![]() |
حکایت شعر سرودن - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: حکایت شعر سرودن (/showthread.php?tid=90100) |
حکایت شعر سرودن - ツClas$i☪ J☯ ツ - 20-02-2014 روزی محتشم کاشانی به دیدن پدر حکیم شفایی می رود.حکیم که از کودکی در سرودن شعر مهارت داشت شعری از خویش برای محتشم می خواند. محتشم می گوید: اشعارش مثل گرمک اصفهان است که به ندرت شیرین در می آید. شفایی جواب داد: الحمدلله که مثل گرمک کاشان نیست که هیچ شیرین درنمی آید! |