امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

(دفترچه خاطرات چهارم ابتداییم برادرم را يدا كردم !!!)

#4
الان براتون ميگم
روزاولي كه به دنيا اومد همه رفتن بيمارستان ولي منو نبردن كه منارو ببينم
وقتي مامان اومد ديدم يه دختر سفيد كه چشاش قهوي بود با خودش اورده بود خيلي بهش حسودي كردم اخه همه ميگفتن خيلي خوشگله
.
..
.
.
وقتي 1 ساله شد
خيلي خوب حرف ميزد بهحش حسوديم شد
..
.
.
.
.
دراوج 1 سالگي همه خيلي دوسش داشتن ولي منو نه
.
.

.
. 2 سالگي
كاري به كارم نداشت اون موقه بهترين لحظات زندگيم بود

3 سالگي دشمن خونيم شود مامان بابام همه چيزي براش ميخريد

در 4 سالگي به من كوتك ميزد ولي بعد دروغ ميگفت
(دفترچه خاطرات چهارم ابتداییم برادرم را يدا كردم !!!)
 سپاس شده توسط .پادميرا. ، پرينا ، .:: S.M ::. ، ♪♫ ¥MËLØÐ ♪♫ ، Rzkhardar ، good girl* ، Mᴏʙɪɴᴀ ، درسا11


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: (دفترچه خاطرات چهارم ابتداییم برادرم را يدا كردم !!!) - MONA-GH - 13-07-2013، 10:42

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  دفترچه راهنمای چرخ گوشت امگا
Big Grin خاطرات امروز من = طنز و باحال
  خاطرات یک مداد (قابل توجه کسانی که مداداشنو گاز میگیرن)(به ترتیب هفته بخوانید)
  عکسهای طنز و باحال.خرجش ی کلیکه(سری چهارم)
Wink مخاطب خاص تو گوشیتون،دفترچه تلفن وذهنتون؟مثلاً من خونوادم !
  خاطرات یک خون آشام
  خاطرات روز های مدرسه
  خاطرات یه دکتر باحال...
  عکس های عشقوووووولانه(سری چهارم)
  عکس های خطای چشم سری چهارم هم خنده دار وهم جالب

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان