امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان زیبا و عاشقانه و خشونت بار عوضی های لعنتی.

#7
در رو باز کنین!!
در رو باز کنین!!!
دینا:چیکار کنیم؟
ادوارد:از پنجره میریم بیرون.
دینا:لعنتیا خیلی زیادن.
ادوارد:تو برو توی کوچه پشتی و فرار کن،توی کلیسا میبینمت.
یک بمب دکمه ای که خودم درستش کرده بودم رو کنار در کار گذاشتم.
فرمانده ناشناس:در رو باز کنین!!!!
ادوارد:باشه باشه اروم بگیر مرد.
در رو باز کردم.
فرمانده:قربان شما اینجا چیکار میکنین؟
سرباز:این سربازا رو چرا کشتی؟
رفتم و پشت اشپزخونه پناه گرفتم.
دکمه رو فشار دادم و بوم!
از پنجره فرار کردم.
وقت فراره.



12:15 دقیقه ی شب.

کلیسای ورساو.
دینا:اینجا زیر زمین کلیساس.
ادوارد:چقدر بزرگه.
دینا:این یک بمب هست که میتونه استالینگراد رو نابود کنه.
ادوارد:خب باید چیکار کنیم؟
دینا:باید استالینگراد رو از سکنه خالی بکنیم و بعد برای نابودی نازی ها بمب رو اونجا فرود بیاریم.







یک نقشه دقیق ولی سخت تر از سخت.
پایان پارت.
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان زیبا و عاشقانه و خشونت بار عوضی های لعنتی. - SɪʟᴠᴇʀMɪɴᴅ - 01-10-2020، 10:56

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن
  رمان الناز (عاشقانه)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان