انجمن های تخصصی  فلش خور
اپارتمان وان دی ها(وان دایرکشن)3 - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: آهنگ و موسیقی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=26)
+--- موضوع: اپارتمان وان دی ها(وان دایرکشن)3 (/showthread.php?tid=89644)



اپارتمان وان دی ها(وان دایرکشن)3 - سوپرمغز - 19-02-2014

هری برای خودش و لوییس نسکافه ریخت و برای هر دوشون شکر هم اضافه کرد.
اومد جلوی لوییس و لبخند زد
هری:بفرمایید عزیزم
لوییس:ممنون عزیزم...میگم دیگه یک پا کدبانو شدیا
هری خندید و لپاش گل انداخت.
لوییس:هی اگه گفتی یاد چی افتادم
هری:چی؟
لوییس:یاد اولین روزی که دیدمت و ازت خوشم اومد
فلش بک روز های عاشقی لوییس!
لیام|
امروز یه روز خیلی باحاله چوون لوییس میره مسافرت و ما کلی تو ساختمون سر وصدا راه میندازیم نمیدونید چه کیفی داره که.
تازه امروز یک نفر قراره به ساکنین این ساختمان اضافه بشه برو بچز میگن اسمش هری استایلز هست...میگن بچه خوشگلیه خیلی دوست دارم ببینمش.
اوه راستی یچی دیگه امیدوارم زین زودتر از من اونو نبینه...این خیلی منو عصبی میکنه.
.
.
.
لوییس ساعت مچیشو دستش کرد و از خونه خارج شد و چمدون به دست به سمت ماشینش حرکت کرد همینکه سوار ماشین شد و راه افتاد از اونورم ماشین فراری خوشگل زردی که هری پشت فرمونش بود جلوی آپارتمان وان دی ها توقف کرد.
وییییییییییییییییییییییییییییییییژ(این صدای ترمزش بود بله هههه)
هری از ماشینش پیداه شد و عینک دودیشو زد بالا.
وارد ساختمان شد و داشت درو میبست که یهو صدای جیغ و داد یکی رو شنید
زین:واااااااااااای...دست...دست
هری درو ول کرد و با نیش باز شروع کرد به دست زدن
زین:دستم...دستم
هری ایندفعه بشکن زد.
زین عصبانی شد دروحل داد که خورد توی سر لیام.
لیام دماغشو گرفت:آخخخخخخخخ...احمق بیشعور چه مرگته؟؟
زین نخودی خندید:ای وای ببخشید
لیام با تعجب به هری نگاه کرد:چه خبره تولد کیه؟؟که دست میزنید؟؟
زین خندید:تولد کیلو چنده دستم لای در گیر کرده بود که این...
بعد انگار که چیزی یادشون اومده باشه سریع تغییر چهره دادن و داد زدن.
:دزددددددددددددددددددد
هری دستپاچه شد:کووووو کجاست؟؟خدا بهمون رحم کنه
لیام:ببینم تو هری نیستی؟؟
هری:چرا خودمم
زین چشماش برقی زد:اوه مای گاد تو خیلی خوشگلی
هری لپاش سرخ شد.
در باز شد و لوییس اومد تو و همه به اون خیره شدن.
لوییس هم وقتی هری رو دید چشماش تا حد ممکن باز شد:
توی دلش گفت:خدایا این فرشته دیگه کیه؟؟:
.
.
:خدایا این فرشته کیه؟:
لیام با تعجب به لوییس نگاه میکرد و زین هم سر تا پاشو با تعجب بررسی میکرد و هری بنده خدا هم هاج و واج نگاهش میکرد.
لوییس به موهاش جلبک چسبیده بود و سر تاپاش خیس آب بود و چمدونشم گلی.
لیام که فکش رسیده بود تا کف پاش با تعجب گفت:لوییس تو اینجا چیکار میکنی؟؟مگه نرفته بودی مسافرت
لوییس از عالم هپروت بیرون اومد و به لیام نگاه کرد:میبینی که چه گندی بالا آوردم
زین زد زیر خنده و بلند بلند میخندید.
لیام یک پس گردنی بهش زد
شترررررررررررررررغ
زین:آخ الاغ چرا میزنی؟؟
لیام:چیش خنده داشت...انگل...بوووووووووووووق(شرمنده حرفای بد بد میزنند نمیشه اینجا گفت!)
زین همونطور که گردنشو م/ی/م/ا/ل/ی/د گفت:خب آخه شبیه جنگلیا شده انگار همین الان از جنگل آمازون فرار کرده.
اینبار لیام و زین با هم زدند زیر خنده و لوییس بنده خدا هم تنها کاری که کرد این بود=سکوووووووووووووووووووت.
.
.
در یخچالشو باز کرد توشو نگاه کرد:وای این تو که نخود فرنگی هم پیدا نمیشه.
هیچی دیگه از اونجایی که یخچالش شبیه قحطی(نمیدونم درسته؟)زده ها بود تصمیم گرفت با جیب پر از پولش به سوپر مارکت سر کوچه سفر کنه(البته با ماشین فراری خوشگلش...آخه اون عادت نداشت حتی 2قدم پیاده طی کنه!!)(اووووووووووو چقدر ناز دارن ایشون)
هری سویچشو برداشت و در خونه رو باز کرد و خارج شد.
.
.
لوییس از خونه بیرون اومد میخواست بره برای خودش دو بسته شیر بخره سرشو انداخت پایین و به راهش ادامه داد که یهو:دااااااااااام
خورد به یه نفر و سرشو گرفت:آآآآآآآآآخ ملاجم
هری:ببخشید تقصییر من بود!
لوییس به اون نگاه کرد و لبخند زد:نه بابا تقصییر من بود!
هری خندید:خواهش میکنم تقصییر من بود!
لوییس هم خندید:خواهش نکنید چوون تقصییر من بود!
هری سرخ شد:این حرفارو نزنید تقصییر من بود!
لوییس هم سرخ شد:شما اون حرفارو نزنید تقصییر من بود!
هری سرشو انداخت پایین:وای خجالتم ندید تقصییر من بود!
لوییس هم سرشو انداخت پایین:خجالت نکشید تقصییر...(اااااااااااااااای مرض)
نایل:ااااااااااااااااااااااااااااای مرض ببندید دیگه بابا ، هی تقصییر من بود تقصییر من بود...دههههههههههه یه دو دقیقه اومدیم کپه مرگمونو بزاریما اگه شما گذاشتیدا ....من موندم شما کار و زندگی ندارید؟؟...شما خودتون خونه ندارید میاید توی راهرو مشکلات خانوادگیتونو حل میکنید؟؟
بعدشم روشو برگردوند و دستشو کشید روی صورتش:اااااااااااای پدر عاشقی بسوووووووووووووووزه!!
پایان فلش بک
هری خندید:آره بعدشم نایل گند زد بهش
لوییس بشکن زد:دقیقا خانومی...اما همه اینا باعث نشد که ما از هم زده بشیم مگه نه؟؟
هری گونشو ب/و/س/ی/د.!
زین:اووووووووووووووووووووووووق استفراق(یا...(غ)!!)Big GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig Grin


RE: اپارتمان وان دی ها(وان دایرکشن)3 - [ niki ] - 19-02-2014

قسمت بعدی کیه؟
crying


RE: اپارتمان وان دی ها(وان دایرکشن)3 - سوپرمغز - 19-02-2014

فعلا نیستش اما شاید 2 یا3 روز دیگه


RE: اپارتمان وان دی ها(وان دایرکشن)3 - کریستال - 01-07-2014

ععععععععععععععععععععععععععععععععاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا​اااااللللللللللللللللللللللللللللللللللللییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی​یییییییییییییHeartHeartHeartHeartHeartHeartHeartHeartHeartHeartعالی بود عزیزم مرسیHeartHeartHeartHeartHeart


RE: اپارتمان وان دی ها(وان دایرکشن)3 - ♫♪M.J.X♪♫ - 01-07-2014

Big GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig Grinخعلی باحال بود.مخصوصا اون تیکه خانومیBig Grinخخخخخخ


RE: اپارتمان وان دی ها(وان دایرکشن)3 - سوپرمغز - 01-07-2014

منم همون قسمتشو دوس دارمBig Grin


RE: اپارتمان وان دی ها(وان دایرکشن)3 - عشقم هنری - 30-09-2014

خوب بود


RE: اپارتمان وان دی ها(وان دایرکشن)3 - ρѕуcнσραтн - 30-09-2014

حوصله خوندن نداشتم:183:


RE: اپارتمان وان دی ها(وان دایرکشن)3 - مگان - 09-10-2014

عالی بود


RE: اپارتمان وان دی ها(وان دایرکشن)3 - bia-ba-man - 04-11-2014

mersi