11-08-2014، 23:35
خط خـــامـــوششـــ ....
ســــیــــگــــارمو روشنـــ کرد...
اینکه جدیدا سیگار می کشم خیلی بده
اما دلیلش خیلی بدتره
بعضیا فک می کنن با خیلیام
خیلیام فک می کنن با بعضیام
قشنگیش اینه که من موندم و تنهایی هام
سیگارم چه خوب درک می کند مرا…
وای که چه زیبا کام میدهد…
این نو عروس هر شب تنهایی هایم…
لباس سپیدش را تا صبح برایم می سوزاند…
و من تا صبح بر لبانش بوسه می زنم…
پادشاه باش
حتی اگر قلمروات اندازه ی عرض شانه هایت باشد !
خوش به حال رفتگر
درسته شبا با آشغال سر و کار داره
ولی روزا با بعضی آدمای آشغال سر و کله نمیزنه !
هِـــــی تو تَـــــلخی این سیگـــــار شـــــیرین تر از دروغ های توست
.
.
.
بعد از رفتنت
برای زندگیم برنامه های مرتبی چیدم
شب تا صبح بیدار
صبح تا شب سیگار.....
حرمت تـــــه سیگاریام
مــن سـرد
هــوا ســرد
بــــرف ســرد
زمســتان سـرد
تــو بــا مــن ســرد
دنیـای مــن ســرد
همــه چــی ســرد !
ولــی سیــــــــگارم گــــــرم ،
ایــن تضــاد ، بـرای یه لحـــظه مــرا بـه آرامــــش میـبـرد...
سیگار می کشم، دود می گریزد، دود بیرون می آید، دود از سرم بیرون می آید. سرم می گذارد که دود بگریزد. می گذارم که دود از فرازِ سرم بگریزد، گرمای تنم دود می شود، دود برفرازِ سرم به آسمان می رود. سیگار می کشم. دود می کنم در هوا. سرم سوراخ است، دودی که به هوا بلند می شود از سرم خارج می شود، نمی توانم بازش گردانم، رهایش می کنم، می گذارم بگریزد، بگریز و به آسمان برو، می گذارم که اینطور شود، تمام قدرت من در این است، این گرمای من است، زنده بودنم، دود به آسمان می رود، دست از کشیدن برنمی دارم، مثل یک ....
قهوه ای چشمانت...قهوه ای تلخ نیاز افتاد
و سیگاری که دودش کنم
بر روی تمام فاکینگ هایی
که تو را دود کردند
از جهانم...
آه تصویر دوست داشتنی ِ من
در میان دودهای آبی
و پس مانده ی قهوه ام پیدا شده ای انگار
تا نرفته ای
مرا ببوس و از عشق حرف بزن...
پس چه شد آن مستی؟
همه که می گفتید تو اگر مست شوی
دردهایت
ناله هایت
یک به یک ، از پی هم
خواهند رفت
و نخ سیگارت، بعد مستی
همچو بالیست برای پرواز
آه . این مستی هم
گرهی از گرهم باز نکرد
بال پرواز مرا سیگار هم باز نکرد
ســــیــــگــــارمو روشنـــ کرد...
اینکه جدیدا سیگار می کشم خیلی بده
اما دلیلش خیلی بدتره
بعضیا فک می کنن با خیلیام
خیلیام فک می کنن با بعضیام
قشنگیش اینه که من موندم و تنهایی هام
سیگارم چه خوب درک می کند مرا…
وای که چه زیبا کام میدهد…
این نو عروس هر شب تنهایی هایم…
لباس سپیدش را تا صبح برایم می سوزاند…
و من تا صبح بر لبانش بوسه می زنم…
پادشاه باش
حتی اگر قلمروات اندازه ی عرض شانه هایت باشد !
خوش به حال رفتگر
درسته شبا با آشغال سر و کار داره
ولی روزا با بعضی آدمای آشغال سر و کله نمیزنه !
هِـــــی تو تَـــــلخی این سیگـــــار شـــــیرین تر از دروغ های توست
.
.
.
بعد از رفتنت
برای زندگیم برنامه های مرتبی چیدم
شب تا صبح بیدار
صبح تا شب سیگار.....
حرمت تـــــه سیگاریام
مــن سـرد
هــوا ســرد
بــــرف ســرد
زمســتان سـرد
تــو بــا مــن ســرد
دنیـای مــن ســرد
همــه چــی ســرد !
ولــی سیــــــــگارم گــــــرم ،
ایــن تضــاد ، بـرای یه لحـــظه مــرا بـه آرامــــش میـبـرد...
سیگار می کشم، دود می گریزد، دود بیرون می آید، دود از سرم بیرون می آید. سرم می گذارد که دود بگریزد. می گذارم که دود از فرازِ سرم بگریزد، گرمای تنم دود می شود، دود برفرازِ سرم به آسمان می رود. سیگار می کشم. دود می کنم در هوا. سرم سوراخ است، دودی که به هوا بلند می شود از سرم خارج می شود، نمی توانم بازش گردانم، رهایش می کنم، می گذارم بگریزد، بگریز و به آسمان برو، می گذارم که اینطور شود، تمام قدرت من در این است، این گرمای من است، زنده بودنم، دود به آسمان می رود، دست از کشیدن برنمی دارم، مثل یک ....
قهوه ای چشمانت...قهوه ای تلخ نیاز افتاد
و سیگاری که دودش کنم
بر روی تمام فاکینگ هایی
که تو را دود کردند
از جهانم...
آه تصویر دوست داشتنی ِ من
در میان دودهای آبی
و پس مانده ی قهوه ام پیدا شده ای انگار
تا نرفته ای
مرا ببوس و از عشق حرف بزن...
پس چه شد آن مستی؟
همه که می گفتید تو اگر مست شوی
دردهایت
ناله هایت
یک به یک ، از پی هم
خواهند رفت
و نخ سیگارت، بعد مستی
همچو بالیست برای پرواز
آه . این مستی هم
گرهی از گرهم باز نکرد
بال پرواز مرا سیگار هم باز نکرد