌ای نارنجی رنگ به چشم می‌خورد، انگار در این ساعت تمدن از حرکت ایستاده است.
 در زیرزمین همین خانه قدیمی زنی سرنوشت غمباری دارد، پنج پله باید پایین رفت و با پشت‌سر گذاشتن سقفی کوتاه پای در اتاقی کوچک با دیوارهای گچی و بی‌رنگ گذاشت.
شکوفه از این‌که کسی چهره سوخته‌اش را ببیند خجالت می‌کشد، این قربانی اسیدپاشی روی زمین خوابیده و به خاطر جراحی‌هایی که انجام داده سخت می‌تواند روی پاهایش بایستد. همه دنیایش تلویزیون کوچکی بود که پیش رویش روی یک میز چوبی قدیمی قرار داشت.باورکردنی نیست حتی در فیلم‌های سینمایی نیز نمی‌توان چنین فقری را به تصویر کشید.