امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تاریخ روسیه

#1
تاریخ روسیه

تاریخ روسیه از گروه نژادی اسلاوهای شرقی آغاز می‌شود که نهایتاً به روسیها، اوکراینی‌ها، و بلاروس‌ها تقسیم می‌شوند. نخستین ایالت اسلاویک شرقی، روسیه کییفی(Kievan Rus)'، دین مسیحیت را درسال ۹۸۸ از امپراتوری بیزانس پذیرفت، که با شروع تجزیه بیزانس فرهنگهای اسلاویک فرهنگ روسیه را برای هفت قرن بعدی تعریف نمودند. روسیه کییف درنهایت به عنوان یک استان به چند ایالت تجزیه گردید که برای کسب مطالبات خود به عنوان وارثان تمدن و جایگاه غالب آن با یکدیگر رقابت می‌نمودند.

پس از قرن سیزدهم، حکومت مسکو تدریجاً بر مرکز فرهنگی سابق غلبه نمود. تا قرن هجدهم، دستگاه حکومت مسکو تبدیل به امپراتوری روسیه گردید که از لهستان در شرق تا اقیانوس کبیر امتداد می‌یافت. توسعه در جهت غرب موجب آگاه شدن روسیه نسبت به پیشرفت کند آن کشور و نیز ایجاد انزوایی برای آن کشور گردید که مراحل اولیه گسترش درآن واقع شده بود. رژیمهای جانشین در قرن نوزدهم به یک چنین فشارهایی با ترکیبی از اصلاحات ناخواسته و سرکوب بیگاری روسی پاسخ دادند که لغو رعیتداری درسال ۱۸۶۱ از آن جمله بود اما این الغاء به قیمت ناخوشایندی برای رعیت‌ها تمام شد و فشارهای انقلابی را افزایش داد. بین لغو رعیتداری و آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴، اصلاحات استولیپین، قانون اساسی سال ۱۹۰۶ و مجلس کشور تغییرات چشمگیری را در اقتصاد و سیاست روسیه ارائه نمود، اما تزار‌ها هنوز مایل به واگذاری حکومت استبدادی خود نبودند.

شکست نظامی و کمبود آذوقه سبب انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ شد، و بلشویک‌ها و حزب کمونیست شوروی را به قدرت رساند. بین سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۹۱، تاریخ روسیه که اساساً تاریخ شوروی می‌باشد، به شکلی موثر به عنوان امپراتوری مبتنی بر ایدئولوژی تقریباً هم ارز با امپراتوری روسیه گردید. از همان سالهای ابتدا، دولت روسیه بر مبنای یک حکومت تک حزبی از کمونیستها پایه گذاری شد، که با آغازآن در مارس ۱۹۱۸، آنها خود را بلشویک نام نهادند. اما تا اواخر دهه ۱۹۸۰، با ضعف ساختارهای اقتصادی و سیاسی که شرایطی حاد پیدا کرده بودند، در پایان دوره حکومت اتحاد شوروی، تغییرات چشمگیری در رهبری‌های اقتصادی و حزبی آنها رخ داد.

از این رو تاریخ فدراسیون جدید روسیه کوتاه می‌باشد و تنها به فروپاشی اتحاد شوروی در اواخر سال ۱۹۹۱ برمی گردد. از زمان دستیابی به استقلال روسیه خود را در صحنه بین المللی جانشین قانونی اتحاد شوروی سابق می‌داند. اما روسیه جایگاه خود را به عنوان ابرقدرت از دست داده چرا که مواجه با چالشهای جدی در تلاشهای خود برای ایجاد یک نظام جدید سیاسی و اقتصادی پس از شوروری سابق می‌باشد. در جدال بر سر مالکیت سوسالیستی برنامه ریزی متمرکز دولتی اموال در حوزه شوروی (سابق)، روسیه در تلاش برای ایجاد اقتصادی مبتنی بر عناصر سرمایه داری بازار با پیامدهایی مشقتبار بوده‌است. حتی امروز هم روسیه در اموری یکسان همچون فرهنگ سیاسی و ساختار اجتماعی با تزارها و اتحاد شوروی سابق سهیم می‌باشد.

تاریخچه اولیه
فرضیه کورگان

:

جنوب روسیه به عنوان موطن اصلی مردم هندو اروپایی
[ ساکنان اولیه اسلاو

موضوعات اصلی: نیاهندواروپاییان،سکاها،قلمرو بوسفور،ناحیه‌های دریای خزر

پیش از دوره مسیحیت، نواحی گسترده استپ محل سکونت قبیله‌هایی همچون نیاهندواروپاییان و سکاها بود. بازمانده تمدنهای قدیمی نواحی استپ که در دوره قرن بیستم کشف شدند در نواحی همچون ایپاتووو کورگان, سینتاشتا، آرکائیم و پازیریک قرار داشتند. در قرن ۷ پیش از میلاد، تجار یونانی تمدن کلاسیک را به مراکز تجاری تانائیس و فاناگوریا آوردند. بین سده‌های سوم و ششم پس از میلاد ، در قلمرو بوسفر به عنوان یک حکومت یونانی جانشین مستعمرات یونان گردید از طریق امواج پیاپی حملات چادر نشینان سرکوب گردید که توسط قبایل جنگجویی هدایت می‌شد که اغلب به سوی اروپا حرکت می‌کردند، و از جمله آنها هون‌ها و آوارز ترکی بودند.

در طی قرن هشتم، گروهی از مردم ترک خزرها بر حوزه آبگیر ولگا در نواحی استپ بین خزر و دریای سیاه حکومت می‌کردند. خزری‌ها با توجه به قوانین، و روحیه آزادی و جهان وطنی خود، اتصال اصلی بازرگانی بین ناحیه بالتیک و امپراتوری مسلمان عباسیان بودند که مرکزحکومتش در بغداد واقع بود. آنها متحدین مهمی برای امپراتوری بیزانس بودند، و جنگهای موفقیت آمیزی را علیه خلیفه‌های عرب به راه انداختند. آنها در قرن هشتم، دین یهودیت را پذیرفتند.
نقشه تخمینی فرهنگها دربخش اروپایی روسیه به هنگام ورود وارانجیان
اسلاوهای شرقی نخستین

موضوع اصلی: اسلاوهای شرقی نخستین اجداد روسی‌ها قبایل اسلاو بودند که براساس تصورکارشناسان موطن اولیه آنها نواحی جنگلی تالابهای رود پریپت بوده‌است. اسلاوهای شرقی نخستین کم کم با مهاجرت به سوی نواحی تخلیه شده از سوی قبایل ژرمنی، به صورت دو موج در غرب روسیه ساکن شدند: یکی از کیف به سوی سوزدال و نوروم ، و دیگری از پولوتسک به سوی نوفگرود و روستوف حرکت نمود. از قرن هفتم به بعد اسلاوهای شرقی توده جمعیتی غرب روسیه را تشکیل دادند، و کم کم اما به شکلی صلح آمیز با قبایل فنلاندی-مجاری همچون مریا، موروم‌ها و ماشچرا درآمیختند.
روس کییفی(Kievan Rus')

موضوع اصلی: روس کییفی

[[روس کییفی در قرن یازدهم|
Kievan Rus en.jpg

وایکینگ‌ها، مردان شمال اسکاندیناوی، در غرب اروپا و وارانجیان‌ها در شرق، در ترکیبی از دزدی دریایی و تجارت به بیشتر نواحی شمال اروپا کوچ می‌کردند. در اواسط قرن نهم، آنها به ماجراجوئی در آبراهه‌های شرق دریای بالتیک تا سیاه و دریای خزر پرداختند. ساکنان اسلاوی ساکن دراین نقاط ، وارانجیان‌ها را به عنوان محافظان خود اجیر نمودند. بر طبق تاریخ اولیه روسیه کییفی، یک شخص وارانجیانی به نام Rurik که حاکم منتخب Konung یا Knyaz در نوگورود حدود سال ۸۶۰ بود پیش از جانشینان خود به سوی جنوب حرکت نمود و قلمرو خود را تا کییف گسترش داد که پیشتر تحت سیطره خزری‌ها قرار داشت. بنابراین، اولین حکومت اسلاوی شرقی، روسی کییفی، در امتداد دره رود دنیپر در قرن نهم پدید آمد. گروهی هماهنگ از حکومتهای شاهزادگان با منافع مشترک در حفظ تجارت در طول مسیرهای این رودخانه در روسیه کییفی مسیر بازرگانی خز، موم، و بردگان را بین اسکاندیناوی و امپراتوری بیزانس در امتداد ولخف و دنیپر کنترل می‌کرد. نام روسیه به همراه کلمات Ruotsi درفنلاندی و Rootsi در استونی که از سوی برخی ازدانشمندان یافت شده به کلمه Roslagen نسبت داده می‌شود. مفهوم کلمه Rus مورد بحث است، و دیگر مکاتب فکری آن را به ریشه‌های اسلاویک یا ایرانی ارتباط می‌دهند. (نگاه کنید به ریشه شناسی Rus و مشتقات آن ) تا پایان قرن دهم، اقلیت Old Norse در میان مردم اسلاوی به وجود آمده بود که همچنین در راستای حملات مکرر برای غارت تزارگراد یا قسطنطنیه، تحت تأثیرات زبان یونانی ومسیحی قرار می‌گرفت. یکی از چنین مبارزاتی در طول حیات دروژینا رهبر برجسته اسلاوی اسویاتوسلاو اول رخ داد که او به جهت سرکوب کردن قدرت خزری‌ها بر رود ولگا مشهور است. درحالی که ثروتهای امپراتوری بیزانس درحال نزول بود، فرهنگ آن پیوسته تحت تأثیر توسعه روسیه در قرون سرنوشت ساز خود قرار داشت. درمیان دستاوردهای پابرجای روسی- کییفی ، فرقه مذهبی اسلاوی ارتودوکس شرقی است که به شدت تحت تأثیر تجزیه فرهنگهای بیزانسی و اسلاوی قرار داشته و فرهنگ روسیه را برای هزاره بعدی تعریف نمود. براساس دستور رسمی تعمید از سوی ولادیمیر اول به اهالی کییف، این ناحیه در سال ۹۸۸ دین مسیحیت را پذیرفتند. چندسال بعد، اولین مجموعه قوانین Russkaya Pravdaارائه گردید. از همان ابتدا ، حاکمان کییفی از الگوی بیزانسی تبعیت کردند و کلیسا را حتی در مورد درآمدهایش به خود وابسته نمودند به نحوی که کلیسا و حکومت روسیه همواره با هم ارتباط تنگاتنگ داشتند.


تأثیر بیزانس بر معماری روسی در و هجیا صوفیا در کییف آشکار می‌باشد که در قرن ۱۱Yaroslav the Wise از سوی ساخته شده‌است.]] تا قرن یازدهم، خصوصاً در دوره حکومت Yaroslav the Wise، روسیه- کییفی توانست به شکوفائی اقتصادی و دستاوردهای معماری و ادبیات برسد که نسبت به آنچه که دربخش‌های دیگر این سرزمین وجود داشته، برتری داشت. در قیاس با زبانهای تحت نفوذ مسیحیت اروپایی، زبان روسی کمتر تحت نفوذ نوشته‌های نخستین مسیحیت در یونانی و لاتین قرار گرفت. این به آن خاطر بود که زبان اسلاونیک کلیسا بطور مستقیم به جای نیایش مذهبی استفاده می‌شد. مردم بیابانگرد ترک Kpchacks در اواخر قرن ۱۱، به عنوان نیروی غالب جایگزین Pechenegs شدند که در همسایگی روسیه در نواحی استپ جنوبی قرار داشتند، و یک حکومت بیابانگرد را در امتداد دریای سیاه دشت کیپچک پایه گذاری نمودند. طی حملات منظم خود، خصوصاً به ناحیه کییف، آنها فقط در طول یکروز حمله برای بیرون راندن آنها از ناحیه استپ، خسارات سنگینی را به نواحی جنوبی روسیه وارد ساختند. تاخت و تازهای بیابانگردان سبب سرازیر شدن جمعیت اسلاوها به سوی نواحی امنتر و جنگلی انبوه در شمال و علی الخصوص منطقه معروف Zalesye شد. نهایتاً در اثر مبارزات مسلحانه بین اعضای خانواده سلطنتی که به اتفاق هم حکومت را در اختیار داشند، روسیه- کییفی به عنوان یک سرزمین متلاشی شد. سیطره کییف به نفع Vladimir-Suzdal در شمال- شرق، و نوگورود در شمال، و Halych-Volhynia در غرب- جنوب رو به افول نهاد. ضربه نهایی در قرن سیزدهم فتوحات مغول‌ها و Golden Horde بود. کییف ویران شد. Halych-Volhynia در نهایت جذب همسود لهستان و لیتوانی شد درحالی که نواحی ولادیمیر-سوزدال که تحت سیطره مغول‌ها قرار داشت و نیز جمهوری نوگورود مبنایی برای تأسیس کشور جدید روسیه گردید.

حمله مغول

موضوع اصلی: حمله مغول‌ها به روسیه

مغول‌های مهاجم به فروپاشی روسیه قدیم شتاب دادند. درسال ۱۲۲۳، سلاطین متفرق روسی با یک گروه مهاجم مغول دررود کالکا مواجه شدند و بطور کامل از آنها شکست خوردند. درسال ۱۲۳۷، مغول‌ها شهر ولادیمیر را غارت کردند، آنها روس‌ها را دردر کنار رود سیت به عقب راندند و سپس به سوی لهستان و مجارستان رهسپار شدند. و به این وسیله آنها بیشتر قلمرو روس‌ها را فتح نمودند. تنها جمهوری نوگورود از این اشغال رهایی یافت و به شکوفایی خود در چرخه شبکه تجاری Hanseatic League دست یافت.

تأثیر حمله مغول برقلمروهای روسیه-کییف ناهنجار بود. فرهنگ این شهر پسشرفته تقریباً بطور کامل تخریب گردید. همچنان که شهرهای قدیمی تر همچون کییف و ولادیمیر هرگز از تخریب ناشی از حمله اولیه مغول‌ها بازسازی نشدند، شهرهای جدید مانند مسکو، توور و نیژنی نوگورود شروع به رقابت بر سر استیلا بر روسیه تحت سلطه مغول‌ها نمودند. اگرچه درسال ۱۳۸۰، یک ارتش روسی Golden Horde را در کولیکوفو شکست دادند، اما تا حدود سال ۱۴۸۰، استیلای تاتار‌ها با گرفتن باج و خراج از سلاطین روسی ادامه یافت.
[ویرایش] روابط روسیه- تاتارها

پس از سقوط خزری‌ها در قرن دهم میلادی، ولگای میانه تحت سیطره سرزمین تجاری ولگا بلغاریا قرار گرفت، که آخرین بازمانده بلغارستان بزرگ‌تر در مرکز ناحیه Phanagoria قرار داشته‌است. در قرن دهم جمعیت ترک ولگا بلغاریا به اسلام گرویدند، که این موجب تسهیل تجارت آنها با خاورمیانه و آسیای مرکزی گردید. درآستانه حملات مغول دردهه۱۲۳۰، ولگا بلغاریا از سوی ارتش طلائی تسخیر شد و جمعیت آن در جمهوریهای جدید چوواش و تاتارغازان منتشر شدند.

مغول‌ها روسیه و ولگا بلغاریا را از پایتخت غربی خود سارای که یکی از بزرگ‌ترین شهرهای دنیای قرون وسطا بود، تحت کنترل داشتند. سلاطین شرق و جنوب روسیه، به مغول‌های ارتش طلائی که عموماً تاتار نامیده می‌شدند، باج می‌دادند؛ درعوض این به آنها این امتیاز را می‌داد که به عنوان نماینده مغول‌ها تحت عنوان خوانین حکومت کنند. کلاً، حاکمان آزادی قابل توجهی داشتند تا مطابق میل خود حکم نمایند، درحالی که کلیسای ارتودوکس روسیه حتی (مراسم) احیای معنوی خود را تحت نظارت سلطان تزارالکسیس (حاکم) پایتخت و سرژیوس از رادونژ برگذار می‌کرد. برای کلیسای ارتودوکس و بیشتر سلاطین روسی، جنگجویان صلیبی متعصب، به نظر می‌رسید تهدید بزرگ‌تری برای روال زندگب روس‌ها باشد تا برای مغول‌ها. دراواسط قرن سیزدهم، حاکم منتخب نوگورود، الکساندر نوسکی در نتیجه فتوحات بزرگ خود علیه سرداران تیوتونی و سوئدی‌ها به مقام قهرمانی دست یافت. الکساندر حمایت و مساعدت مغول‌ها را در مبارزه با مهاجمان غربی به دست آورد، که امیدوار بودند طی حملات مغول‌ها از فروپاشی روسی سود ببرند، و می‌کوشیدند تا این قلمرو را به چنگ آورده و روسیه را به کیش کاتولیک رمی متمایل سازند.

مغول‌ها به عنوان تاکتیکهای نظامی و (مسائل) جا به جایی نفوذ خود را بر این نواحی از روسیه محدود کردند. روسیه مسکویت تحت اشغال مغول‌ها، شبکه پست جاده‌ای، آمار، نظام مالی، و سازمان نظامی خود را نیز توسعه دادند. نفوذ (مغول‌ها) را دربخش شرقی روسیه تا قرن هفدهم به قوت خود باقی باقی ماند، زمانی که حکام روسی تلاش محسوسی را برای غربی کردن کشور خود انجام می‌دادند.
[ویرایش] شهرمسکو

موضوع اصلی: شهر مسکو

پیدایش مسکو

دانیل الکساندروویچ، کوچک‌ترین پسر الکساندر نوسکی، که حکومت در مسکو را پایه گذاری نمود (که طبق رسم غربی Muscovy نامیده می‌شود.)، در نهایت از سوی تاتارها از روسیه تبعید گردید. به دلیل جایگاه مناسب این شهر در کنار سیستم مرکزی رودخانه روسیه و احاطه شدن توسط جنگلها و تالابهای محافظت شده، در ابتدا تنها تیول ولادیمیر بود اما به زودی موقعیت مرکزی خود را پیدا کرد. عامل اصلی ارتقاء مسکو، همکاری حکام آن با مافوقهای مغولی خود بود، که به آنها عنوان سلطان بزرگ اعطا می‌گردید و به عنوان نمایندگان مغول‌ها به جمع آوری باج و خراج ازقلمروهای تحت نفوذ روسیه می‌پرداختند. موقعیت اجتماعی این قلمرو زمانی بیشتر تقویت گردید که آن تبدیل به مرکز کلیسای ارتودوکس شد. رئیس آن مرکز، در سال ۱۲۹۹ از کییف به ولادیمیر گریخت، و چند سال بعد مراکز دائمی کلیسا را در مسکو تأسیس نمود.

تا اواسط قرن ۱۴، قدرت مغول‌ها رو به تنزل نهاد، و سلاطین بزگ (روسی) احساس کردند می‌توانند علناً مخالفت خود را نسبت به سیطره (یوغ) مغول‌ها نشان دهند. در سال ۱۳۸۰، کولیکوفو در کنار رود دن، خان مغول را شکست داد، و اگرچه این پیروزی حاصل از یک مبارزه سخت به حکومت تاتارها در روسیه پایان نداد، اما اعتبار و وجهه بزرگی برای سلطان بزرگ به همراه داشت. پایه قدرت روسیه هم اکنون محکم شده بود، و تا اواسط قرن چهاردهم، قلمرو آن تا حدود زیادی دراثر خرید و فروش (تجارت)، جنگ، و ازدواج گسترش یافت.

ایوان سوم، کبیر

در قرن ۱۵، سلاطین بزرگ روسیه در سرزمینهای آن گردآمدند تا جمعیت و ثروت تحت نفوذ خود را افزایش دهند. موفقترین عامل این فرآیند، ایوان سوم، ملقب به کبیر ۱۴۶۲- ۱۵۰۵ بود که وی کشور ملی روسیه را پایه گذاری نمود.هنگامی که او به سلطنت رسید، کشورش از ایالت آمریکایی ویرجینیای غربی امروز کوچک تر بود. ایوان با رقیب قدرتمند خود دوک بزرگ لیتوانی رقابت کرد، تا کنترل برخی از نواحی نیمه مستقل قلمرو علیا و حوزه‌های ابگیر رود دنیپر و رود اوکا را به دست آورد. از طریق نقض پیمانهای برخی از سلاطین، کشمکشهای مرزی، و جنگ طولانی با جمهوری نوگورود، ایوان توانست نوگورود و تیور را به همدیگر الحاق نماید. در نتیجه در دوران حکومت وی، وسعت مسکو سه برابر شد. طی درگیری وی با پسکف، راهبی به نام Filofei به ایوان سوم نامه‌ای نوشت، و در آن پیشبینی نمود که قلمرو بعدی وی Third Rome خواهد بود.

ایوان به عنوان (حاکم) معاصر با تئودور و دیگر سلاطین جدید دیگر در غرب اروپا، اقتدار خود را نسبت به تمامی سلاطین و بزرگان روسیه اعلام نمود، و با خودداری از پرداخت باج به تاتارها، او با دست زدن به حملات مکرر راه را برای شکست کامل ارتش طلایی رو به زوال (مغور) هموار ساخت، که هم اینک به خانها و ارتشهای متعددی تقسیم شده بودند. ایوان و جانشینان وی در پی حفاظت از مرزهای جنوبی تحت سیطره خود دربرابر حملات تاتارهای کریمه و لشکرهای دیگر بودند. جهت دستیابی به این هدف، آنها احداث ساختاری از یک سد بزرگ کمربندی را برعهده گرفتند و آن را به اربابان و بزرگان اعطا نمودند که خود را متعهد به خدمت به نظام (لشکر دولتی) می‌دانستند. این سیستم اربابی مبنایی برای تشکیل ارتش سواره نظام گردید.

به این طریق، انسجام داخلی با گسترش خارجی سرزمین (روسیه) همراه شد. تا قرن شانزدهم، حکام روسی کل سرزمین روسیه را یک درارایی اشتراکی برای خود محسوب می‌نمودند. شماری از سلاطین نیمه مستقل هنوز نسبت به برخی از سرزمینهای خاص داعیه (مالکیت) داشتند، اما ایوان سوم این حکام فرعی را وادار نمود تا حکومت سلطان بزرگ روسیه را به رسمیت شناسند و فرزندان او را به عنوان حاکمان بی چون و چرا برای کنترل امور نظامی، قانونی و خارجی بدانند. تدریجاً، سلطان شهر مسکو به یک حاکم قدرتمند و خودکامه به نام تزار تبدیل شد. اولین حاکم مسکو تحت عنوان تزار ، ایوان چهارم بود.

ایوان چهارم (ملقب به) ایوان مخوف
توسعه قدرتهای خودکامه استبدادی درطی دوره زمامداری ایوان چهارم، ۱۵۴۷-۱۵۸۴ به اوج خود رسید، وی که به نام «Ivan Grozny» به معنای ایوان جدی یا ایوان مخوف معروف بود، وی جایگاه سلطنت را تا درجه بی سابقه‌ای تقویت نمود، چراکه او بطور بیرحمانه‌ای نجیبزادگان را به انقیاد کشید و با جزئی ترین انگیزه‌ها، آنها را تبعید یا اعدام می‌نمود. با این وجود، ایوان یک دولتمرد آینده نگر بود که دستورالعملهای قانونی جدیدی را رواج داد، و اصول اخلاقی (خاصی) روحانیون کلیسا را اصلاح نمود، و روابط سیاسی و تجاری برقرار نمود با کشورهای پایین دستی و انگلستان. اگرچه نبرد لیونیا ی او برای کنترل سواحل بالتیک در نهایت به شکستی گزاف منجر شد، اما ایوان توانست خان نشینان کازان، آستراخان، و سیبری را با همدیگر یکپارچه سازد. از طریق این فتوحات، جمعیت قابل توجهی از تاتارهای مسلمان به وجود آمدند و این سرزمین تبدیل به یک کشور چند نژادی و چند مذهبی شد. همچنین، در حدود همین دوره بود که خانواده تجاری استروگانف شرکتی را تأسیس نمود که مقر آن درنواحی اورال قرار داشت، و قزاق‌ها یی را اجیر نمود تا منطقه سیبری را استعمار نمایند.

دوره گرفتاری‌ها

مرگ پسر بدون فرزند ایوان فئودور اول در پی جنگهای داخلی و مداخله بیگانگان، به عنوان دوره گرفتاریها (۱۳-۱۶۰۶) شناخته شده‌است. خودکامگی موجب تداوم دوره گرفتاریها و حکومت تزارهای ضعیف یا فاسد به دلیل تقویت دیوان سالاری در حکومت مرکزی گردید. بدون توجه به مشروعیت حکومت یا به دلیل دودستگی در کنترل (تخت) حکومت، ماموران دولتی به کارخود ادامه دادند. مشاجرات پیرامون جانشینی (حکومت) در دوره گرفتاریها سبب از دست رفتن بیشتر حوزه قلمرو روسیه در نواحی همسود لهستانی-لیتوانی و سوئد درطی درگیریهایی همچون دیمیتریادز و جنگ اینگری گردید.

رومانف‌ها
نقاشی از خیابان هالیدی مسکو توسط آندره رایبوشکین

دوره گرفتاریها در سال ۱۶۱۲ به سر رسید، زمانی که یک ارتش داوطلب وطندوست، لهستانی‌ها را ازکاخ کرملین روسیه و Zemsky Sobor اخراج نمودند که مرکب از نمایندگان ۵۰شهر و حتی برخی از رعایا بودند تا میخائیل رومانف پسرجوان پدر روحانی فیلارت را برای حکومت انتخاب نمایند. سلسله رومانف تا سال ۱۹۱۷ بر روسیه حکومت نمودند. وظیفه فوری سلسله جدید حفظ آرامش و صلح بود. خوشبختانه بخت با روسیه یار بود، چراکه دشمنان اصلی آن یعنی همسود لهستان-لیتوانی و سوئد گرفتار درگیری تلخی با یکدیگر بودند، که این فرصت را برای مسکو فراهم ساخت تا درسال ۱۶۱۷ با سوئد پیمان صلح منعقد سازد و در سال ۱۶۱۹ با همسود لهستان-لیتوانی پیمان آتش بس امضا نماید. بازیابی سرزمینهای از دست رفته از اواسط قرن ۱۷ آغاز شد، زمانی که قیام خملنیتسکی از قزاقان اوکراینی با هدف جنگ لهستان- روسیه برپاشد. پیمان (حاصله) آندروسوفو در سال (۱۶۶۷) دستاوردهای عمده‌ای را به دنبال داشت، از جمله Smolensk,، کییف و بخش شرقی اوکراین. علاوه بر خطری که بیشتر در جنگ داخلی متوجه املاک می‌شود، نجیبزادگان و اشراف بزرگ با حکام اولیه رومانف همکاری می‌نمودند تا بتوانند به امر تمرکز دیوانسالارانه خاتمه دهند. از اینرو، اصولاً دولت در امور نظامی نیازمند خدمت از سوی دو گروه بزرگان قدیم و جدید بود. درعوض تزارها به اشراف اجازه می‌دادند تا به امر به خدمت گیری رعایا بپردازند.

در قرن پیشین، حکومت حقوق رعایا را به جابجایی از نزد یک ارباب (ملاک) به ارباب (ملاک) دیگری محدود ساخت. به این ترتیب هم اکنون حکومت رعایای فراری را طبق قانون ارباب و رعیت بطور کامل به آواره شدن محکوم می‌کرد. اربابان زمین اختیار تام داشتند تا رعایا را بدون دادن زمین به آنها اخراج نموده و یا به ملاکان دیگر انتقال دهند. بار طاقت فرسای دادن مالیات هردو گروه حکومت و بزرگان بر دوش رعایای بود که میزان پرداخت آن ۱۰۰برابر ازنرخ مالیات دراواسط قرن ۱۷ که یک قرن پیش از آن بوده، بیشتر بود. علاوه براین، ارزیابی مالیات تجار و صنعتگران طبقه متوسط همچون رعایا بود، و جابجائی محل اقامت برای آنها ممنوع شده بود. کلیه اقشار مردم مجبور بودند تا عوارض نظامی و مالیات خاص دیگری را بپردازند. [۱] تحت چنین شرایطی، آشوبهای رعیتی فراگیر شد و حتی شهروندان مسکو علیه رومانفها در طی شورش مس، شورش نمک، قیام ۱۶۸۲ در مسکو به پا خواستند. تا این زمان بزرگ‌ترین قیام رعیتی در قاره اروپا در قرن هفدهم در سال ۱۶۶۷ درگرفت. قزاقها به عنوان ساکنان آزاد جنوب روسیه نسبت به تمرکز فزاینده حکومت واکنش نشان دادند، و رعایا نیز با گریختن از نزد اربابان خود به شورشیان ملحق شدند. رهبر قزاقها، Stenka Razin ، هواداران خود را از رود ولگا گذراند، و رعایا را به قیام تحریک نمود، و حکومت قزاقها را جایگزین دولتهای محلی نمود. بالاخره ارتش تزاری نیروهای وی را در سال ۱۶۷۰سرکوب نمود، و یکسال بعد او دستگیر و گردن زده شد. اما در کمتر از نیم قرن بعد، نهایتاً آشوبهای گروه‌های نظامی در غائله آستراخان نیز فرونشانده شدند.

امپراتوری روسیه
پتر بزرگ در حال رهبری ارتش روس به سوی جنگ پولتاوا.

موضوع اصلی: امپراتوری روسیه ایوان چهارم سرزمینهای تاتاری کازان (۸۴-۱۵۳۳) و آستراخان (۱۵۶۶) را فتح نمود، و کنترل رود ولگا تا دریای خزر را به دست آورد. علاوه براین، از دهه ۱۵۸۰، روس‌ها را به دلیل تجارت خزعمیقاً از طریق ناحیه اورال به سوی صربستان کشاند. پتر کبیر برایده دستیابی به دریچه‌ای به سوی غرب متمرکز شد، و در سال ۱۷۲۱ ناحیه بالتیک را از سوئد غصب نمود. کاترین کبیر خان نشین تاتار کریمه را به بخش‌های به دست آمده از همسود لهستان- لیتوانی الحاق کرد. نیروهای روسی در(۵۴-۱۸۱۶) کازاکها را مطیع خود ساختند، و کنترل روسیه را بر قفقاز کامل نمودند و خان نشینهای آسیای مرکزی (۷۶-۱۸۶۵) را به آن الصاق کردند. چین حوزه آبگیر رود آمور و بخش‌هایی از سواحل اقیانوس آرام (در مکانی که ولادیووستوک در سال ۱۸۶۰در آن بنا نهاده شد) و نیز اجاره Lüshunkou در سال ۱۸۹۸]] به روسیه واگذار نمود.


پتر کبیر


نوشتار اصلی: پتر یکم

پتر اول کبیر (۱۷۲۵-۱۶۷۲)، خودگردانی را در روسیه انسجام بخشید و نقش عمده‌ای را وارد نمودن روسیه به سیستم حکومتی اروپایی ایفاء نمود. دراثر اقدامات متعادل در حکومت مسکو در قرن ۱۴، تا زمان پتر روسیه به بزرگ‌ترین کشور جهان تبدیل شده بود. با وسعتی حدود سه برابر قاره اروپا، این کشور از سرزمینهای انبوه بالتیک تا اقیانوس آرام امتداد می‌یافت. با استقرار در اولین مقر روسیه در اقیانوس آرام در اواسط قرن ۱۷، تسخیر مجدد کییف، و آرام سازی قبایل سیبری، بیشترین میزان توسعه روسیه در قرن هفدم واقع شد. اما این سرزمین وسیع تنها ۱۴ ملیون نفر جمعیت داشت. زمینهای کشت غلات که در پشت زمینهای کشاورزی در غرب امتداد داشتند، تقریباً همه مردم را وادار به کشاورزی در آنها نمود. تنها کسر اندکی از این جمعیت دراین شهرها زندگی می‌نمودند. پتر عمیقاً تحت تأثیر فناوری، تولید تسلیحات و سیاستگذاری‌های پیشرفته غرب قرار گرفته بود. او به مطالعه تاکتیکها و استحکامات غربی پرداخت، و ارتشی به استعداد ۳۰۰۰۰۰نفر براساس اهداف خود تشکیل داد که به صورت مادام العمر آنها را به خدمت فراخواند. او در سال ۹۸-۱۶۹۷ اولین حاکم روسی بود که تاکنون از غرب دیدار نموده بود که درآنجا او و ملازمینش عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفتند. در جشن بزرگداشت فتوحاتش، او علاوه بر تزار خود را امپراتور خواند و روسیه مسکوی در سال ۱۷۲۱ رسماً به امپراتوری روسیه تبدیل شد.

اولین اقدامات نظامی پتر بطور مستقیم علیه ترکان عثمانی صورت گرفت. سپس توجهش به سوی شمال معطوف گردید. پتر هنوز بندر دریایی ایمنی در شمال نداشت به استثنای آرچنگل در دریای سفید که اسکله در آن به مدت ۹ ماه از سال منجمد بود. (راه) دستیابی به بالتیک ازسوی سوئد مسدود شده بود که از سه طرف این ناحیه را در برمی گرفت. اشتیاق پتر به پنجره‌ای به سوی دریا وی را در سال ۱۶۹۹ برآن داشت تا اتحادی پنهانی با همسود لهستان-لیتوانی و دانمارک علیه سوئد برقرار نماید، که منجر به جنگ بزرگ شمال شد. در سال ۱۷۲۱ جنگ پایان یافت، زمانی که سوئد خسته از جنگ مجبور به صلح با روسیه شد. پتر به چهار ایالت در جنوب و شرق خلیج فنلاند دست یافت، و به این وسیله او به آرزوی دلخواه خود دراین دریا رسید. در آنجا او پایتخت جدید روسیه سن پترزبورگ را بنا کرد، تا به عنوان پنجره‌ای باز به سوی اروپا جایگزین روسیه ، مرکز قدیمی فرهنگی روسیه شود.

پتر حکومت را مجدداً با آخرین الگوهای غربی سازماندهی نمود، و روسیه را به شکل حکومت مطلقه درآورد. او مجلس دوما ی سابق اشراف (شورای اعیان) را جهت ایجاد شورای عالی کشوری، با نه عضو سنا جایگزین نمود. نواحی حومه نیز به ایالتها و بخش‌های جدید تقسیم شدند. پیتر به مجلس سنا گفت که ماموریتشان جمع آوری عواید مالیات می‌باشد. درعوض در دوره زمامداری او عواید مالیاتی سه برابر شد. به عنوان بخشی از اصلاحات وی، کلیسای ارتودوکس تاحدودی با ساختار اداری کشور همراه شد و عملاً به عنوان یک ابزار حکومتی درآمد. پتر مقام سراسقفی را منسوخ نمود و به جای آن یک مرجع اشتراکی تحت عنوان شورای کلیسا قرارداد که ریاست آن بر عهده یک مقام عادی دولتی بود. پتر کلیه آثار حکومتهای خودگردان محلی را از بین برد، و بر لزوم تداوم و تشدید ارائه خدمات دولتی برای تمامی اعیان به جانشینان خود تاکید نمود.

پتر درسال ۱۷۲۵ درگذشت، درحالی که جانشینی نامشخص و یک قلمرو تهی از خود برجای گذارد. زمامداری او پرسشهایی را درباره اکراه روسیه درقبال رابطه با غرب، و تناسب اصلاحات فوق الذکر مطرح نمود، و نیز مشکلات اساسی دیگری که پیش روی بسیاری از حاکمان جانشین وی قرار گرفته‌است. با این وجود، او مبانی ایجاد یک کشور نوین را در روسیه پایه گذاری نموده بود.
آنان که با زندگی میسازند زندگی را میبازند
پاسخ
 سپاس شده توسط ☭Nicola☭ ، sasan1
آگهی
#2
ممنون نیازهست که حتما کاربران با تاریخ زیبای روسیه آشنا شوند
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
"دختر و افسر مرزی"

تاریخ روسیه 1
((...زنده باد صلح بین المللی,مرگ بر جنگ افروزان...))
استالین_آخرین سخنرانی سال 1952
عضو گروه تاریخ انجمن
پاسخ
 سپاس شده توسط ...Sara SHZ... ، sasan1


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  معرفی کتاب های تاریخ
Science بزرگترین معما‌های تاریخ که هیچ گاه حل نخواهند شد.
  برگی از تاریخ فلشخور
  دوست داشتی در تاریخ چه اتفاقی هرگز روی نمی داد ؟؟؟؟؟؟؟؟
  " تاریخ چیست "
Book ☽تاثیرگذار های تاریخ☾اسحاق نیوتون Isaac Newton
Book ✍تاریخ‌نگاران✍ ابن رسته
Book ✍تاریخ‌نگاران✍ابن حوقل
Book ✍تاریخ‌نگاران✍ استرابون
Book تاریخ دموکراسی در ایران باستان✔

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان