امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

►◄◄رمان ریل خاطرات من به قلم خودم(جمره)قسمت سوم+جلد رمان◄♫

#1
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
►◄◄رمان ریل خاطرات من به قلم خودم(جمره)قسمت سوم+جلد رمان◄♫ 1



خلاصه:داستان زندگی دختری به اسم ستاره که توی تنهایی هاش گم شده ولی خاطره ها دست به دست هم میدن و اونو توی ریل قطار خاطره ها قرار میدن توی ریل عشق توی ریل زندگی توی ریل قطاری پر از خاطره.....!

قسمت اول:
با تکون های دستی و طبق معمول داد و بیداد های مامان چشمامو به زور باز کردم.
مامان:ستاره،ستاره! دِ پاشو دیگه دختر مدرست دیر شد!
-باشه مامان،فقط 5 دیقه دیگه بزار بخوابم ترو خدا!
-اَه! خدا بگم هر کی صبحی رو اختراع کرد چیکار نکنه ایش!
مامان:پاشو دختر کم غٌر غٌر کن!
-مممممم ! ساعت چنده؟
مامان:هفت و بیست دقیقه.
-چی......؟
این کلمه رو با داد گفتم و بعد عین جت پا شدم و تند تند یونیفرم مدرسه امو پوشیدم.ی نگاهی به ساعت انداختم.
-اینا بهم دروغ گفتن!ساعت تازه 15 دقیقه به هفت ئه!
برنامه کلاسی روز چهار شنبه رو جمع کردم.ی کم اسپری خوشبو کننده به خودم زدم.رفتم سر میز نهار خوری حوصله صبحونه خوردن نداشتم.سماور رو روشن کردم و ی نسکافه برای خودم درست کردمو همونجا نوش جان کردم.
(تو دلم:حالم از هر چی مدرسه اس بهم می خوره!من خیلی تنهام!صمیمی ترین دوستم سهیلا رو هم از دست دادم.)
به در مدرسه رسیدم . باز یاد تنهایی هام افتادم.
(تو دلم:ستاره خاک تو سرت!رو نیمکت کنار حیاط پشتی نشستم و به بچه ها نیگا کردم با حسرت!ی داغی تو دلم بود...داغ از دست دادن دوستی که شاید لیاقت منو نداشت .سهیلا هم داشت با جمع به اصطلاح صمیمی صحرا اینا خوش و بش می کرد.
رفتم حیاط پشتی مشغول گریه شدم.شاید نباید اونقد بهش وابسته می شدم.هر چی بود اشتباه از اون بود!صمیمی ترین دوستش پاش شیکسته بود..اما اون حتی حالشم نپرسید!
برای خودش جای منو پر کرد.
مهشید تنها کسی بود که تنهایی منو درک می کرد.باهاش با گذشت زمان دوست شدم.
سعی کردم به اون خیلی وابسته نشم.البته خیلی دوستش داشتم!سال جدید شد و طبق حدسم کلاسای من و مهشید جدا!
امروز دومین روز مدرسه اس!راه افتادم برم مدرسه که تو خیابون متوجه تعقیب بردیا شدم!نگاش رو به شدت رو خودم حس کردم .
-اه! شانس ک نیس سنگ پای قزوینه!ای بابا اون که رو بود...حالا ی چیزی بود دیگه تو ام!
تند تند راه رفتم....اومد جلوم وایستاد.نگاه پر التماسش تو نگاهم گره خورد!
حدوداً 19-20 میزد قیافش...تیپ اسپرت....چشاش آبی کمرنگ...صورت سفیدی داشت با موهای بور.
راهمو کج کردم قدم هامو تند تر کردم،صدای نفساش از پشت سرم میومد.
بهم رسید کنارم راه میرفت....
-پسره ی .....استغفرا...!
بردیا:سلامت کو؟
-جواب ابلهان خاموشیست!
قدم هامو تند تند کردم دیگه پشت سرم نیومد...!
-آخیش!
رسیدم جلوی در مدرسه رفتم توی مدرسه.
-سلام مهشید جونی!
مهشید:به به! سلام بی وفا!پارسال دوست امسال آشنا!
-ای بشکنه دستی ک نمک نداره!کی بود تابستون اون همه بهت زنگید؟کی باهات میاد کلاس طراحی؟
مهشید:خب خب!بابا عصبی نشو من تسلیم!
-خخخخ!خوبی؟ چ خبر؟
مهشید:خوبم مرسی!سلامتی خبر خاصی نی!تو خوبی؟چ خبر؟
-منم خوبم...سلامتی!
ناظم مدرسه:بیاین سر صفتون...خانومای دبیرستان و راهنمایی!
ناظم بود. دست مهشید رو گرفتم و باها رفتم سر صف وایستادم.
-بریم جلوی صف مهشید؟!
مهشید:نه ستاره!عقب بهتره،کلی میحرفیم.
-باش بریم.
-خُب خانوم خانوما!مهشید خانوم!
(وجدان:کرم بریز آورین!)
میدونستم اینطوری صداش کنی بدش میاد منم که کرمکی!!!
مهشید:ای درد مهشید خانوم!همچین میگه مهشید خانوم انگار من 100سالمه!
-100سالته دیگه مگه غیر از اینه؟!
اینو گفتم و پخی زدم زیر خنده!
مهشید:هندونه ! ی وقت نترکی از خنده؟!یخمک گرونه ها!
(دلم:نمیدونم چرا هر وقت یکی اینارو بهم میگه خندم بیشتر میشه؟!)
-خخخخخخخخخخخخخ!
ی پس کله زد بهم!خندم قطع شد!ی نیشگون از لپش گرفتم!



قسمت دوم با سپاس ها و نظرات میادSmile
■پُستـ هایِ اَخیرَمو بِبینید◄
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
5ساحل باور نکردنیـ
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سفر به مکان هایی که مثل خوابهـ 
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بزرگترین دیزنی لند دنیا
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
10تا از ناشناخته ترین جاذبه هایِ جهان
پاسخ
 سپاس شده توسط ~ArTaBaNoOs~ ، حقوقدان انجمن ، ترول ، i m a n ، HediVampire ، BlAcK dAy ، sev sevil ، TurK WolF ، ✔✘ζoΘdY✘✔ ، ~ALONE GIRL~ ، beauty ، |мιѕѕ мєняαѕα| ، جیگیل ، -Edgar ، ♕ρяιηcєѕѕღsαяαh♕ ، عاصی ، NeginNg
آگهی
#2
قسمت دوم:

مهشید:آخ دردم اومد!
-حقته مهشید خانوووم!
مهشید:خفه شو ستاره گمشو برو!!!اونقد خندیدی صف داره میره!
با قدم هایی تند رفتم توی سالن مدرسه؛از پله ها بالا رفتم و بالاخره رسیدم کلاسمون.
(دلم:آخه مدرسه به این بزرگی کلاسای ما اِند باید بیوفته طبقه دوم!)
میزم ردیف کنار در میز سوم بود.رفتم کیفمو پرت کردم رو میز!
(دلم:اه دوباره تنهایی!حالا تنهایی جهنم!ریاضی فیزیک=با غول بی شاخ و دُم!)
رفتم رو میز نشستم.بابغل دستی ام خوب گرم گرفتم ؛یعنی تازه گرم شدم!اسمش مونا بود.
مونا:سلام،سِتی جووون!
-سلام مونا!نه ببخشید!مونی جووون!
مونا:چیطور موتوری؟
-خودتی چی توز موتوری ؛با من درس بحرف!
مونا:باااوو تو چقد خِنگی سِتی.میگم چطوری؟
-خُب تقصیر خودته مونی خاله!عین بچه آدم بحرف!
مونا:سِتی جوون!به زبان امروزی حرفیدم باااوووو!
-حالا وللش!بااووو زبان امروزی!خوبم مقسی عجقم!تو جیطوری؟
مونا:ای ول بااوو حالیدم!
ظاهر مرتبی داشت.چشمای طوسی موهای مشکی پر کلاغی،صورت سفید و تُپُل!اسمش مونا بود.تقریباً 1سال ازم بزرگتر بود.18سالش بود.بابا و مامانش تو سانحه رانندگی فوت شده بودن.همه اموال مامان و باباشون بین 2 تا بچه یعنی مونا و خواهر کوچیکش مینا تقسیم شده بود.مونا4سال از مینا بزرگتر بود.مینا12 سالش بود و مونا از7دولت آزاد بود.ولی عمو حمید که میگفت دوست و وکیل باباش بود رو خرجاشون نظارت داشت.مونا گواهی نامه هم داش..ی ماشین دِوو ماتیز مشکی داشت که ماشا.. هر جا هم میرفت با اون ماشینه میرفت...اینقد غرق داستان زندگی مونا شده بودم که یادم رفت تو کلاسم.
معلم علوم اجتماعی:همدانی....همدانی...هم دااانی!ستاره همدانی!
-بله خانوم ریاحی!؟
معلم علوماجتماعی:پاشو بیا این برگه امتحانی هارو ببر خونه صحیح کن!
چشمی گفتم و رفتم برگه هارو گرفتم!
(دلم:یا خدا بدبخت شدم برگه های کلاس خودمون و 2تا کلاس دیگه رو ی جا داد به من!)
(وجدان:آخی...ش!تلافی کارهایی که با من کردن تو برگه ها سرشون میارم...!
اونقد براشون سخت تصحیح کنم که هَز کنن!)
کلاس تو سکوت کامل بود که یهو زنگ خورد.
زنگ تفریح با مونا رفتیم بیرون تا براش یکم از زندگی خودم بگم.
-خُب ستاره همدانی هستم 17سالمه تک فرزندم؛مامان بابام صاحب ی شرکت تولید قارچ خوراکی هستن و میرن سرکار!ی پسر هست که عاشقمه،ولی به نظرم اون ی اَلدنگه!
مونا:وا چرا ستاره!مگه چشه؟چن سالش هست حالا؟اسمش؟چجوری آشنا شدین؟
-خُب خُب!یواش یواش بپرس!
-به نظرم باید عشقشو بهم بفهمونه ولی اون هرروز میاد دنبالم!نوزده بیست میخوره تقریباً !اسمش بردیاس،همسایه امونه!
مونا:سِتی خانوم ناقلا!پس اسمشو از کجا میدونی؟
-هیچی باااووو!یِ روز با دوستش راه افتادن دنبالم دوستش بردیا صداش کرد!
مونا:چرا همیشه غمگینی؟!
-چون ی همدم ندارم!ی دوست صمیمی ندارم!تنهااااام!
مونا:خُب خُب باااووو غلط کردم ببخشید!
-خخخخ دیوونه!
مونا:دیوونه تویی که داری خودتو میکشی بخاطر دوست!باااوو بیخیل دنیا!
-مونا خَف اول سَن!(ترجمه:مونا تو خفا شو!)
ناظم:خانومای دبیرستان راهنمایی پاشید برید کلاستون.....بجز کلاس گل یاس3...!

-هوراااااااااااااااااااااا ااااااا !
مونا:زهرمار گوشمو پاره کردی!
-شمارتو نمیدی؟
مونا کاغذ رو از دفترش کَند و شمارشو نوشت و کاغذو تا کرد و گذوشت تو کیفم!
مونا:تو چی نمیدی؟
منم مث مونا ی کاغذ دراووردم براش نوشتم گذوشتم تو کیفش!
-مونایی آهنگ ترکیه ای گوش میدی؟
مونا:نه ولی تا حالا نشنیدم!
-ی دهن بخونم با معنی؟
مونا:بخون باااوو!
-اَمان اولا،اَمان اولا سِودا دا!
بیر مزارا بیر مزارا تکدانا!
ایتیردیم یاریمی
♫♪♫
اَمان لارا ایتیردی یوک!
معنی:
امان امان از عشق!
یک قبر تنها ترین قبره تو مزار!
گم کردم یارم رو!
امان از ناگمشدنی ها(خاطرات)
■پُستـ هایِ اَخیرَمو بِبینید◄
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
5ساحل باور نکردنیـ
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سفر به مکان هایی که مثل خوابهـ 
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بزرگترین دیزنی لند دنیا
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
10تا از ناشناخته ترین جاذبه هایِ جهان
پاسخ
 سپاس شده توسط BlAcK dAy ، sev sevil ، ✔✘ζoΘdY✘✔ ، TurK WolF ، beauty ، جیگیل ، NeginNg
#3
قسمت سوم:


خواننده های مورد علاقت کی ان مونایی؟
مونا:یگانه و جهانبخش....!تو چی؟
-من احمدوند و پاشایی..!
مونا:چه غذایی دوس داری؟
-ایششش چیکار داری هی میپرسی!؟
مونا:بگو کار واجب دارم!!!
-پیتزا !
مونا:گفتی پیتزا و کردی مخصوصم با قارچ و پنیر اضافه!
-خخخخ!خدا نکشتت با این ادا اطوارات....خخخخخ!!!
مونا:نظرت چیه بریم پیتزا فروشی شیکه که تازه افتتاح شده سر خیابون تهران!؟
-عااااالی عاااااااالی!!
مونا:یکی باس از پریز بکشتت بیرون!
-خخخ!
مونا:شماره امو که داری ساعت2 آماده شو زنگ بزن بیام دنبالت!
-باشه جی جی!
مونا:جزقله خودتی درس بحرف!
-منظورم جی جی آجی بود نخبه!
مونا:ببین نمیخوام رابطه امون خراب شه همین اول پس میخوام همه چیو ک لازمه بدونی!صحرا اینا درباره ات غیبت میکنن!میگن دیوونه اس...خُله...!
-اونا غلط کردن!
تند تند و با قدم هایی که از حرص زمین رو می لرزوند به سوی صحرا رفتم...!
مقنعه اشو گرفتمو کشیدم!
صحرا :هووووش!
-درست حرف بزن وگرنه دارم برات!
کشیدمش بردم حیاط پشتی(دلم:خدا رو شکر خلوته!)
صحرا :چیکارم داری بچه پررو!؟
-هوووی!مواظب حرف زدنت باشا!پررو خودتی و هفت جد و آبادت!
صحرا:ولم کن احمق!
ی سیلی جانانه نثارش کردم!(دلم:آخی حقته!)
-ببین دیوونه و روانی خودتی با اون جمع مسخره ات!
صحرا:احمقِ بیشعور!دستامو ول کن شیکست!
-درست حرف بزن !
ی سیلی محکم تر از قبل شاتاراپ!
××××××××××××××××××××××××××××××××××××
درست بود خیلی دعوایی نبودم (دلم:آره جون خودم!)ولی جسه ام و قدرتم خیلی بیشتر از بچه های همسن خودم بود!
هیکلم ورزشکاری ناسلامتی بدنسازی میرفتم تابستون!چهارشونه بودم و بازوهای قدرتمندی داشتم...چشای عسلی...دماغ استاندارد...موهای قهوه ای کمرنگ....رنگم هم گندمی...با قد174....که همه منو خوشمل کرده بودن!
×××××××××××××××××××
مچ دستشو محکم فشردم!
صحرا:آخ روانی!
-خودتی گوجه!
ی سیلی ایندفعه صورتش سرخ شد!
-ی دفعه دیگه بشنوم یا ببینم تو و اون جمع به اصطلاح صمیمی ت...در مورد من غیبت میکنید همچین بلایی سرت میارم که این گنجشکای رو درخت ب حالت جیک جیک کنن....!
شیر فهم شد؟
صحرا:چ....چ...چ...ش...م..م!
ولش کردم رفت...!
منم پشت سر صحرا رفتم تا عکس العمل جمعشونو ببینم..!
(دلم:خخخخ!اینا رو مث برق گرفته ها نیگام میکنن!)
ی پوزخند به نشانه قدرت زدم و به سوی مونا رفتم...!
مونا:چیشد؟چیکار کردی؟چرا بچه ها اینطوری نیگات میکنن؟
-اینا ادب نداشتن یکم ادب یادشون دادم!
مونا:یعنی چی واضح بگو ببینم!؟
-3سیلی نثار صحرا کلاس درس ادبیات ستاره!خخخ!
■پُستـ هایِ اَخیرَمو بِبینید◄
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
5ساحل باور نکردنیـ
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سفر به مکان هایی که مثل خوابهـ 
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بزرگترین دیزنی لند دنیا
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
10تا از ناشناخته ترین جاذبه هایِ جهان
پاسخ
 سپاس شده توسط ✔✘ζoΘdY✘✔ ، BlAcK dAy ، TurK WolF ، ~ALONE GIRL~ ، جیگیل ، NeginNg
#4
مثل اینکه همتونو معتاد کردم....منتظورم معتاد رمان خودم....Smileولی منم نمیتونم از این به بعد هر 2 روز ی بار اینجا قسمت بعدی میزارم شنبه قسمت 4 میاد
■پُستـ هایِ اَخیرَمو بِبینید◄
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
5ساحل باور نکردنیـ
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سفر به مکان هایی که مثل خوابهـ 
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بزرگترین دیزنی لند دنیا
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
10تا از ناشناخته ترین جاذبه هایِ جهان
پاسخ
 سپاس شده توسط BlAcK dAy ، beauty
#5
منتقل شد داستان و رمان 
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
Channel
پاسخ
 سپاس شده توسط BlAcK dAy
#6
قسمت چهارم:

مونا با چشای از حدقه بیرون زده داشت نیگام میکرد.داشتم از خنده کف آسفالت پهن میشدم همینجوری میخندیدم.
یهو یکی از قلدرهای جمع صحرا اینا اومد طرفم ژاکت صورتی ام رو در اووردم و پرت کردم تو بغل مونا!آستین هامم زدم بالا....!
دلمو زدم به دریا.....به قول حمید عسکری آهنگ خنده و گریه:دلمو به دریا میزنم بیام بزنم کورت کنم تا میرسم به روبه روت بازم نمیشه!
بصورت لاتی راه افتادیم رفتیم حیاط پشتی.
(دلم:عددی نیستی بچه!!)
اسمش سمانه بود همچین قلدرم نبود هیکل داشت فقط.
سمانه:تو چ غلطی با صحرا کردی؟
-هه!غلط خودت داری میکنی با اون دهن گاله ات!
اینو با صدای بلند گفتم و اسپری خوشبو کننده ام که تو جیبم جا میشد رو از تو جیبم در اووردم و خالی کردم تو جفت چشاش!
(دلم:خخخخخ.....وای نمیری ستاره با این کارات!)
سمانه:کووووووووورررررررر شدددددددددددددم!
داد زد و منم مثل کسایی که قرص خنده خوردن داشتم قه قه میخندیدم.
راه افتادم...!
جمع صحرا اینا با دهنای باز نگام میکردن.
-هوووش آدم ندیدین؟!!
جمع:سکوت----!
-معلومه خودتون آدم نیستین پس اطرافیانتونم آدم نیستن پس آدم ندیدین...خخخخ!
جمع:سکوت--!
-آخی بمیرم لال شدن نی نی ها!خخخ!
یکی شون بلند شد.فکر کردم میخواد بیاد مبارزه!
(دلم:برو بچه سوسکی!)
رفت سمت حیاط پشتی!
داد زدم.
-برو نجاتش بده تا کور نشده!خخخخ!
رفتم سمت مونا که قضیه رو تعریف کنم که خودش با دیدن اسپری تو دستم و دوست سمانه که سمانه رو داشت میبرد آبخوری و دستای سمانه که گرفته بود جلوی چشاش فهمید و با من قش قش خندید!
زنگ مدرسه خورد....!
-خدافس مونا!
دستمو گرفت ی دفعه!
-چرا دستمو گرفتی میخوام برم خونه!!!
مونا:پس من اینجا هویجم؟!با ماشین میرسونمت!
-نه مرسی!خودم میرم!
مونا:اه بیخیل تعارف نوشابه باز نکن..!
-باشه!
سوار ماشین شدم و راه افتادیم!ضبط رو روشن کرد.
صدای آروم مرتضی پاشایی تو ماشین پیچید:
بغضم گرفته وقتشه ببارم


چه بی هوا هوای گریه دارم

باز کاغذام با تو خط خطی شد


خدا این حس و حال و دوست ندارم

باز دور پنجره قفس کشیدم ، دوباره عطرت و نفس کشیدم

قلم تو دست من پر از سکوته ، دوباره از ترانه دست کشیدم

باز خاطرات تو همین حوالیه

حالم همینه و یه چند سالیه

جای تو خالیه

جز تو تمام شهر میدونن حالمو

مثل کبوترم که سنگ آدما شکسنه بالمو

این قلب بی قرار و از تو دارم

این حس انتظار و از تو دارم

اسمت هنوز دور گردنم هست

من این طناب دار و از تو دارم

اسمت نوشته رو بخار شیشه ، دلی که بی تو باشه دل نمیشه

من موندمو یه سایه توی خونه ، میترسم اونم حتی رفتنی شه

$$$$$

من عاشق این آهنگ پاشایی بودم با اینکه پاشایی زیاد گوش نمیدادم!
فکرم رفت بسوی حمید توی کلاس طراحی هم کلاس بودیم.
تقریباً1سال ازم بزرگتر بود.
(دلم:ستاره عاشق اولدون جدی دا!)
ترجمه:ستاره عاشق شدی رفت دیگه!

بچه ها میدونم بد قولی کردم ولی ب بزرگی خودتون ببخشید ی طرح اجرا کردم هر کی سپاس میده بهش تو پ.خ میگم که قسمت جدید اومده....Heart
■پُستـ هایِ اَخیرَمو بِبینید◄
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
5ساحل باور نکردنیـ
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سفر به مکان هایی که مثل خوابهـ 
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بزرگترین دیزنی لند دنیا
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
10تا از ناشناخته ترین جاذبه هایِ جهان
پاسخ
 سپاس شده توسط BlAcK dAy ، sev sevil ، TurK WolF ، عاصی ، NeginNg
آگهی
#7
تو اینو نوشتی؟!عجب...یه چی بگو بهت بیآد
پاسخ
#8
یعنی بهم نمیاد؟
■پُستـ هایِ اَخیرَمو بِبینید◄
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
5ساحل باور نکردنیـ
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سفر به مکان هایی که مثل خوابهـ 
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بزرگترین دیزنی لند دنیا
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
10تا از ناشناخته ترین جاذبه هایِ جهان
پاسخ
 سپاس شده توسط TurK WolF


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن
  رمان الناز (عاشقانه)
  رمان شورنگاشت(داستانی کاملا واقعی)|ز.م

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان