14-09-2022، 16:12
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
قسمت اول «یاغی» به معرفیِ جاوید (علی شادمان) اختصاص دارد. جوان بیهویتی که بار سنگین حرامزادگی را به دوش میکشد و با وجود استعدادی که در کُشتی دارد، زیر دست اِسی قلک(با بازیِ امیر جعفری) تبدیل به دزدی خردهپا شده است. پایلوت سریال، مسئلهی اصلی «یاغی» را برای بیننده روشن میکند؛ بیهویت بودن. هویت انسانها در ظاهر به نامی است که در شناسنامه دارند اما هویت تنها زمانی معنای واقعی خود را نشان میدهد که در پیوندی ناگسستنی میان نام و نشان و جایگاه اجتماعی تفسیر شود. آدمهای «یاغی» در آتش دیده نشدن و هیچ انگاشته شدن میسوزند. سَرکشاند چون نام و نشانی ندارد و تن به هر خلافی میدهند چون جایگاهی در اجتماع پیرامونشان پیدا نکردهاند. به بیان دیگر، آنها برای بسیاری اصلاً وجود ندارند تا وقتی با شرارتشان کاری میکنند تبدیل به سوژهای خبری شوند.
«یاغی» به مرور مسئلهی هویت را از شخصیت اصلی به تمامی شخصیتها تسری میدهد. چه اِسی قلک که میخواهد پیمانکار ضایعات منطقهی یک باشد، چه بهمن با بازی پارسا پیروزفر که میخواهد بهجای قاچاقچی هروئین، بهعنوان رئیس شهربازی یا باشگاه کشتی بهجا آورده شود. نکته اینجاست که اِسی و بهمن میتوانند آیندههای احتمالی جاوید باشند اگر او در همان مسیری گام بردارد که در قسمت اول دیدهایم. اما جاوید میخواهد خودش را از موقعیتی که به اجبار در آن قرار گرفته نجات دهد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بهانهاش عشق به اَبرا (الیکا ناصری) است ولی برای رسیدن به او چارهای جز تبدیل شدن به آدمی دیگر برای جدی گرفته شدن ندارد. جاوید برای رسیدن به خوشبختی و موفقیتی که در سر دارد باید آدم دیگری شود. «یاغی» روایت شروع تازهی جاوید است و موانعی که بر سر راهش قرار میگیرند. به بیان دیگر، مبارزهای نابرابر نوجوانی بیپشتوپناه با مردهایی که میتوانند آیندهی بالقوهی خودش باشند. یاغی بودن جاوید در چنین تقابلی معنا پیدا میکند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
قسمت اول «یاغی» به معرفیِ جاوید (علی شادمان) اختصاص دارد. جوان بیهویتی که بار سنگین حرامزادگی را به دوش میکشد و با وجود استعدادی که در کُشتی دارد، زیر دست اِسی قلک(با بازیِ امیر جعفری) تبدیل به دزدی خردهپا شده است. پایلوت سریال، مسئلهی اصلی «یاغی» را برای بیننده روشن میکند؛ بیهویت بودن. هویت انسانها در ظاهر به نامی است که در شناسنامه دارند اما هویت تنها زمانی معنای واقعی خود را نشان میدهد که در پیوندی ناگسستنی میان نام و نشان و جایگاه اجتماعی تفسیر شود. آدمهای «یاغی» در آتش دیده نشدن و هیچ انگاشته شدن میسوزند. سَرکشاند چون نام و نشانی ندارد و تن به هر خلافی میدهند چون جایگاهی در اجتماع پیرامونشان پیدا نکردهاند. به بیان دیگر، آنها برای بسیاری اصلاً وجود ندارند تا وقتی با شرارتشان کاری میکنند تبدیل به سوژهای خبری شوند.
«یاغی» به مرور مسئلهی هویت را از شخصیت اصلی به تمامی شخصیتها تسری میدهد. چه اِسی قلک که میخواهد پیمانکار ضایعات منطقهی یک باشد، چه بهمن با بازی پارسا پیروزفر که میخواهد بهجای قاچاقچی هروئین، بهعنوان رئیس شهربازی یا باشگاه کشتی بهجا آورده شود. نکته اینجاست که اِسی و بهمن میتوانند آیندههای احتمالی جاوید باشند اگر او در همان مسیری گام بردارد که در قسمت اول دیدهایم. اما جاوید میخواهد خودش را از موقعیتی که به اجبار در آن قرار گرفته نجات دهد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بهانهاش عشق به اَبرا (الیکا ناصری) است ولی برای رسیدن به او چارهای جز تبدیل شدن به آدمی دیگر برای جدی گرفته شدن ندارد. جاوید برای رسیدن به خوشبختی و موفقیتی که در سر دارد باید آدم دیگری شود. «یاغی» روایت شروع تازهی جاوید است و موانعی که بر سر راهش قرار میگیرند. به بیان دیگر، مبارزهای نابرابر نوجوانی بیپشتوپناه با مردهایی که میتوانند آیندهی بالقوهی خودش باشند. یاغی بودن جاوید در چنین تقابلی معنا پیدا میکند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.