06-11-2014، 13:35
در چشمان مُرده تو حل شد و بعد مُرد
و دو راهی مرگ را با خود شکست و بُرد
درون غار کثیف خود نشست و مست شد
از هر آنچه بود و هست و نیست پست شد
به آسمان نگاه کرد و کسی را به جز خود ندید
و با خدای بی خدای خویش در خواب پرید
به عشقبازی من که بعد مرگ در تو اثر کرد
و بی خدایی را که در رود باز شده بی سر کرد
و دو راهی مرگ را با خود شکست و بُرد
درون غار کثیف خود نشست و مست شد
از هر آنچه بود و هست و نیست پست شد
به آسمان نگاه کرد و کسی را به جز خود ندید
و با خدای بی خدای خویش در خواب پرید
به عشقبازی من که بعد مرگ در تو اثر کرد
و بی خدایی را که در رود باز شده بی سر کرد