امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان طنز و عاشقانه رقاص جذاب من

#11
با سمت دخترا رفتم.
من-بچه ها بیاین بریم بوفه.دارم از گشنگی میمیرم.
قبول کردن.یه ساندویچ کالباس سرد خریدم .اونا هم کیک و شیر.
تند تند شروع کر م به خوردن.


ساعت ۵
دانشگاه بالاخره تموم شد.با دخترا رفتیم و سوار ماشین شدیم.
رسیدیم پشت چراغ قرمز.ماشین بغلیمو نگاه کردم.۵ تا پسر بودن.یکیشون شیشو کشید پایین.
-خوشگله کورس میذاری؟
دلم برای کورس گذاشتنام با داداشم تنگ شده بود.
من-اوکی
ماشین اونا پرشیا بود.ماشین من دویست و شیش بادمجونی.
یه ماشین اشنا اومد سمت راستم.
شبیه ماشین عرفان بود.
کمی دقت کردم دیدم خود عرفانه.پانیدا هم بغل دستش داشت با گوشیش ور میرفت.
عرفان منو دید.ماژیکی برداشت و رو شیشه ماشین نوشت:وای به حالت اگه کورس بذاری.
با خودم گفتم:فکر کرده من از این چیزا میترسم.
۱۰ ثانیه مونده بود به چراغ سبز.
۱۰،۹،۸،۷،۶......
پامو گذاشتم ر گاز.تا حد توانم تند روندم.دینا و میترا داشتن میمردن از ترس.

اینه رو دیدم.عرفانم داشت با تمام سرعتش به ما میرسوند خودشو.پسرا هم داشتن پا به پای ما میومدن.
پسرا داشتن مستقیم میرفتن.یه خیابون دیدم.بدون توجه به بقیهپیچیدم توش.
کگار خیابوگ نگه داشتم.
نفسمو فوت کردم.میترا و دینا خشکشون زده بود.به خودشون وومدن و برگشتن سمت من.با هم یه جیغ بنفش کشیدن که گوشمو گرفتم.

سیپاس بده Big Grin
میدونی جالب ترین بخش این زندگی چیه.؟
اینکه ما تو عصری زندگی میکنیم که
گوشی هاش هوشمندن
ولی ادماش احمق Dodgy
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16336926635920
(حرفتو بهم بگو.دیدم همه گذاشت منم گذاشتم جیز)
پاسخ
 سپاس شده توسط ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ ، آرمان کريمي 88 ، ᴀʀмɪss ، єη∂ℓєѕѕღ ، Par_122
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان طنز و عاشقانه رقاص جذاب من - LUGAN - 01-12-2020، 13:30

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن
  رمان الناز (عاشقانه)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان