انجمن های تخصصی  فلش خور
زبـــآن بغضــــــــ - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+---- انجمن: عاشقانه ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=58)
+---- موضوع: زبـــآن بغضــــــــ (/showthread.php?tid=99591)



زبـــآن بغضــــــــ - ᴄʜᴀʀɪsᴍᴀ - 03-04-2014

زبـــآن بغضــــــــ 1
پسر کوچک به پدرش گفت : پدر دیروز سر چهارراه حاجی فیروز دیدم. بیچاره چه اداهایی از خودش در می آورد تا مردم به او پول بدهند ولی پدر ، من خیلی از او خوشم آمد ؛ نه به خاطر اینکه ادا در می آورد و می رقصید ، به خاطر اینکه چشم هایش خیلی شبیه تو بود …
از فردا مردم حاجی فیروز را با عینک دودی سر چهارراه می دیدند !


زبـــآن بغضــــــــ 1
به احساس تو بد کردم بیا برگرد
همه حرفاتو رد کردم بیا برگرد
همیشه راه تو دل دادگی بوده
خودم این راهتو صد کردم بیا برگرد


زبـــآن بغضــــــــ 1
دمـــــش گـــــــــرم…
باران را می گـــــــویم…
به شـــــــانه ام زد و گفت:
خســته شــــــــــدی….
تو اســـتراحـــــت کن من می بارم…


زبـــآن بغضــــــــ 1
برایم کـــف زدند
در آغوشـم گرفتند
تایید و تشویقـــم کردند که آخر فراموشت کـردم
دیگر تا ابد بر لـبانم لبخندی تَصنـعی مهــمان است
امـا بیـنِ خودمـان باشد ،
هـنوز تنـها دلبــرکم تو هسـتی !باورم کن که به وسعت دریا و به اندازه ی زیبایی چشمانت
هنوز در من شمعی روشن است .
و من…
در انتهای غروب , نگاهم را بسوی مشرق چشمانت دوخته ام
تا بازتاب صداقتمان در دستان
تو تجلی کند …


زبـــآن بغضــــــــ 1
دنیای امروز ما دنیای روابط آدم ها با آدم ها نیست!!!
دنیای روابط نقاب ها با نقاب هاست!


زبـــآن بغضــــــــ 1
آرامشــی می خواهم ،
خلوتــی می خواهم ،
تــو باشی و من ..در کنار هـــــم …
تو ….
سکوت کنــی…
و مــن
گوش کنم



زبـــآن بغضــــــــ 1
لعنت به این روزها !
این روزها که اسم دارند ، شماره دارند ، تعطیلی دارند ،
هفته و ماه و سال دارند ،
اما افسوس که روح ندارند …


زبـــآن بغضــــــــ 1
کـــاش در سرزمیــــن مــــن ..
بـــه جـــآی حجـــآب وحـــــیا..
شـــــرافـــت اجـــباری بـــــود!


زبـــآن بغضــــــــ 1
تنـــد رفـتـه استــ ..
کــودکـی هـای مـن ..
با دوچـرخـه ی قــراضـه اش کـه همـیشــه ی خـدا…
پنـچـر بـود


زبـــآن بغضــــــــ 1
با زنت شوخی کن
سر به سرش بگذار
از غذایش بچش
از دستپختش تعریف کن
و بدان که اگر گاهی هم ظرف ها را تو بشوری
آسمان خدا به زمین نمی آید…!
آخر می دانی؟
او همان دختر رویاهای دیروزت است
که به آشپز خانهء زندگی امروزت آمده…!
باور کن بدون او
اجاق خانه ات حسابی کور کور است


زبـــآن بغضــــــــ 1
چقدر آبروی دلم را خریده اند این سه نقطه ها …