امتیاز موضوع:
  • 14 رأی - میانگین امتیازات: 3.79
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان وحشتناک رستوران مردگان!!! داستان واقعی!!

#11
برای کی این اتفاق افتاده بود؟
SmileSmileشاد بودنت را در کف دستانم می نویسم تا در وقت دعا اولین خواسته ام از خدا باشد

امضا بر خلاف قوانین است : مدیریت.
پاسخ
آگهی
#12
(19-09-2012، 15:11)TARANNOM1 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
باور کنین!! این واقعیه!!

شما نوشتید که ان مرد خون از گلویش فواره میزد و ان هنوز به هوش بود و او چگونه فهمیدند این گونه شده
5020
پاسخ
#13
:306:ببین اگه واقعی بود چطوری مرده تا زمان مرگش داشت داستان رو می گفت؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!؟؟؟؟!!!!!؟؟؟؟؟!!11Dodgyمن که باور نمی کنم290
پاسخ
#14
(30-01-2013، 15:40)vamire - Diers نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
:306:ببین اگه واقعی بود چطوری مرده تا زمان مرگش داشت داستان رو می گفت؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!؟؟؟؟!!!!!؟؟؟؟؟!!11Dodgyمن که باور نمی کنم290

شاید این اتفاق برای کس دیگه ای افتاده و ایشون داره تعریف میکنه:cool:
داستان وحشتناک رستوران مردگان!!! داستان واقعی!! 2

قابل توجه مهمانان گرامی

برای استفاده از امکانات بیشتر در سایت عضو شوید
پاسخ
#15
این داستان یه فیلم امریکایی
روزای روشن خداحافظ سرزمین من خدا حافظ
پاسخ
#16
داستان جالبی بود همین ک اززبون هردوشون تعریف شده نشونه واقعی نبودنشهDodgy
بگذار زمانه ازحسادت بترکد دستان توچه ب دستان من میاید...
پاسخ
 سپاس شده توسط ...asall...
آگهی
#17
(19-09-2012، 15:30)karimi نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(19-09-2012، 15:08)kratos نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
بالاخره این داستان از زبان شوهر مهسا بود یا نه؟ ممنون افسانه قشنگی بود.

حق باتوست این داستان از زبون کدومشون بود

ببخشیدافسانه بوده دیگه اگه واقعیت بوده شوهرمرده چه طور پس کل داستانومرده تعریف کرده
پاسخ
 سپاس شده توسط ashkan100
#18
الان شبه
نزدیک خواب
شب خوابم نمی بره


+ تـو قصّـه ـی مـن ..
تـو بودی ستـاره ***
 
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
داستان وحشتناک رستوران مردگان!!! داستان واقعی!! 2

پاسخ
#19
وای اون جیگر نبود .تیکه ی گوشت ادم بود. بقول سمبل خان ایییییییییییییییییییییییییشBig Grincrying
ng2****همیشه سخت ترین سیلی را از کسی میخوری که روزی بهترین نوازشگرت بود****pou
پاسخ
#20
چرت و پرت بود یه نفر که مرده چطور میتونه داستان و جالب تر لحظه مرگشو برامون بگه مگه این که در همون حالی که میمرده این داستان روهم مینوشته.هرکی باور کنه ابلهی بیش نیست
به کجا چنین شتابان؟.....................گون از نسیم پرسید
- دل من گرفته زین جا..............هوس سفر نداری..................ز غبار این بیابان؟
- همه آرزویم اما.........چه کنم که بسته پایم
به کجا چنین شتابان؟....به هر آن کجا که باشد......به جز این سرا، سرایم
- سفرت به خیر اما تو و دوستی، خدا را...چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه‌ها، به باران....برسان سلام ما راcryingcryingاقای محمدرضا شَفیعی کَدکَنی
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان