مشاعره (نسخه دوم)

[ѕтяong]

ده روز مهر گردون افسانه است و افسون **** نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

[_.sheidg._]

آرزو مُرد وجوانی رفت وعشق ازدل گریخت

غم نمی گردد جدا ازجان مسکینم هنوز

[sama00]

زندگی بی تو محال است … تو باید باشی
قلب من زیر سوال است … تو باید باشی
صحبت از خانه ی من نیست … فراتر از این
شهر من رو به زوال است … تو باید باشی
در شبیخون خزان مانده چه کاری بکند
عشق من مثل نهال است … تو باید باشی
فال حافظ زدم آن رند غزل خوان میگفت :
زندگی بی تو محال است … تو باید باشی

[_.sheidg._]

ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﮔﺮ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻭﯾﻢ ﮐﺮﺩ
ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﺍﺑﺪ ﺍﺳﯿﺮ ﺍﻫﻮﯾﻢ ﮐﺮﺩ...!!
ﻣﻦ،ﺷﺎﻋﺮ ﯾﮏ ﻣﺸﺖ ﺭﺑﺎﻋﯽ ﺑﻮﺩﻡ...
ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﻏﺰﻝ ﮔﻮﯾﻢ ﮐﺮﺩ...!!

[sama00]

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند

روبه صفتان زشت خو را نکشند

گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز

مردار بود هر آنکه او را نکشند

[_.sheidg._]

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

[sama00]

معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
دربادیه سرگشته شما در چه هوایید

[ѕтяong]

در کوی نیکنامی مارا گذر ندادند***گرتو نمیپسندی تغییر کن قضارا

[sama00]

آنکه دائم نفسش حس تو را داشت, منم
این چنین عشق تو در سینه نگهداشت, منم

آنکه در ناز فرو رفته و شاداب ,تويي
آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت ,منم

[_.sheidg._]

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود

ادم اورد در این دیر خراب ابادم