اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان واقعی بخون تا باورت بشه

#1
زشت ترین دختر کلاس




دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت. دندان هایی نامتناسب با گونه هایش،موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره. روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند! نقطه مقابل او دختر زیباروی و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت. او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید:
میدونی زشت ترین دختر این کلاسی ؟
یکدفعه کلاس از خنده ترکید …




بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند. اما تازه وارد با نگاهی مملو ازمهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای در میان همه و از جمله من پیدا کند.
او گفت: اما بر عکس من، تو بسیار زیبا و جذاب هستی.




او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که میتوان به او اعتماد کرد و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند. او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود. به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و … به یکی از دبیران، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود. آری ویژگی برجسته او در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد. مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا!




سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود بهدیدنش رفتم و بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم. پنج سال پیش وقتی برای خواستگاری اش رفتم، دلیل علاقه ام را جذابیت سحر آمیزش می دانستم و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت:
برای دیدن جذابیت یک چیز، باید قبل از آن جذاب بود!




در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم. دخترم بسیار زیباست و همهاز زیبایی صورتش در حیرتند.
روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست ؟
و همسرم اینگونه جواب داد:
من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم
...





شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند
عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند
دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردند
و بخند که خدا هنوز آن بالا با تـوست
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
داستان واقعی بخون تا باورت بشه
پاسخ
 سپاس شده توسط ᴄʜᴀʀɪsᴍᴀ ، ~~SARA:HIVA~~ ، elena.sadr ، √ ΙΔΙΞΗ SΤΙF √ ، rana m ، دریا+17 ، ارغوان جوووووون ، AعطریناA ، Parisa 78 ، ℙ@я☤ᾔ@ℨ ، Dragon_FM ، علیرضا جذاب ، نفس گل ، دختر بارانی ، bipasha basu ، دریای بی موج ، ຖēŞค๑໓ ، ϟ Gσтнıc ναмρıяє Gıяʟ ϟ ، دختر شاعر ، alireza1395 ، آرالیا ، hamid076 ، Nastoo ، MAMAD S.B.R ، سوپرمغز ، mr.destiny ، Ranger* ، NO.NAME ، * TANDIS * ، االنا ، negin00 ، نساء ، ★★★melika★★★ ، mariii ، هانی* ، Cute+Girl ، S.MohaMMaD.M ، *!hasti!* ، mobina va vanda ، ♥ فرشته 87♥ ، دايانا ، نیلای ، nanali ، ⓩⓐⓗⓡⓐ ، حسن CR7 ، み£∂ɨע£ ، فرانه ، ѕтяong
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
داستان واقعی بخون تا باورت بشه - سعید 7 - 31-03-2014، 16:07


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان