امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ترجمه شعر ترکی "گئتمه ترسا بالاسی من ده سنه سایه گلیم" شهریار

#1
شهریار :

اذن وئر توی گئجه سی من ده سنه دایه گلیم

ال قاتاندا سنه مشاطه تماشایه گلیم

سن بو مهتاب گئجه سی سیره چیخان بیر سرو اول

اذن وئر من ده دالونجا سورونوب سایه گلیم

منه ده باخدین او شهلا گوزوله من قارا گون

جراتیم اولمادی بیر کلمه تمنایه گلیم

من جهنمده ده باش یاسدیقا قویسام سنیله

هئچ آییلمام کی دوروب جنت ماوایه گلیم

ننه قارنیندا دا سنله اکیز اولسایدیم اگر

ایسته مزدیم دوغولوب بیر ده بو دونیایه گلیم

سن یاتیب جنتی رویاده گورنده گئجه لر

منده جنتده قوش اوللام کی او رویایه گلیم

قیتلیغ ایللر یاغیشی تک قورویوب گوز یاشیمیز

کوی عشقونده گرک بیرده مصلایه گلیم

سنده صحرایه مارال لار کیمی بیر چیخ نولی کی-

منده بیر صیده چیخانلار کیمی صحرایه گلیم

آللاهوندان سن اگر قوخمیوب اولسان ترسا

قورخورام منده دؤنوب دین مسیحایه گلیم

شیخ صنعان کیمی دونقوز اوتاریب ایللرجه

سنی بیر گورمک ایچون معبد ترسایه گلیم

یوخ صنم! آنلامادیم، آنلامادیم حاشا من

بوراخیم مسجدیمی سنله کلیسایه گلیم!

گل چیخاق طور تجلایه سن اول جلوه طور

منده موسی کیمی اول طوره تجلایه گلیم

شیردیر((شهریار))ین شعری الینده شمشیر

کیم دیئر من بئله بیر شیریله دعوایه گلیم؟!

ترجمه فارسی شعر شهریار :
رخصتم بده شب عروسی همراهت باشم
وقت آرایش کردنت به تماشایت بیایم تو
در این مهتاب شب، سروی باش که به گلگشت آمده
اجازه ام بده سینه خیز چون سایه ات پشت سرت بیایم
به چشمان شهلایت نگاهم کردی ، اما من سیه بخت
جرات نکردم با کلمه ای لااقل تمنایت کنم
در جهنم حتا اگر سر به بالین تو بگذارم
محال است که برای رفتن به بهشت هم بیدار شوم
اگر جفت دوقلوی تو در زهدان مادر بودم
هرگز نمیخواستم زاده شوم و به این دنیا بیایم
کاش وقتی شب ها خواب بهشت را می بینی
من هم پرنده ای بشوم در بهشت و به خواب تو بیایم
چون باران سال های قحطی خشکیده اشک
چشمانمان برای نماز باران باید به مصلی کوی عشق بیایم
چه می شود اگر تو هم مثل آهوان به صحرا درآیی
من هم چون شکارچیان به صحرا بیایم
اگر از خدایت نترسی و مسیحی بشوی
می ترسم من هم دین برگردانم و مسیحی بشوم
مثل شیخ صنعان سالیان سال خوک به چرا ببرم
به بهانه دیدن تو به کلیسا بیایم اما نه صنما!
حرف بی جا زدم، حاشا که من مسجدم را رها کنم
و با تو به کلیسا بیایم بیا تا به طور تجلا برویم
و تو جلوه ی طور شو من موسی وار به آن کوه طور تجلا بیایم
مثل شعر شهریار شیری است شمشیر به دست
چه کسی را زهره ی رویارویی با چنین شیری هست  
پاسخ
 سپاس شده توسط М Δ ђ ΐ ą
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  سایه(هوشنگ ابتهاج)
Rainbow جملات ناب انگلیسی با ترجمه ღღ
  اصطلاحات و واژه های ترکی که معادل فارسی ندارند
  جملات انگلیسی زیبا و کوتاه در مورد زندگی با ترجمه فارسی
  اشعار شاعران خارجی(ترجمه فارسی)
Smile ترجمه رمانی از جان گاردنر منتشر شد!
Exclamation پایان جشنواره داستان‌نویسی رضوی به زبان ترکی!
Star برگزاری کنفرانسی درباره زبان‌، زبان‌شناسی، ترجمه و ادبیات!
Smile ترجمه ۳ رمان خارجی منتشر شد!
Exclamation ترجمه‌ی «وردست» برنارد مالامود منتشر شد!

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان