![]() |
تئوري مارپيچ سكوت - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: دانستنیها و موضوعات علمی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=33) +--- موضوع: تئوري مارپيچ سكوت (/showthread.php?tid=9698) |
تئوري مارپيچ سكوت - EMINEM2 - 21-06-2012 اليزابت نوئل- نيومان (متولد 1916) يكي از دانشمندان علوم سياسي آلمان است. مشهورترين نوشته او مدل مارپيچ سكوت است كه در كتاب «مارپيچ سكوت: افكار عمومي- پوسته اجتماعي ما» به تفصيل شرح داده شده است. اين مدل عبارت است از توضيح اين مساله كه چگونه افكار عمومي ادراك شده مي تواند افكار و اعمال فردي را تحت تاثير قرار دهند. اليزابت نوئل- نيومان از سال 1978 تا 1980 رييس «انجمن جهاني بررسي افكار عمومي» بود و از 1978 تا 1991 هم به عنوان استاد ميهمان در دانشگاه شيكاگو مشغول به كار بود. اين تئوري تاكيد دارد كه اگر شخصي به دليل ترس از انتقام جويي اكثريت يا انزوا و تنهايي احساس كند كه در اقليت قرار گرفته، احتمال بسيار كمي وجود داردكه عقيده خود را راجع به موضوعي بيان كند. رسانه ها در تعيين اين نكته كه كدام عقيده مسلط است، نقش بزرگي ايفا مي كنند، چرا كه مشاهده (مطالعه) مستقيم ما به درصد كوچكي از كل جمعيت محدود مي شود. همچنان كه پوشش دادن عقيده اكثريت به وسيله رسانه ها تبديل به وضع موجود مي شود، احتمال اين كه اقليت حرف خود را به طور علني بيان كند نيز كمتر مي شود. برعكس، اگر شخص احساس كند كه عقيده اش قبول عام يافته و مورد توجه ديگران قرار گرفته است، احتمال اين كه در مورد آن صحبت كند بيشتر و بيشتر مي شود. تئوري فوق فرض را به اين مبنا مي گذارد كه مردم دايمادر حال ارزيابي عقيده عمومي هستند و در انجام اين كار از رسانه ها استفاده مي كنند. همچنين فرض مي كند كه ما ترسي ذاتي از تنهايي و انزوا داريم و مي دانيم كه كدام عقايد موجب انزوا و طرد ما از سوي اكثريت مي شود. اين تئوري با بيان اين واقعيت كه همواره تعداد انگشت شماري وجود دارند كه هراسي از تنهايي و انزوا ندارند، اقليت رك گو و پر سر و صدايي را معرفي مي كند و آنها را رقيب افكار عمومي مي نامد. به علاوه اظهار مي دارد، نه تنها اين اقليت عاملي ضروري براي تغيير به شمار مي رود بلكه اكثريت فرمانبردار هم عاملي ضروري براي ثبات است و به اين ترتيب هر دو را محصول تحول و تكامل معرفي مي كند. يكي از راه هاي مبارزه با مارپيچ سكوت، تعيين فردي در داخل گروه به عنوان وكيل مدافع است. چنين وضعيتي به اعضاي گروه اجازه مي دهد تا بدون سانسور عقايد خود را آزادانه بيان كنند و به بحث درباره آن بپردازند. به طور كلي اين وضعيت، محيطي فعال و سازنده به وجود مي آورد. نيومان 19744)، «مارپيچ سكوت» را تلاشي براي توضيح چگونگي شكل گيري افكار عمومي مي داند. او با شگفتي از خود مي پرسد چرا مردم آلمان از موقعيت و شرايط نادرست سياسي كه در سال هاي دهه 30 و40 ميلادي منجر به شكست، تحقير و نابودي ملت شد، حمايت كردند.عبارت «مارپيچ سكوت» در واقع اشاره دارد به اين كه چگونه مردم در حالي كه احساس مي كنند ديدگاه هايشان در اقليت است، تمايل به سكوت پيدا مي كنند. الگوي مارپيچ سكوت بر سه فرض استوار است: 1) مردم ابزاري خاص براي سنجش در اختيار دارند (اگر دوست داريد آن را حس ششم بناميد) كه به آن ها كمك مي كند تا عقيده عمومي غالب را حتي بدون دسترسي به نتايج نظرسنجي ها، شناسايي كنند 2) مردم از تنهايي و انزوا مي ترسند و مي دانند كه چه رفتارهايي احتمال انزواي اجتماعي آن ها را افزايش مي دهد 3) مردم عمدتابه دليل ترس از منزوي شدن، از بيان نظرات و ديدگاه هاي در اقليت خود خودداري مي كنند. RE: تئوري مارپيچ سكوت - AmIn-1283 - 21-06-2012 این که کتاب منه!!!!!! ![]() |