امتیاز موضوع:
  • 8 رأی - میانگین امتیازات: 3.88
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

سطری از کتاب

کائنات وجودی واحد است. همه‌چیز و همه‌کس با نخی نامرئی به هم بسته‌اند. مبادا آه کسی را برآوری؛ مبادا دیگری را، به خصوص اگر از تو ضعیف‌تر باشد، بیازاری.
فراموش نکن اندوه آدمی تنها در آن‌ سوی دنیا ممکن است همه انسان‌ها را اندوهگین کند. و شادمانی یک نفر ممکن است همه را شادمان کند.
?ملت عشق
- الیف شافاک
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
:}
پاسخ
 سپاس شده توسط امیررضا* ، Очир
آگهی
آدم ها شبیه خوک ها بودن
و خوک ها شبیه آدم ها!

#قلعه_حیوانات
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
:}
پاسخ
 سپاس شده توسط امیررضا* ، shghyegh ، Очир
‏دلم می‌خواد می‌تونستم همین الان بهش زنگ می‌زدم میگفتم «ببین! من نمیدونم دوستت دارم یا چی، اصلا نمیدونم این حسی که دارم بهت اسمش چیه، فقط همینو میدونم دلم می‌خواد بیشتر باشی؛ بیشتر از چیزی که الان هست.» بعد گوشیو قطع می‌کردم و می‌دویدم تا بلندترین جای شهر.

-از توییتر دزیره‌ی ناپلئون
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
:}
پاسخ
 سپاس شده توسط امیررضا* ، Очир ، ѕααяeη
دلم میخواد مانگا بگم ولی خب چون تو ایران نیست کتاب.
کتاب ادم های سمی.
کتابیه که با تحلیل و برسی شرایط و نوع رفتار های اطرافیانتون بهتون کمک میکنه که ادم های اطرافتون رو بیشتر و بهتر بشناسید و ادم های دورو رو هم تا حد زیادی تشخیص بدید
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16669037807256
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16669037807256
پاسخ
 سپاس شده توسط امیررضا*
اگر بگویم حالم خوب است دروغ گفته ام چون سرگردانی روح من درمان پذیر نیست و من میدانم که هرگز به آرامش نخواهم رسید...در من نیرویی هست...نیروی گریز از ابتذال...و من به خوبی ابتذال وجود و زندگی را احساس میکنم و میبینم که در این زندان پابند شده ام...من اگر تلاش میکنم برای اینکه از اینجا بروم تو نباید فکر کنی که برای من دیدن دنیاهای دیگر و سرزمینهای دیگر جالب و قابل توجه است...نه...من معتقدم که زیر این آسمان کبود انسان با هیچ چیز تازه ای برخورد نمیکند و هسته ی زندگی را ابتذال و تکرار مکررات تشکیل داده و مطمئن هستم که برای روح عاصی و سرگردان من در هیچ گوشه دنیا پناهگاه و آرامشی وجود ندارد...من میخواهم زندگی ام بگذرد...من زندگی میکنم برای اینکه این بار را به مقصد برسانم و برای اینکه زندگی را دوست دارم...پرویز...حرفهای من نباید تو را ناراحت کند...امشب خیلی دیوانه هستم...مدت زیادی گریه کردم...نمیدانم چرا... فقط یادم هست که گریه کردم و اگر گریه نمیکردم خفه میشدم...تنهایی روح مرا هیچ چیز جبران نمیکند...مثل یک ظرف خالی هستم و توی مردابها دنبال جواهر میگردم...پرویز نمیدانم برایت چه بنویسم...کاش میتوانستم مثل آدمهای دیگر خودم را در ابتذال زندگی گم کنم...کاش میتوانستم برای کلمه موفقیت ارزشی قائل شوم...گاهی اوقات پیش خودم فکر میکنم به مذهب پناه ببرم و در خودم نیروی ایمان را پرورش بدهم...بلکه از این راه به آرامش برسم...اما خوب میدانم که دیگر نمیتوانم خودم را گول بزنم...روح من در جهنم سرگردانی می سوزد و من با ناامیدی به خاکستر آن خیره می شوم...و به زن های خوشبختی فکر میکنم که توی خانه شوهرهایشان با رویاهای کودکانه ای سرگرم اند و با لذت خوشگذرانی های گذشته شان را نشخوار میکنند.


قسمتی از نامه های فروغ فرخزاد به همسرش پرویز شاپور

کتاب: اولین تپش های عاشقانه قلبم
از
فروغ فرخزاد
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
:}
پاسخ
 سپاس شده توسط امیررضا* ، Очир
- ژورما: من که نمیتوانستم میان غریبه‌ها زندگی کنم. آدم اگر وطن نداشته باشد یتیم است.
- ‏گالیلئو: کلمه­ وطن یک روز از بین می‌رود. مردم آینده به ما نگاه می‌کنند که خودمان را توی مرزها حبس کردیم و سر چند خط روی نقشه همدیگر را می‌کشتیم و می‌گویند؛ این­ها عجب احمق‌هایی بودند!

کتاب :جنگ آخر زمان
- ماریو بارگاس یوسا
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
:}
پاسخ
 سپاس شده توسط Очир
آگهی
اگر كودک خوشبخت تر از بزرگسال است به اين خاطر است كه
بدنِ بيشتر و روح كمترى دارد
و مى‌فهمد كه طبيعت
قبل از فلسفه مى‌آيد.
او براى دست‌ها و پاهاى خود
معنايى فراتر از فايده‌هاى فراوان آن نمى‌جويد.

کتاب:درباره معنى زندگی
- ويل دورانت
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
:}
پاسخ
 سپاس شده توسط Очир
چرا بعضی از دوستی‌ها صمیمانه‌تر از بیشتر ازدواج‌هاست؟ ویلیام گلاسر معتقد است پاسخ در تمایل به کنترل کردن ماست.

ما در روابط دوستانه نیازی به کنترل و تغییر دیگری نمی‌بینیم. او را می‌پذیریم و سعی می‌کنیم با عیب و حسن او کنار بیاییم و از بودن در کنارش لذت ببریم.

ولی در زندگی مشترک اغلب زوج‌ها به شدت تمایل به کنترل و تغییر دیگری دارند تا با خواسته‌ها و ایده‌آل‌هایشان نزدیک‌تر شود. غافل از اینکه ما قادر به کنترل و تغییر دیگران نیستیم.

همین تلاش دائمی برای کنترل و تغییر دیگری باعث می‌شود ما نتوانیم حقیقتا از بودن در کنار یکدیگر لذت ببریم.

روزی که متوجه بشویم این موضوع از توان ما خارج است و دست از کنترل دیگری برداریم، صمیمت به رابطه ما برمی‌گردد.

تئوری انتخاب
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ناشناس برام بنویس (:



«آن غار تاریکی که از ورود به آن می ترسید، همان گنجی را در خودش پنهان کرده که به دنبالش میگردید.»

کارل گوستاو یونگ
پاسخ
 سپاس شده توسط Prometheus
کیمیاگر کتابی را که یکی از مسافران کاروان آورده بود به دست گرفت،جلد نداشت اما توانست نام نویسنده اش را پیدا کند:اسکار وایلد،هم چنان که کتاب را ورق می زد به داستان جالبی برخورد.
کیمیاگر افسانه نرگس را می دانست جوان زیبایی که هر روز می رفت تا زیبایی خود را در دریاچه ای تماشا کند چنان شیفته خود شد که روزی به درون دریاچه افتاد و غرق شد.در جایی که به آب افتاده بود گلی رویید که نرگس نامیدنش.
اما اسکار وایلد داستان را چنین پایان نمی دهد.
می گفت وقتی نرگس مرد اوریاد ها (الهه های جنگل)به کنار دریاچه آمدند که از یک دریاچه آب شیرین به کوزه ای سرشار از اشک های شور استحاله یافته بود.
اوریاد ها پرسیدند چرا می گریی؟
دریاچه گفت برای نرگس می گریم.
اوریاد ها گفتند:آه شگفت آور نیست که برای نرگس می گریی...
و ادامه دادند:هر چه بود،با آن که همه ی ما همواره در جنگل در پی اش می شتافتیم تو فرصت داشتی از نزدیک زیباییش را تماشا کنی.
دریاچه پرسید:مگر نرگس زیبا بود؟
اوریادها شگفت زده شدند پاسخ دادند:کی می تواند بهتر از تو این حقیقت را بداند؟هر چه بود هر روز در کنار تو می نشست.
دریاچه لختی ساکت ماند سرانجام گفت:
من برای نرگس می گریم اما هرگز زیبایی او را نیافته بودم.
برای نرگس می گریم چون هر بار از فراز کناره ام به رویم خم می شد. می توانستم در اعماق دیدگانش بازتاب زیبایی خودم را ببینم
چه داستان زیبایی!


مقدمه کتاب کیمیاگر
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
View this post on Instagram

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
A post shared by امپراطور کوزکو | زینب موسوی (@iamkuzcooo)

پاسخ
اگر می توانستم یک بار دیگر به دنیا بیایم، کمتر حرف می زدم و بیشتر گوش می کردم.
دوستانم را برای صرف غذا به خانه ام دعوت می کردم حتی اگر فرش خانه ام کثیف و لکه دار و یا کاناپه ام ساییده و فرسوده شده بود.
درسالن پذیرایی ام، ذرت بوداده می خوردم و اگر کسی می خواست که آتش شومینه را روشن کند، نگران کثیفی خانه ام نمی شدم.
پای صحبت های پدربزرگم می نشستم تا خاطرات جوانی اش را برایم تعریف کند و در یک شب زیبای تابستانی، پنجره های اتاق را نمی بستم تا آرایش موهایم به هم نخورد.
شمع هایی که به شکل گل رز هستند و مدت ها روی میز جا خوش کرده اند را روشن میکردم و به نور زیبای آنها خیره می شدم. با فرزندانم بر روی چمن می نشستم بدون آنکه نگران لکه های سبزی شوم که بر روی لباسم نقش می بندند. با تماشای تلویزیون کمتر اشک می ریختم و قهقهه خنده سر می دادم و با دیدن زندگی، بیشتر می خندیدم.
هر وقت که احساس کسالت می کردم، در رختخواب می ماندم و از اینکه آن روز را کار نکردم، فکر نمی کردم که دنیا به آخر رسیده است.
اگر شانس یک بار زندگی دوباره به من داده می شد، هر دقیقه ی آنرا متوقف می کردم، آن را به دقت می دیدم، به آن حیات می دادم و هرگز آنرا پس نمی دادم..
اگر یک بار دیگر به دنیا می آمدم...
کتاب: تو، تویی
پاسخ
 سپاس شده توسط ραтяιcια ، ♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Eye-blink کتاب زبان بدن (چگونه افکار دیگران را بخوانیم)
  کتاب باشگاه پنج صبحی ها
Book کتاب رستاخیز مردگان
  کتاب ۴۸ قانون قدرت
  کتاب ۳۳ استراتژی جنگ
  کتاب چگونه با هر کسی صحبت کنیم
  کتاب هرگز سازش نکنید
  کتاب نبرد من
Book کتاب { چگونه دیگران را روانکاوی کنیم؟}
  کتاب The Art of Seduction

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان