![]() |
داستان عاطفی - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19) +--- موضوع: داستان عاطفی (/showthread.php?tid=99133) |
داستان عاطفی - سعید 7 - 31-03-2014 پیره مرد ودخترک
فاصله دختر تا پیر مرد یک نفر بود ؛ روینیمکتی چوبی ؛ روبه روی یک آب نمای سنگی .
پیرمرد از دختر پرسید : - غمگینی؟ - نه . - مطمئنی ؟ - نه . - چرا گریه می کنی ؟ - دوستام منو دوست ندارن . - چرا ؟ - جون قشنگ نیستم . - قبلا اینو به تو گفتن ؟ - نه . - ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم . - راست می گی ؟ - از ته قلبم آره دخترک بلند شد پیرمرد را بوسید و به طرف دوستاش دوید ؛ شاد شاد. چند دقیقه بعد پیر مرد اشک هاش را پاک کرد ؛ کیفش را باز کرد ؛ عصای سفیدش را بیرون آورد و رفت !!! RE: داستان عاطفی - ...asall... - 31-03-2014 نمی خوام فاز منفی باشم ولی تکراریییییییییییی RE: داستان عاطفی - Ma30h *_* - 31-03-2014 بدک نبود ![]() RE: داستان عاطفی - ᴄʜᴀʀɪsᴍᴀ - 31-03-2014 چع جولب RE: داستان عاطفی - (WOLF) - 31-03-2014 عالی
RE: داستان عاطفی - گیلدا 15 - 04-04-2014 مرسی ![]() RE: داستان عاطفی - ✘Miss maryam✘ - 04-04-2014 خوب بود RE: داستان عاطفی - اسما جووون - 16-01-2015 مــــــــــــــــــــرسی RE: داستان عاطفی - しíþ ßしâçk - 16-01-2015 جاش اينجا نيس |